نیاز زن و مرد به ازدواج و در کنار هم
بودن، نیاز طبیعی و انکار ناپذیر است. هنگامی که دختر و پسری به سن بلوغ میرسند و
غریزه جنسی به شدت هجوم میآورد،تنها ازدواج میتواند کاملترین و بهترین پاسخ
گو باشد. پس هرگاه در برابر این پاسخ فطری طبیعت به غریزه جنسی، مانع ایجاد شود،
مشکلات بزرگی به بار خواهد آمد. متأسفانه این موانع در جامعه ما کم نیست. هم چنان
که شهید مطهری مینویسد: «در جامعهی امروز ما، جوانان به طور محسوسی از ازدواج
شانه خالی میکنند، حاملگی، زاییدن و بچه بزرگ کردن به صورت امر منفوری برای زنان
درآمده است... ازدواجهایی که نمونهی وحدت روح است جز در میان طبقاتی که به مقررات
اخلاقی کهن پای بندند، کمتر دیده میشود».[۱۲۷]اینک به موانعی میپردازیم که به
ترک ازدواج یا دیر شدن سن آن میانجامد:۱ـ چشم داشتهای بیهودهاین مانع چند
جنبه دارد و متأسفانه روز به روز در حال گسترش است. گاهی این بهانه جویی از سوی پسر
و دختر و گاهی از سوی والدین و گاهی به دلیل وضعیت اجتماعی خانوادهها صورت
میگیرد. در این حالت، هر کس میکوشد با همسری صد در صد ایدهال ازدواج کند که هیچ
گونه کمبود و اشکالی نداشته باشد. کوتاهی یا بلندی قد، پایین بودن میزان تحصیلات،
نداشتن خانه، زندگی با شوهر مادر، شهرستانی بودن، ناشناخته بودن در میان خویشاوندان
و... برای دختر و پسر بهانهگیر، دست آویز خوبی برای رد خواستگار یا نرفتن به
خواستگاری است.هر چند دقت در زمینه شخصیت، ویژگیهای اجتماعی و اعتقادی، تناسب
تحصیلات و... در گزینش همسر آینده اهمیت دارد، ولی آن چه مانع به شمار میآید، دیدن
«هزار نکته باریکتر از مو» در طرف مقابل است. دیده شده است که در برخی موارد، نوع
مدل لباس و مو، فردی را از ازدواج باز میدارد، این در حالی است که بارها گفتیم
ازدواج بر اساس طبیعت انسان و دستور شرع، امری ضروری است. در این حالت، چه بسا
دخترانی هستند که خواستگاران فراوانی داشتهاند، ولی هر یک را به دلیل همین چشم
داشتها و بهانههای بیجا رد کردهاند. هم چنین پسران بسیاری هستند که به دلیل
نیافتن دختران صد در صد ایدهآل خود (!) با وجود گذشتن چند دهه از عمرشان، به
ازدواج تن نمیدهند. چارهی کار آن است که سطح توقعها و چشمداشتها در ازدواج
کاهش یابد وجنبههای مالی، زیبایی و... نقش فرعی داشته باشند نه اصلی. هم چنان که
پیامبر(صلی الله علیه و آله) همانندی در ایمان را اصل دانسته و فرموده است: در امر
ازدواج، همهی مؤمنان همتای یکدیگرند. [۱۲۸]
۲ـ آداب دست و پاگیریکی از خاکریزهای فرا
روی دختر و پسر و والدین در امر ازدواج، آداب و سنتهایی است که در جامعه نفوذ کرده
و همانند یک واجب و فریضه (!) نقض آن را نه تنها جایز نمیدانند، بلکه ضد دینی (!)
میپندارند. متأسفانه چون این سنتها رنگ مذهبی به خود گرفته است، در همه مراحل
ازدواج گریبانگیر خانوادهها است و پیمودن راه را دشوار میسازد.تشریفات سنگین
شب خواستگاری، روز عقد، روز جشن و روز عروسی، دعوت از صدها نفر، خرید طلا برای زن
با بهای بسیار گزاف، خرید طلا برای داماد (!)، برخی سنتهای محلی و لازم الاجرا
و... در شمار سنتهای ناپسندی است که متأسفانه هنوز رواج دارد. بیشتر این آداب و
سنتها تنها به بهانه چشم و هم چشمی با دیگران ـ برای رو سفید شدن نزد همسایه ها و
خویشاوندان و دوستان!ـ صورت میگیرد. همچنین با این سخن که رعایت این آداب، محبت
میآورد، بر بیهودگی آن سرپوش میگذارند. برای نمونه، خریدن طلاهای هنگفت را
نشانهی محبت و اظهار علاقهی داماد و خانوادهاش به عروس عنوان میکنند، در حالی
که گاهی بهای این طلاها از کل حقوق سالانه جوان تازه داماد بیشتر است.باید گفت
این آداب و سنتها نه ریشه اخلاقی و انسانی دارد و نه ریشه شرعی و مذهبی؛ زیرا در
مراسم ازدواج بزرگان دین اسلام هیچ کدام از این موارد دیده نمیشود. همانگونه که
در داستان ازدواج بهترین مرد و زن جهان ـ علی(علیهالسلام) و
فاطمه(سلاماللهعلیها) ـ دیدیم که مراسم به سادگی بسیار تمام انجام شد و چنین
سنتهای دست و پا گیری وجود نداشت.چنین نمونههایی در زندگی پیروان راستین اهل
بیت(علیهمالسلام) نیز به چشم میخورد.[۱۲۹] یکی از این نمونهها، داستان شیرین
ازدواج دختر فقیه گرانقدر، مرحوم کاشف الغطاء است. مقام علمی و فقهی کاشف الغطاء بر
کسی پوشیده نیست. ایشان در یکی از جلسههای درس خود عنوان میکند من دختری دارم که
هنگام ازدواج اوست. اگر یک جوان متدین و با اخلاقی بخواهد، دخترم را به ازدواج او
درمیآورم. در این میان طلبهای برخاست و اظهار علاقه کرد. کاشف الغطاء با توجه به
شناختی که از این طلبه داشت، به او گفت: پس از کلاس به خانه من بیا. خود نیز پس از
رفتن به خانه، با دخترش گفت و گو کرد. وی گفت که این طلبه از مال دنیا هیچ ندارد،
ولی دارای دانش و اخلاق است. دختر هم پذیرفت و در همان زمان، عقد را خواندند. ایشان
یکی از اتاقهای منزل خودش را حجله قرار داد و دختر را همان شب به خانه بخت
فرستاد.این داماد کسی نبود جز مرحوم شیخ محمد تقی مسجد شاهی که از فقیهان
ارزشمند عصر خویش گشت. رفتار این بزرگان دین و دانش بسیار آموزنده است. این رفتار
نشان میدهد که از یک سو، آنان برای امر ازدواج اهمیتی بسیار قائلاند و از سوی
دیگر، از بستن هر گونه پیرایههای غیر دینی به آن، دوری میکنند.۳ـ جهیزیههای
سنگیناین مسأله نیز یکی از مشکلات و موانع ازدواج در جامعه کنونی ما است. اسباب
و اثاثیهای که باید در آغاز زندگی مشترک مشکل گشای دو جوان باشد، خود به مشکلی
تبدیل شده که تنها با صرف هزینههای فراوان و به زانو درآمدن سرپرست خانواده در زیر
فشار اقتصادی آن، گشودنی است. نخستین اندیشه پدر و مادر دختر هنگام آمدن خواستگار
این است که چگونه هزینه جهیزیه دخترشان را فراهم سازند. اگر هم این توانایی را در
خود نمیبینند، به ناچار باید در خانه بماند و شوهر نکند تا خداوند دری
بگشاید(!)متأسفانه بیشتر این اسباب و اثاثیههای اضافی برای رفع مشکلات دو زوج
جوان نیست، بلکه برای آن است که شمار ماشینهایی که جهیزیه را میبرند به اندازه یا
بیشتر از ماشینهای جهیزیه دختر فلان همسایه یا فلان خویشاوند باشد. بد نیست بدانیم
که جهیزیه حضرت زهرا و حضرت علی(علیهالسلام) آن چنان ناچیز بود که پیامبر(صلی الله
علیه و آله) به گریه درآمد.۴ـ مهریههای سرسام آورچهارمین مانع ازدواج
نکردن یا دیر ازدواج کردن، مهریههای سرسام آوراست۵ـ بیکاریشاید بتوان گفت در جامعه امروزی، بیکاری جوانان
مهمترین علت ازدواج نکردن است. پیدا کردن شغل، آن هم متناسب با تحصیلات و
ویژگیهای دلخواه جوان بسیار مشکل است، به گونهای که تا جوان بخواهد به کار و منبع
درآمدی دست یابد و سپس ازدواج کند، به دههی سوم یا حتی چهارم زندگی گام خواهد
نهاد. بدون داشتن شغل نیز ازدواج کردن، بسیار مشکل آفرین و حتی امکان ناپذیر به نظر
میرسد.۶ـ چشم و هم چشمیمتأسفانه بیشتر آداب و رسوم مراسمهای خواستگاری و
عقد و عروسی زاییدهی همین بلای اجتماعی است. چشم و هم چشمی بر رفتار بیشتر
خانوادهها در امر ازدواج تأثیر میگذارد و کار ازدواج را بیش از پیش دشوار،
پرهزینه و پیچیده میسازد.۷ـ اجبار در همسرگزینیمتأسفانه در برخی موارد
دیده میشود که پدر و مادر پسر یا دختر آن چنان مستبدانه با این پدیده برخورد
میکنند و میخواهند نظر خویش را بر کرسی بنشانند که جوان پس از مدتی، تمایل به
ازدواج را از دست میدهد.۸ـ توکل نداشتن بر خداوندگاهی بعضی از افراد،
شرایط اولیه برای ازدواج را دارا هستند، ولی مسایلی هم چون گرانی و هزینه بالای
زندگی را مطرح میکنند. این مسأله نشان میدهد که آنان به خداوند توکل ندارند و از
فضل الهی ناامیدند . این مسأله آفت بزرگی است، در حالی که خداوند در آیات ۳۲ و ۳۳
سوره نور میفرماید: بی همسران خود و... را همسر دهید. اگر تنگ دستند، خداوند آنان
را از فضل خویش بینیاز خواهد کرد.
- ۹۱/۰۱/۲۴