وب سایت تخصصی حقوق

پیوندها
  • ۰
  • ۰
از مباحث قابل توجهى که مورد اختلاف فقهاى شیعه و سنى بوده و در محافل علمى از موارد بحث انگیز است، مساله ازدواج موقت مى باشد که از آن به نکاح منقطع یا نکاح متعه نیز یاد مى گردد،آنچه که در کتب فقهى اهل سنت بعنوان فتواى مشهور و بلکه مورد اتفاق فقهاست، حرمت این نکاح است و حال آنکه در کتب فقهى اهل تشیع، جواز این نکاح مورد اتفاق و اجماع فقهاست.هر دو گروه از فقهاى اهل سنت در حرمت و جواز به کتاب و سنت بعنوان دو منبع حقوق اسلامى استناد کرده و حکم این نکاح را از این منبع استنباط مى نمایند.قبل از بررسى ازدواج موقت از دیدگاه اهل سنت و جرح و تعدیل استدلالات آنان، لازم است به تعریف و توضیح ازدواج موقت از دیدگاه فقهاى اهل تشیع و اهل سنت پرداخته و نظرى اجمالى به فتاوى فقهاى شیعه پیرامون این نهاد و حدود و ثغور آن داشته باشیم................. 2- ازدواج موقت از دیدگاه شیعه: در تمامى کتب فقهى شیعه در بحث نکاح، به ازدواج موقت بعنوان یک نهاد قابل قبول اشاره شده است، در بعضى از این کتب بطوریکه مفصل پیرامون این نهاد بحث کرده اند که از جمله آنها مى توان کتاب ارزشمند جواهرالکلام (جلد30 ص 203 -139) را نام برد و بعضى دیگر از کتب مثل شرایع و لمعه و غیره بطور مختصر و اجمالى آنرا مورد بحث قرار داده اند. در اینجا بطور گذرا، ابتدا ادله جواز ازدواج موقت را در شیعه مورد توجه قرار مى دهیم و سپس به برخى از شرایط و آثار آن نظرى خواهیم داشت. 1-2- ادله جواز ازدواج موقت در شیعه: معمولاً مهمترین دلیل در ارتباط با احکام فقهیه کتاب و سنت هستند و لکن عقل و اجماع هم بعنوان دو دلیل مهم بعنوان منبع استنباط احکام مورد توجه قرار مى گیرند. همچنین در صورت عدم وجود یکى از ادله چهارگانه فوق مى توان به اصول عملیه همانند اصالةالبرائة (الاباحة)، اصالةالتخییر، احتیاط و استصحاب هم استناد نمود.الف) کتاب: آیه اى که دلالت بر جواز ازدواج موقت مى کند و در آن شیعه و حتى بسیارى از اهل سنت اتفاق نظر دارند آیه 24 از سوره نساء است که در ذیل آن مى فرماید:"فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة."(پس آنچه که به سبب آن از زنان استمتاع نمودید، اجر و مهریه آنان را به آنان بپردازید که بر شما واجب است).بسیارى از مفسرین حتى بسیارى از صحابه پیامبر اسلام (ص) از استمتاع مذکور در آیه، نکاح موقت را فهمیده اند و به آن تصریح کرده اند. حتى بعضى از صحابه مدعى شده اند که در آیه "الى اجل مسمى "بعد از منهن وجود داشته است که به هنگام جمع آورى قرآن آنرا حذف کرده اند که به یکى از این اقوال اشاره مى کنیم:- " اخرج عبدبن حمید و ابن جریر عن قتادة قال: فى قرائة ابى ابن کعب: فما استمتعتم به منهن الى اجل مسمى .که در این صورت دیگر شکى در دلالت این آیه بر نکاح متعه وجود نخواهد داشت.ب) سنت: در ارتباط با سنت، چه سنت قولى و یا تقریرى آنقدر روایات و اخبار فراوان است که مرحوم علامه طباطبائى (ره) ادعاى تواتر یا استفاضه این روایات را کرده، مى فرماید:"والروایات فى المعانى السابقة (جواز نکاح التعة) مستفیضة او متواترة عن ائمة اهل البیت." بدین معنى که روایات در جواز نکاح متعه از ائمه معصومین (ص) بحد استفاضه و یا تواتد رسیده است.ولکن از آنجا که ما در صدد بررسى نظرات اهل سنت پیرامون نکاح متعه هستیم از اطاله کلام خوددارى کرده و فقط تیمناً و از باب تبرک به روایتى از امام باقر (ع) بسنده مى کنیم:عن على بن ابراهیم عن ابیه... عن زرارة:قال:جاء عبداللَّه بن عمیر اللیثى الى ابى جعفر (ع) فقال: ما تقول فى متعة النساء فقال: احلها اللَّه فى کتابه على سنة فهى حلال الى یوم القیامة...على ابن ابراهیم از پدرش...از زرارة نقل کرده که گفت: عبداللَّه بن عمیر لیثى نزد امام باقر(ع) آمد و سؤال کرد: نظر شما در مورد متعه زنان چیست حضرت در جواب فرمودند: خدا آنرا در کتاب خود و بر طبق سنت پیامبرش حلال کرده است. پس این متعه تا روز قیامت حلال خواهد بود...احادیث وارده از ائمه معصومین (س) در مورد ازدواج موقت که بیش از دویست حدیث مى باشند در جلد چهاردهم وسایل الشیعه در ابواب المتعة موجود است.عقل و اجماع هم دو دلیل دیگر در جواز ازدواج موقت مى باشند که با وجود آیه شریفه و روایات متواتره اجماع بى اثر خواهد بود. زیرا طبق قول فقهاء و اصولین این اجماع مدرکى بوده و مستند به کتاب و سنت است و لکن بعنوان یک مؤید مى توان مفید باشد و حکم عقل نیز در اواخر این نوشتار خواهد آمد. 2-2- شرایط و احکام متعه در شیعه: از آنجا که در این نوشتار بنابر اختصار است تنها به کتاب شرایع الاسلام مرحوم محقق حلى (ره) استناد کرده و خلاصه اى از آنرا در اینجا مى آوریم:ایشان ابتدا حکم شرعى ازدواج موقت را بیان کرده و مى فرماید:النکاح المنق؟ و هو سائغ فى دین الاسلام لتحقق شرعیتة و عدم ما یدل على رفعه.ازدواج موقت، این ازدواج در دین السلام جایز است زیرا مشروعیت آن ثابت شده و دلیلى بر رفع مشروعیت آن وجود ندارد.مرحوم محقق سپس به بیان صیغه هایى که این نکاح با آنها منعقد مى گردد اشاره مى کند و بعد از آن به شرایط صحت این نکاح پرداخته آنگاه به مهر و اجل (مدت عقد) بعنوان دو رکن اساسى این عقد اشاره مى کند:و اما المهر فهو شرط فى عقد المتعة خاصة یبطل بفواته العقد.مهر در عقد متعه شرط است بحیثى که عقد با نبود مهر باطل است.و اما الاجل فهو شرط فى عقد المتعة ولو لم یذکره انعقد دائماً.اما مدت نیز در عقد متعه شرط مى باشد.و اگر آنرا ذکر نکند، عقد دائم خواهد بود.سرانجام مرحوم محقق (ره) به احکام نکاح متعه مى پردازد. این احکام هشت حکم مى باشند که به سبب عدم نیاز به بعضى از آنها در این نوشتار، تنها به چهار حکم آن اشاره مى کنیم. ایشان مى فرماید:و اما احکامه فثمانیة... الرابع: یجوز ان یشترط علیها الاتیان لیلاً او نهاراً و ان یشترط المرة و المرات فى الزمان المعین. حکم چهارم: جایز است شرط کنند که فقط شب یا روز در کنار هم باشند و یا شرط کنند که یک بار یا چند بار در یک زمان معین در کنار هم باشند.السادس: لایقع بها طلاق و تبین بانقضاء المدة و لایقع بها ایلاء و لالعان على الاظهر.حکم ششم: با این ازدواج طلاقى واقع نمى شود بلکه با انقضاء مدت، از هم جدا مى شوند و ایلاء و لعان هم ظاهراً واقع نخواهد شد.السابع: لایثبت بهذا العقد میراث بین الزوجین شرطاً بسقوطه اواطلقا. ولو شرطا التوراث او شرط احدهما قیل: یلزم عملاً بالشرط و قیل: لایلزم... والاول اشهر.حکم هفتم: با این عقد میراثى بین زوجین ایجاد نخواهد شد چه سقوط ارث را شرط کنند و یا شرط نکنند. اما اگر شرط کردند که از هم ارث ببرند یا یکى این شرط را کرد دو قول است: یک قول لزوم و وقوع ارث است به سبب اینکه عمل به شرط واجب است و قول دوم این است که ارث لازم نخواهد شد... و قول اول مشهورتر است.الثامن: اذا انقضى اجلها بعد الدخول فعدتها حیضتان... تعتد من الوفاة ولو لم یدخل بها باربعة اشهر و عشرة ایام ان کانت حائلاً و با بعد الاجلین ان کانت حاملاً على الاصح.حکم هشتم: پس از انقضاء مدت در صورتى که در خلال همسرى، همبستر شده باشند، زوجه باید به اندازه دو حیض عده نگه دارد و در صورت عدم همبسترى عده ندارد و در صورت فوت شوهر در مدت عقد باید عده وفات را نگه دارد گرچه همبستر نیز نشده باشند. و عده وفات چهار ماه و ده روز براى غیر حامل است اما براى حامل نیز چهار ماه و ده روز است مگر اینکه فرزند تا آن زمان متولد نشده باشد که در اینصورت تا زمان تولد فرزند خواهد بود.این خلاصه اى از احکام ازدواج موقت در فقه تشیع مى باشد که در آن روابط حقوقى بین دو همسر کاملاً معین و مشخص مى گردد. 3- ازدواج موقت از دیدگاه اهل سنت: در فقه اهل سنت مى توان گفت که امروزه خلافى بین علماى اهل سنت در حرمت این نکاح وجود ندارد و فقهایشان در این مورد متفقند که نکاح موقت حرام و در نتیجه در صورت انجام عقد نکاح باطل خواهد بود.بانگاهى به فتاوى آنان بر حرمت به بررسى علل حرمت و ادله آن مى پردازیم:1- در مغتى ابن قدامة آمده است: نکاح المتعة... فهذا نکاح باطل نص علیه احمد فقال نکاح المتعة حرام .(نکاح متعه بر طبق نص احمد حنبل باطل است ایشان مى گوید: نکاح متعه حرام است.)2- در کتاب محلى ابن حزم آمده است: قال ابومحمد: و لایجوز نکاح المتعة و هو النکاح الى اجل. (نکاح متعه جایز نیست و این نوع نکاح، نکاح تا مدت معینى است.)3- شوکانى درالسیل الجرار مى گوید: فالمتعة لیست بنکاح شرعى وانماهى رخصة للمسافر مع الضرورة.(متعه نکاح شرعى نیست بلکه صرفاً در صورت اضطرار براى مسافر مجاز است.)4- در کتاب المقنع این چنین آمده: باب الشروط فى النکاح و هى قسمان... القسم الثانى فاسد و هو ثلاثة انواع:... الثالث نکاح المتعة و هو ان یتزوجها الى مدة... فهذا کله باطل من اصله. (باب شروط در نکاح، این شرط بر دو قسم هستند... قسم دوم از شروء فاسد است و سه نوع مى باشد... نوع سوم از شروط فاسد نکاح متعه است که عبارت از ازدواج تا مدت خاصى است... و همه اقسام نکاح متعه باطل است.)5- در کتاب النصاف آمده: الصحیح من المذهب ان نکاح المتعة لایصح و علیه الامام احمد رحمةاللَّه و الاصحاب. (قول و فتواى صحیح از مذهب ما این است که نکاح متعه صحیح نیست و امام احمد حنبل و اصحاب قائل به عدم صحت هستند.)6- و در کتاب الام شافعى آمده است: و جماع نکاح المتعة المنهى عنه کل نکاح کان الى اجل من الاجال قرب او بعد.(تمامى نکاح متعه ممنوعه همه نکاحهایى هستند که تا مدت واجلى نزدیک یا دور باشد.)با بررسى این فتاوى و نظرى اجمالى بر آنها روشن مى گردد که حرمت و بطلان متعه مورد اتفاق علماى اهل سنت است و فقط از کلمات شوکانى در السیل الجرار براى مسافر بصورت اضطرارى تجویز شده است. 4- ادله مورد اتفاق در مورد جواز متعه در صدر اسلام آنچه از مطالب گذشته برداشت مى گردد این است که علیرغم وجود اجماع بر جواز در نزد شیعه، فقهاى اهل سنت بالاجماع قائل به حرمت هستند و لکن آنان نیز قبول دارند که متعه در صدر اسلام تا مدت زمانى جایز بوده است، اختلاف بین شیعه و سنى در این مطلب است که شیعه استدلال مى کند که هیچ دلیل موثقى بر نقض این جواز در زمان پیامبر (ص) وجود ندارد در نتیجه حکم جواز باقى است ولى اهل سنت مدعى هستند که ادله مختلفى بر نقض جواز و نسخ آن در زمان پیامبر (ص) وجود دارد و در نتیجه حکم جواز منسوخه است. به هر حال وجه مشترک و نقطه اشتراکى را مى توان یافت که محل شروع بحث و استدلال باشد و آن ادله جواز متعه است که با بررسى آن مى توانیم ادله اى را که ادعاى ناسخ بودن آنها شده است مورد بحث قرار دهیم. ادله جواز متعه را مى توان به دو دسته کتاب و سنت تقسیم کرد: الف) کتاب فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة. نساء - 24همانگونه که قبلاً گذشت، هم شیعه و هم سنى قبول دارند که آیه 24 سوره نساء در مورد جواز نکاح متعه بوده است، البته بعضى از متأخرین آنرا بر نکاح دائم حمل کرده اند که با توجه به کلمه اسمتاع و اختصاص آن به متعه و با توجه به روایات مى توان مراد از آیه شریفه را فهمید:1- فى مستدرک الحاکم باسناده عن ابى نضرة قال قرأت على ابن عباس: فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة، قال ابن عباس: "فما استمتعتم به منهن الى اجل مسمى " فقلت مانقرؤها کذلک. فقال ابن عباس: واللَّه لانولها اللَّه کذلک.ابى نصرة مى گوید: آیه فما استمتعتم را که در قرآن موجود است بر ابن عباس قرائت کردم، ابن عباس عبارت "الى اجل مسمى " را بر آن افزود، من گفتم ما اینگونه قرائت نمى کنیم و عبارت "الى اجل مسمى " را نمى خوانیم. ابن عباس گفت: بخدا قسم آیه اینگونه نازل شده است که من قرائت کردم. 2- فى قرائة ابن کعب: " فما استمتعتم به منهن الى اجل مسمى " اخرج عبداللَّه بن حمید و ابن جریر عن قتاده قال فى قرأته....(قتاده مى گوید در قرائة ابن ابى کعب آیه شریفه قرآن به همراه "الى اجل مسمى " وجود داشته است.3- و فى المحلى روى الثعلبى فى تفسیره عن عمران بن حصین قال: نزلت المتعة فى کتاب اللَّه تعالى ایة بعد نسخها. (در کتاب محلى آمده که ثعلبى در تفسیر خودد از عمران ابن حصین نقل مى کند که او گفته: آیه متعه در کتاب خدا، قرآن آمده و آیه دیگرى هم آنرا نسخ نکرده است.)4- فى تفسیر الطبرى عن مجاهد: فما استمتعتم به منهن قال: یعنى نکاح المتعة.(در تفسیر طبرى از مجاهد نقل مى کند که مراد از آیه "فما استمتعتم به منهن " نکاح متعه است.)5- عن عمران ابن حصین قال: نولت ایة المتعة فى کتاب اللَّه تبارک و تعالى و عملنا بها رسول اللَّه (ص) فلم تنزل ایة نسخها و لم ینه عنها النبى (ص) حتى مات. (عمران بن حصین مى گوید: آیه متعه در قرآن وارد شده و ما در زمان رسول اللَّه به آن عمل کردیم پس از آن نه آیه اى آنرا نسخ کرد و نه پیامبر از آن نهى کرد.با توجه به روایات فوق روشن خواهد بود که آیه 24 سوره نساء در ارتباط با نکاح موقت بوده و دلالت بر جواز این نکاح دارد. ب) سنت در کتب روایى اهل سنت و همین طور در تفسیرهایى که بر قرآن مجید نوشته اند، روایات فراوانى به چشم مى خورد که حاکى از جواز متعه در صدر اسلام بوده و این جواز در زمان پیامبر اکرم (ص) به مرحله عمل رسیده و در زمان خلیفه اول و خلیفه دوم نیز مورد عمل اصحاب بوده است. این روایات در کثرت به حدى هستند که شاید بتوان ادعاى تواتر و یا لااقل استفاضه را در این روایات نمود.نمونه اى از روایات را که دلالت تامى بر مدعاى ما دارد در ذیل مى آوریم:1- فى المحلى روى الثعلبى فى تفسیره عن عمران ابن حصین قال: نزلت المتعة فى کتاب اللَّه تعالى لم تنزل ایة بعد نسخها فامرنا رسول اللَّه (ص) و تمتعنا مع رسول اللَّه (ص) و مات و لم ینهنا عنها قال رجل بعد برأیه ماشاء.(در کتاب محلى از ثعلبى در تفسیرش نقل کرده است که عمران بن حصین گفت: آیه متعه در کتاب خدا نازل شد و آیه دیگرى نیز آنرا نسخ نکرد. سپس پیامبر اسلام ما را به آن امر نمود و ما با رسول خدا عمل را انجام دادیم و پیامبر اسلام رحلت نمود و ما را از آن نهى نکرد و بعد از آن مردى بر اساس رأى خود چیزى را گفت.)این روایت گرچه ظهور در حج تمتع دارد ولیکن بسیارى از فقها و مفسرین آنرا در باب نکاح متعه نیز آورده اند که نمونه آن ابن حزم است که آنرا در کتاب المحلى آورده و همینطور در کتاب اوجزالمسالک در دلالت این روایت بر ازدواج موقت به کلام مُحلى استناد شده است.2- اخرج عبدالرزاق و ابن المنذر من طریق عطاء عن ابن عباس قال: یرحم اللَّه عمر ما کانت المتعة الا رحمة من اللَّه رحم بها امة محمد و لو لا نهیه عنها ما احتاج الى الزنا الاشق. قال: و هى التى فى سورة النساء "فما استمتعتم به منهن الى کذا و کذا من الاجل على کذا و کذا" قال: ولیس بینهما وراثة... .(ابن عباس گفت: خدا عمر را مورد رحم قرار دهد، متعه رحمتى از جانب خدا بود که بوسیله آن امت محمد (ص) را مورد رحم خود قرار داده بود و اگر عمر آنرا مورد نهى قرار نمى داد، کسى جز انسان شقى مرتکب زنا نمى شد. سپس ابن عباس به آیه نکاح موقت در سوره نساء اشاره کرد و گفت: بین زوج و زوجه در نکاح متعه وراثتى در کار نیست...)3- عن عطاء: قدم جابربن عبداللَّه معتمراً فجئناه فى منزله فسأله القوم عن اشیاء ثم ذکروا المتعه فقال: استمتعنا على عهد رسول اللَّه (ص) و ابى بکر و عمر. (از عطاء (یکى از تابعین) نقل شده که مى گفت: جابربن عبداللَّه براى عمره (به مکه) آمد. ما به منزلش رفتیم و مردم در مورد مسائلى چند از وى سؤال کردند و سپس در مورد متعه از وى پرسیدند. وى در جواب گفت: ما در زمان رسول خدا و ابوبکر و عمر استمتاع کردیم.)4- عن جابرابن عبداللَّه: تمتعنا على رسول اللَّه (ص) و ابى بکر و نصفاً من خلافة عمر ثم نهى عنها عمر الناس . (جابرابن عبداللَّه مى گوید: در عهد رسول خدا و ابوبکر و نصفى از خلافت عمر عمل متعه را انجام دادیم سپس عمر مردم را از متعه نهى کرد.)5- عن عبدالرزاق و ابى داود فى ناسخه عن الحکم انه سئل عن هذه الایة (فما استمتعتم) أمنسوخة قال: لا وقال على (ع): لولا ان عمر نهى عن المتعة مازنى الاشقى. (از حَکَم در مورد آیه ازدواج موقت در سوره نساء سؤال کردند که آیا منسوخه است جواب داد: خیر، سپس اضافه کرد: على (ع) فرمود: اگر عمر متعه را مورد نهى قرار نمى داد کسى جز انسان شقى زنا کرد.)6- عن جابرابن عبداللَّه قال: کنا نستمتع من التمر و الدقیق الایام على عهد رسول اللَّه (ص) و ابى بکر حتى نهى عنه عمر فى شأن عمر وبن حریث. (جابرابن عبداللَّه مى گوید: ما همواره در مقابل پرداخت مقدارى از خرما و آرد در زمان پیامبر اسلام و ابوبکر نکاح متعه را انجام مى دادیم تا اینکه عمر در مورد عمل عمروبن حریث آنرا ممنوع کرد.)از روایات فوق چنین استنباط مى گردد که نکاح متعه در زمان پیامبر اسلام مباح بوده و این اباحه در سراسر حکومت پیامبر و طول مدت آن ادامه داشته و حتى در زمان خلیفه اول هم سخنى از نهى آن نبوده و تنها در نیمه دوم حکومت خلیفه ثانى، عمر آنرا نهى کرده است که تفضیل این مطلب در آینده خواهد آمد. پس سنت نبوى هم دلالت بر جواز متعه مى کندج) عمل صحابه و تابعین گرچه ما دلیل جواز نکاح متعه را منحصر به دو دلیل کتاب و سنت نموده ایم ولکن عمل صحابه و تابعین هم مى تواند بعنوان یک دلیل و لااقل یک مؤید مطرح گردد. همانگونه که در روایات فوق گذشت عمران ابن حصین و جابرابن عبداللَّه ضمیر جمع را براى عاملین به نکاح متعه مى آورند و بالفظ "تمتعنا" یا "استمتعنا" مى فهماند که نه تنها یک نفر این عمل را انجام داد بلکه صحابه پیامبر نوعاً نکاح متعه را انجام داده اند و در آینده بسیارى از صحابه و تابعین که عمل نکاح متعه را انجام داده بردند بصورت مختصر ذکر خواهد شد. در اینجا به بعضى از اخبار اشاره مى کنیم که عمل بعضى از صحابه را متذکر مى شوند:1- عمیر عبداللَّه بن زبیر عبداللَّه ابن عباس بتحلیله المتعة. فقال له: سل امک کیف سطعت المجامر بینها و بین ابیک فسالها. فقالت: ما ولدتک الا فى المتعة.(عبداللَّه ابن زبیر، عبداللَّه بن عباس را به سبب اینکه قائل به حلیت نکاح متعه بود سرزنش کرد، عبداللَّه ابن عباس به وى گفت: از مادرت سؤال کن که عقد نکاح بین او و پدرت چگونه بوده است وى از مادرش سؤال کرد و مادر وى در جوابش گفت: تو را بدنیا نیاوردم مگر بسبب عقد متعه.)2- عن ایوب: قال عروة لابن عباس: الا تتلقى اللَّه ترخص فى المتعة فقال ابن عباس: سل امک یا عریة... (ایوب مى گوید: عروة ابن زبیر به ابن عباس گفت: آیا از خدا نمى ترسى که در متعه قائل به جواز هستى ابى عباس در جوابش گفت: اى عروه برو از مادرت سؤال کن... (بدین معنى که مادرت تو را مثل برادرت به سبب متعه حامله شده است.)3- عن مسلم القرى قال: دخلنا اسماء بنت ابى بکر فسألناها عن متعة النساء فقالت: فعلناها على عهد النبى (ص) (مسلم القرى مى گوید: نزد اسماء دختر ابوبکر رفتیم و درباره متعه زنان سؤال کردیم. در جواب گفت: ما این عمل را در زمان پیامبر اسلام انجام دادیم.)4- اخرج عبدالرزاق و احمد و مسلم عن سبرة الجهنى قال: اذن لنا رسول اللَّه (ص) عام فتح مکه فى متعه النساء، فخرجت انا ورجل من قومى ولى علیه فضل فى الجمال و هو قریب من الدمامة مع کل واحد منا برد. اما بردى فخلق و اما برد ابن عمى فبرد جدید غض حتى اذا کنا با على مکة تلفتنا فتاة مثل البکرة العنطنطة فقلنا: هل لک ان یستمتع منک احدنا قالت: و ما تبذلان فنشر کل واحد منا برده فجعلت تنظر الى الرجلین فاذا راها صاحبى قال: ان برد هذا خلق و بردى جدید غض فتقول: و برد هذا لابأس به ثم استمتعت منها...(عبدالرزاق و احمد و مسلم از سبرة الجهنى نقل مى کنند که گفت: پیامبر اسلام در سال فتح مکه اجازه نکاح متعه زنان را صادر کرد. سپس من و مردى از قوم ما بیرون رفتیم (از مجلس) در حالیکه من زیباتر از او بودم و او بدشکل بود با هر یک از ما بردى بود. اما بردى که من داشتم کهنه و پاره بود ولى برد پسرعموى من تازه و لطیف بود. تا اینکه ما به قسمت بالاى مکه رسیدیم و در آنجا با خانم جوانى که همانند دختر بکرى بود برخورد کردیم و به وى گفتیم: آیا مایل هستى که یکى از ما با تو نکاح متعه نماییم جواب داد چه چیزى را بعنوان مهر مى دهید هر کدام از ما برد خود را به وى نشان دادیم و سپس او به صورت هر یک از ما نگاه کرد. در این هنگام دوستم گفت: برد رفیقم کهنه و برد من نو و جدید است. او جواب داد این مهم نیست (در عوض زیباست)، سپس من با وى نکاح متعه را انجام دادم...نتیجه اى که از مباحث فوق گرفته مى شود این است که نه تنها از حیث نظرى ادلهاى بر جواز متعه در صدر اسلام وجود دارد، بلکه از حیث عملى نیز بسیارى از صحابه پیامبر به این جواز عمل کرده اند و این مطلب بصورت آشکار مورد عمل واقع مى شده است و بصورت سیره مستعمره بین متشرعه از صحابه هم درآمده بود که حتى بعضى از تابعین نتیحه این نوع نکاح بوده اند مثل عبداللَّه بن زبیر و عروة بن زبیر.
  • ۹۱/۰۱/۱۲
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی

ادله جواز

شیعه

سنی

ازدواج موقت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی