فروع فقهی تغییر جنسیت
مادّه اصلى براى پدیدار شدن جنس نر و ماده در رحم حیوان، گوناگون است، لکن مادّهاى که مبدأ وجود است، تنها حامل یکى از این دو جنس است؛ نر و یا ماده . بنابر این نطفه به وجود آمده، یا نر است و یا ماده.
به عنوان نمونه، بر اثر ضعف فعالیت تخمها، براى مرد آلت تناسلى زن پدیدار مىشود و به سبب تراویدن مواد لازم از غیر تخم، در زن آلت تناسلى مرد به وجود مىآید.
بر این اساس، آنچه از مادر زاده مىشود و حتى جنین در رحم مادر، یا مرد است و یا زن و اگر گاه، کسى هم آلت تناسلى مردان را داشته باشد و هم آلت تناسلى زنان را، از زمره کسانى به شمار مىآید که هر چند تشخیص جنسیت او دشوار است، لکن در واقع، یا مرد است و یا زن و در فقه از این فرد به «خنثى» تعبیر مىشود.
بنا بر آنچه علما بیان داشتند، اصل تغییر جنسیت، اشکالى ندارد، لکن عمل جراحی که مستلزم نگاه کردن به شرمگاه غیرشوهر و همسر انسان و نیز نگاه کردن به بدن مرد و زن نامحرم و لمس کردن آن باشد، برابر دلیلهاى موجود، از دیدگاه شرع جز در موارد اضطرارى جایز نیست.
در هر صورت، اگر تغییر جنسیت صورت گیرد، به ناچار فرعهاى زیادى پدید مىآید که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
-اگر جنسیت یکى از زن و شوهر تغییر کند، از هنگام پدید آمدن تغییر، عقد نکاح آن دو باطل مىشود، زیرا باقى ماندن آن دیگر امکان پذیر نیست، چرا که ازدواج مرد با مرد و یا زن با زن مشروع نیست.
هر گاه به سبب تغییر جنسیت، نکاح باطل شود، آیا پرداخت تمام مهریه، به طور مطلق، بر زوج پیشین واجب است؟ یا به طور مطلق، بر عهده او چیزى نیست؟ یا در صورتى که تغییر جنسیت، پس از آمیزش انجام شده باشد، تمام مهریه و اگر پیش از آمیزش انجام شده باشد، نصف مهریه بر او واجب است؟
دلیلى بر ندادن مهر، به طورمطلق، وجود ندارد.
حقیقت نکاح، از دیدگاه خردمندان، این است که: مرد شوهر زن و زن همسر مرد شود و یا هر کدام همسر دیگرى باشد و این امر اعتبارى، به وسیله ایجاب و قبول میان آن دو تحقق مىیابد. بدین معنى که یکى از آنان همسرى را ایجاب مىکند و دیگرى آن را مىپذیرد. قوام نکاح، تنها به ایجاب و قبول است و مهریه به منزله هدیهاى است که مرد آن را به همسرش اهدا مىکند و قانونگذار اسلام آن را افزون بر ارکان نکاح، واجب کرده است، بااین که او نکاح بدون مهر را صحیح مىداند.
امّا در صورتى که تغییر جنسیت پیش از آمیزش صورت گیرد، مورد اختلاف هست:
آیت الله مومن (حفظه الله) می فرماید : با توجه به روایات مستفیض و معتبر که واجب بودن مهر را به آمیزش وابسته مىدانند.: بهتر است که قائل به تفصیل شویم، بدین ترتیب که اگر تغییر جنسیت پس از نزدیکى باشد، تمام مهر واجب است و اگر پیش از نزدیکى باشد، نصف آن و احتیاط آن است که میان دو طرف مصالحه صورت گیرد.
-حکم میراث فردى که جنسیتخود را تغییر مىدهد چیست؟
شخصی که تغییر جنسیت می دهد، برابر عنوانى که اکنون بر او صدق مىکند، ارث مىبرد، زیرا دلیلهاى ارث، مقدار ارث را بر مرد بودن و زن بودن و یا عناوین وابسته به این دو مترتب کردهاند و ظاهر این دلیلها، نشان مىدهد که مقصود کسانى است که این ویژگیها را دارا باشند و این عنوانها در هنگام مردن مورّث بر آنان صدق کند. بر این اساس، کسى که زن بوده و در هنگام مرگ مورّث، به مرد تغییر جنسیت داده است، دو برابر زن ارث مىبرد و عکس آن نیز صادق است و ....
اما پدر و مادر، با دیگر خویشاوندان فرق دارند و عنوان پدرى و یا مادرى، با تغییر جنسیت تغییر نمىکند؛ از این روى، پدر و مادر، همان مقدارى را که پیش از تغییر جنسیت ارث مىبردند، پس از تغییر نیز ارث مىبرند.
حضرت امام خمینی (ره) میفرماید:
«لکن اشکال در مورد ارث پدر، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ باقى است؛ از این روى اگر جنس پدر به جنس مخالف تغییر کند، وى در وضعیت کنونى، نه پدر است و نه مادر. و در صورت تغییر جنسیت، مادر نیز، قضیه از همین قرار است؛ زیرا فردى که در حال حاضر مرد است، نه پدر است و نه مادر. بنا بر این، سؤال مىشود: آیا این دو، باتوجه به حالتى که میت از آنان متولد شده ارث مىبرند؟ یا به سبب نزدیکى و یا اصلًا ارث نمىبرند؟ در این مسأله تردید است و مناسبتر آن است که آنها ارث مىبرند. چنین پیداست که تفاوت این دو در مقدار ارث به لحاظ حالت بسته شدن نطفه است؛ زیرا در این حالت، پدر، دو سوم و مادر، یک سوم ارث مىبرد. احتیاط آن است که هر دو با یکدیگر مصالحه کنند.»
- ا گر جنس مادر تغییر کند و به مرد تبدیل شود، پیداست که ازدواج او با همسر پسرش حرام است؛ زیرا ، عموم آیهاى که ازدواجهاى حرام را بیان مىکند او را نیز در بر مىگیرد، به این دلیل که ضمیر در آیه: «... وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ» فردى را که تازه جنسیت مرد پیدا کرده نیز، شامل مىشود.
و فروعات دیگری که بعد از تغییر جنسیت فرد؛ قابل فرض هست ، که در پست های آتی به آنها نیز اشاره خواهیم کرد.