وب سایت تخصصی حقوق

پیوندها
  • ۰
  • ۰

فقه

دانش فقه# علم فقه از وسیع‌ترین و گسترده‏‌ترین علوم اسلامى است. تاریخش از همه علوم دیگر اسلامى قدیمى‌‏تر است. در همه زمان‌ها در سطح بسیار گسترده‏اى تحصیل و تدریس مى‏شده است. فقهاء زیادى در اسلام پدید آمده‏اند که غیرقابل احصائند. برخى از این فقهاء از نوابغ دنیا بشمار مى‏روند. کتب فوق‌العاده زیادى در فقه نوشته شده است. بعضى از این کتب فوق‌العاده ارزنده است. مسائل فراوانى که شامل همه شئون زندگى بشر مى‏شود در فقه طرح شده است. مسائلى که در جهان امروز تحت عنوان حقوق طرح مى‏شود با انواع مختلفش: حقوق اساسى، حقوق مدنى، حقوق خانوادگى، حقوق جزائى، حقوق ادارى، حقوق سیاسى و... در ابواب مختلف فقه با نام‌هاى دیگر پراکنده است. به علاوه در فقه مسائلى هست که در حقوق امروز مطرح نیست، مانند مسائل عبادات. چنان که مى‏دانیم آنچه از فقه در حقوق امروز مطرح است به صورت رشته‏هاى مختلف درآمده و در دانشکده‏هاى مختلف تحصیل و تدریس مى‏شود. این است که فقه بالقوه مشتمل بر رشته‏هاى گوناگون است.(1).......  فقه در لغت در نگاه بدوی و مراجعه ابتدایی به کلمات و تعبیرات کثیری از اهل لغت، به نظر می‌رسد که «فقه» به معنای مطلق فهم باشد. از تعبیراتی نظیر گفته‌های ذیل چنین استفاده‌ای می‌شود: «الفقه، الفهم. قال اعرابی لعیسی ‌بن ‌عمر: شهدت علیک بالفقه...»؛(2) «الفقه، بالکسر العلم بالشی، والفهم له والفطنة له»؛(3) «الفقه، فهم الشیء».(4) لیکن با تأمل و نگاهی مجدد، خصوصاً به عبارات لغویانی که در مقام تعیین تفاوت‌های ظریف بین واژگان متشابه برآمده‌اند و فروق اللغه را تدوین کرده‌اند، به این نتیجه می‌رسیم که «فقه» در لغت، مطلق فهم نیست، بلکه موشکافی و ریزبینی و فهم دقیق را «فقه» گویند.(5) کلمه فقه در قرآن و حدیث کلمه «فقه‏» و «تفقه‏» در قرآن کریم و در احادیث، زیاد بکار برده شده است. مفهوم این کلمه در همه جا همراه با تعمق و فهم عمیق است. در قرآن کریم آمده است: «فلولانفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فى الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون»(6)؛ چرا از هر گروهى یک دسته کوچ نمى‏کنند تا در امر دین بصیرت کامل پیدا کنند و پس از بازگشتن، مردم خود را اعلام خطر نمایند، باشد که از ناشایست‌ها حذر نمایند. در حدیث است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «من حفظ على امتى اربعین حدیثا بعثه الله فقیها عالما(7)؛ هر کس چهل حدیث بر امت من حفظ کند خداوند او را فقیه و عالم محشور کند». درست نمى‏دانیم که علما و فضلاء صحابه به عنوان «فقهاء» خوانده مى‏شده‏اند یا نه. ولى مسلم است که از زمان تابعین (شاگردان صحابه؛‌ کسانى که پیغمبر را درک نکرده ولى صحابه را درک کرده‏اند) این عنوان بر عده‏اى اطلاق مى‏شده است. هفت نفر از تابعین به نام «فقهاء سبعه‏» خوانده مى‏شده‏اند. سال 94 هجرى که سال شهادت حضرت على بن الحسین علیهماالسلام است و در آن سال سعید بن مسیب و عروة بن زبیر از فقهاء سبعه و سعید بن جبیر و برخى دیگر از فقهاء مدینه درگذشتند به نام «سنة الفقهاء» نامیده شد. از آن پس دوره به دوره به علماء عارف به اسلام - خصوصا احکام اسلام - «فقهاء» اطلاق مى‏شد. ائمه اطهار مکرر این کلمه را بکار برده‏اند، بعضى از اصحاب خود را امر به تفقه کرده‏اند و یا آن‌ها را فقیه خوانده‏اند. شاگردان مبرز ائمه اطهار در همان عصرها به عنوان «فقهاء شیعه‏» شناخته مى‏شده‏اند.(8) کلمه فقه در اصطلاح علماء در اصطلاح علماء این کلمه به «فقه الاحکام‏» اختصاص یافته است. توضیح این که علماء اسلام، تعالیم اسلامى را منقسم کردند به سه قسمت: الف) معارف و اعتقادات، یعنى امورى که هدف از آن‌ها شناخت و ایمان و اعتقاد است که به قلب و دل و فکر مربوط است مانند مسائل مربوط به مبدا و معاد و نبوت و وحى و ملائکه و امامت.ب) اخلاقیات و امور تربیتى، یعنى امورى که هدف از آن‌ها این است که انسان از نظر خصلت‌هاى روحى چگونه باشد و چگونه نباشد. مانند تقوا، عدالت، جود و سخا، شجاعت، صبر و رضا، استقامت و غیره.ج) احکام و مسائل عملى، یعنى امورى که هدف از آن‌ها این است که انسان در خارج، عمل خاصى انجام دهد و یا عملى که انجام مى‏دهد چگونه باشد و چگونه نباشد و به عبارت دیگر «قوانین و مقررات موضوعه‏».فقهاء اسلام، کلمه فقه را در مورد قسم اخیر اصطلاح کردند، شاید از آن نظر که از صدر اسلام آن چه بیشتر مورد توجه و پرسش مردم بود مسائل عملى بود. از این رو کسانى که تخصصشان در این رشته مسائل بود به عنوان «فقهاء» شناخته شدند.(9) نگاهی به پیشینه علم فقه پیشینه علم فقه، به پیشینه اسلام برمی‌گردد. در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله، مأمورانی که برای تعلیم تازه مسلمانان، به مناطق دوردست، همچون حبشه و یمن و حضرموت رخ می‌کشیدند و یا از جانب آن حضرت که به مأموریت‌های نظامی و سیاسی گسیل می‌شدند، وظیفه داشتند در حوزه مأموریت خویش، احکام اسلام را برای مردم بیان کنند و مسائل و مشکلات آنان را با تکیه بر درک و فهم خویش از آیات قرآن و سخنانی که از پیامبر صلی الله علیه و آله فراگرفته بودند و با آن چه از اعمال و رفتار پیامبر دیده بودند، حل کنند.(10) روشن است که عمل این اصحاب، به گونه‌ای، اجتهاد و استنباط احکام دین بشمار می‌آمد، هر چند اجتهاد و تفقه آنان بسیار ساده و ابتدایی بود. بعدها در دوران حکومت امیرالمومنین علیه السلام فهم و تبیین احکام دین و پاسخ‌گویی به مسائل دینی مردم، از جمله وظایف استانداران و کارگزارانی قرار گرفت که آن حضرت به مناطق گوناگون کشور اسلامی اعزام می‌کرد.(11) در دوره‌های بعدی و در عصر امام باقر و امام صادق علیهم‌السلام و... فقه و فقاهت در میان اصحاب، رشد چشم‌گیری یافت و برخی قواعد فقهی و اصول اجتهادی نیز، بکار گرفته شد. البته به گونه ساده که از فهم نصوص فراتر نمی‌رفت. بسیاری از این فرع‌های فقهی که اکنون در کتاب‌های فقهی شاخ و برگ گسترده‌اند، در آن زمان نبودند. در آغاز عصر غیبت، که نخستین کتاب‌های فقهی استدلالی شیعه، توسط ابن ابی عقیل عمانی (م: 350 هـ.ق)، ابن جنید اسکافی (م: 381 هـ.ق)، شیخ مفید (413ـ336 هـ.ق) و... نگاشته شدند، بسیار مختصر و کم حجم بودند. حتی در سده‌های بعد و تا زمان شیخ طوسی، کتاب‌های فقهی ما با این که یک دوره کامل فقه را در بردارند، شمار صفحه‌های آن‌ها از چند صد صفحه معمولی، فراتر نمی‌رود. کم‌کم در سده‌های بعدی، دانش فقه نیز، پا به پای علوم دیگر، رشد یافت و فرع‌های بسیاری توسط فقهای بزرگ، چون: محقق، علامه، شهیدین و... بر آن افزوده شدند و مسائل جدیدی که برای مردم و جامعه در زوایای گوناگون زندگی پیش می‌آمد و مورد بحث و بررسی فقیهان قرار می‌گرفت. کم‌کم، وارد فقه شدند و تا حدود زیادی بر حجم و گسترده فقه افزوده شده. خوشبختانه سیر حرکت تکاملی فقه در روزگاران گذشته، از شتاب مناسبی برخوردار بوده و دانش فقه را غنای فراوان بخشیده است. بررسی کتاب‌های فقهی در دوره‌های پیشین، نشان می‌دهد که به مرور زمان و برابر نیازهای مردم، مسائل جدیدی وارد فقه شده است و کم‌کم بر حجم و غنای فقه افزوده شده است. فقها در مقام پاسخ‌گویی به مسائل نو که برای مسلمانان پیش می‌آمده و نیز پاسخ‌گویی به پرسش‌هایی که مطرح می‌شده است، دامنه استخراج فرع‌ها و مسأله‌ها را از اصل، تا حدود زیادی گسترش داده‌اند، به گونه‌ای که صاحب جواهر به زحمت توانست یک دوره فقه را با صرف تقریباً یک عمر طولانی در کتاب (جواهر) گرد آورد. افزون شدن و گسترش یافتن فروع فقهی، باز هم در سال‌های بعد و پس از فوت صاحب جواهر، ادامه یافت و شیخ انصاری و پس از ایشان دیگران، تا به امروز، هر یک به سهم خود بر حجم و دامنه فقه افزوده‌اند. بنابراین، علم فقه همراه و بلکه پیشاپیش دیگر علوم اسلامی مسیر رشد و کمال را پیموده است و اکنون به صورت گنجینه‌ای ارزشمند و پایان‌ناپذیر و دربردارنده انبوه پرشماری از مسائل و فروع فقهی، در دست حوزویان است.(12) پى ‏نوشت (1). آشنایى با علوم اسلامى، ج 3، مرتضی مطهری. (2). صحاح اللغة، ج 6، ص 224. (3). قاموس اللغة، ج 4، ص 289. (4). مصباح المنیر، ص 479. (5). مجله طلوع: بهار و تابستان 1384، شماره 13 و 14. (6). سوره توبه، آیه 122. (7). خصال، صفحه 541؛ ثواب الاعمال، صفحه 162، با اندکى اختلاف. (8). آشنایى با علوم اسلامى، ج 3، مرتضی مطهری. (9). همان. (10). سیره ابن هشام، ج 143/4، 237، 241؛ دار احیاط التراث العربی، بیروت؛‌ تاریخ الاسلام، حسن ابراهیم حسن، ج495/1؛‌ دار احیاء التراث العربی، بیروت. (11). نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 67. (12). مجله حوزه: فروردین و اردیبهشت و خرداد و تیر 1375، شماره 73 و 74.
  • ۹۱/۰۱/۳۰
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی

نظرات (۲)

سلام
مرد عاقل همواره 9 نکته را درنظر دارد: روشن دیدن، خوب گوش دادن، مهربان سخن گفتن، آداب داشتن، راستگو بودن، انجام وظیفه کردن، پرسیدن هنگام تردید، خود را از خشم دور نگاه داشتن و در عین موفقیت، عادل و منصف بودن
به نکته بسیار خوبی اشاره کردید،آه،پس چه بسا مردعاقل کم داریم(اکثرهم لا یعقلون)
چه خوبه اگه درمورد زن هم نکات لازم رو که باید درنظرداشته باشه بزارید تو وبلاگتون تا بهتر بتونیم زن عاقل روتشخیص بدیم
موفق و مویدباشید
سلام
مرد عاقل همواره 9 نکته را درنظر دارد: روشن دیدن، خوب گوش دادن، مهربان سخن گفتن، آداب داشتن، راستگو بودن، انجام وظیفه کردن، پرسیدن هنگام تردید، خود را از خشم دور نگاه داشتن و در عین موفقیت، عادل و منصف بودن
به نکته بسیار خوبی اشاره کردید،آه،پس چه بسا مردعاقل کم داریم(اکثرهم لا یعقلون)
چه خوبه اگه درمورد زن هم نکات لازم رو که باید درنظرداشته باشه بزارید تو وبلاگتون تا بهتر بتونیم زن عاقل روتشخیص بدیم
موفق و مویدباشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی