وب سایت تخصصی حقوق

پیوندها
  • ۰
  • ۰
ملاکهای معتبر در کفائت از دیدگاه مذاهب مختلف   حنیفیه گفته اند: کفائت عبارت است از مساوات مرد در مقابل زن در اموری مخصوص که این امور شش موردند و عبارت اند از: نسب، اسلام، حرفه، آزادی، دیانت ومال. نسبت پایین چنین شناخته می شود که مرد از جنس و قبیله زن نباشد؛ زیرا مردم دو دسته اند: عرب و عجم و خود عرب دو دسته اند: قریشی وغیر قریشی. پس اگر زوج قریشی بود و زوجه نیز قریشی، از نظر نسبت نکاح صحیح است؛ اگر چه دو قبیله مختلف باشند. اما اگر زن، عرب غیر قریشی باشد، هر عربی ازهر قبیله ای که باشد کفو اوست. پس با این توضیحات روشن می شود عجم (غیر عرب) نه کفو زن قریشی است ونه زن عرب به گونه مطلق و غیر قریش نیز کفو زن قریشی نیست (چه عرب و چه غیر عرب). اما شرط اسلام بین اعراب مطرح نمی شود. پس زنی که پدران وی مسلمان بوده اند، حتی مردی که فقط پدر وی مسلمان بوده است، کفو وی محسوب می شود. اما در غیر عرب، مردغیر عربی که پدر وی کافر است، کفو زنی که خودش و پدرانش مسلمان اند نمی باشد؛ کسی هم که خودش بنده بوده و آزاد شده، کفو کسی که آزاد است نمی باشد؛ ولو پدر ومادرش بنده باشند. این معنای کفائت در اسلام، نسب و حریت است. اما کفائت در حرفه آن است که حرفه خانواده زوج بر حسب عرف و عادت برابر با حرفه خانواده زوجه باشد. ملاک نیز محترم بودن حرفه بین مردم است. اما در مورد کفائت در مال، علمای حنفیه اختلاف دارند. برخی گفته اند: زوج از جهت ثروت باید کاملآ مساوی با زوجه باشد. برخی نیز گفته اند: ثروت زوج آن قدر که بتواند مهر حال ( نقد) زن را بپردازد کفایت می کند و لازم نیست همه مهری را که نقد و مدت دار است بتواند بپردازد. همچنین علاوه بر آن، باید بتواند نفقه یک ماه زن را بپردازد؛ اگر چه شغلی نداشته باشد، و اگر شغلی داشته باشد و بتواند نفقه هر روز زن را بپردازد کافی خواهد بود. اما کفائت در دیانت، قیدی است که در عرب و غیر عرب معتبر است. پس اگرمرد فاسق بود، کفو زن صالحه که دختر فرد صالحی است نمی باشد، و اگر پدر دختر فاسق بود، دختر می تواند خود را به فاسق نزویج کند و پدر حق اعتراض ندارد همچنین اگر خود دختر فاسق بود و پدرش صالح، باز هم پدر حق اعتراض ندارد.[77]..............   به ادامه مطلب بروید مالکیه می گویند: کفائت در نکاح، عبارت است از برابری در دو چیز: تدین و سلامت. تدین این است که مرد، مسلمان و غیر فاسق باشد. شرط دوم هم سلامت از عیوبی است که موجب ایجاد فسخ برای زوجه می شوند (مانند برص، جذام، جنون) و این مورد دوم معتبر د رکفائت، فقط مخصوص زن است نه ولی او.[78] کفائت فقط در مورد یتیمه ای که اولیایی غیر از پدر و جد پدری او را تزویج کرده اند، آن هم در موقعیتی که خوف فساد را می داده اند، رعایت می شود. همچنین حاکم فقط در صورتی که کفائت در تدین و دین و آزادی و تزویج به مهر المثل رعایت شود، می تواند زن غیر رشیده ای را که ولی وی غائب است تزویج کند. نکاح در این صورت صحیح است و کسی نمی تواند آن را باطل کند.[79] از نظر شافعیه کفائت چیزی است که عدم آن موجب ننگ است. آنان کفائت رادر پنج چیز معتبر می دانند: خالی بودن از عیوب اثبات کننده خیار، نسب، دین، آزادی و شغل. اما از جهت نسب مردم دو دسته اند: عربی و غیر عربی. عربان نیز بر دودسته اند: قرشی و غیر قریشی. پس قریشیها برخی کفو برخی دیگرند، مگر این که از بنی هاشم باشند یا عبدالمطلب؛ چرا که قریشیهای دیگر کفو ایشان به شمار نمی آیند و بقیه اعراب هم کفو های قریش نمی باشند، بلکه برخی کفو برخی دیگرند. عجمیها نیز کفو عربیها نیستند؛ اگر چه مادرانشان عرب باشند. خود اعراب مذکور که کفو محسوب می شوند، باز هم بین خودشان کفو و غیر کفو دارند. پس اگر کسی از آنها که منتسب به شخص با شرافتی باشد، واجب است زوج نیز منتسب به یک شخص همانند وی باشد، و این امر بین اعراب باشد یا غیر اعراب تفاوتی ندارد. در عجمها نیز همانند اعراب مراتبی وجود دارد، مثلاً فارسها از نبطیها با فضیلت ترند. بحث دیگر، کفائت در دین است. شایسته است که مرد در عفت و استقامت با زن برابر باشد. پس کسی که با انجام زنا فاسق شود، اگر چه توبه کند، کفو عفیفه نمی باشد. اما اگر هر دو به یک اندازه فاسق شوند، کفو یکدیگر محسوب می شوند؛ ولی اگر درجه فسق آنان تفاوت کند، کفو به حساب نمی آیند. همچنین در کفائت در دین، اسلام پدران معتبر است. پس زنی که پدرش مسلمان باشد، کفو کسی که پدرش غیر مسلمان است نمی باشد و کسی که دو نفر از پدرانش مسلمان اند، کفو زنی که سه تن از پدرانش مسلمان اند نمی باشد. تنها صحابیان از این قاعده مستثنا شده اند. کفائت در آزادی نیز بدین معناست: هر کسی که به هر طریقی اثر از رقیت ( بندگی) در وی باشد ( ولو بااستناد به آبا)، کفو زنی که هیچ اثری از بندگی در وی نیست نمی باشد واین امر در مادران معتبر نیست. کفائت در حرفه نیز این است که صاحبان شغلهای پست در عرف، کفو زنی که خودش یا پدرش صاحب حرفه ای شریف اند نمی باشند... و مال نیز در کفائت معتبر نیست. [80] حنابله گفته اند: کفائت عبارت است از برابری در پنج چیز اول: دیانت؛ پس مرد فاسق کفو صالحه عادله عفیفه نمی باشد. دوم: صناعت. ( یعنی حرفه و شغل)؛ پس کسی که دارای حرفه وشغل پست است، کفو دختر فردی که دارای شغلی شریف است نمی باشد. سوم: تمکن از مال و دارائی به حدی که بتواند مهر و نفقه ای را که بر عهده اوست بپردازد؛ پس مرد بی چیز کفو زن ثروتمند نمی باشد. چهارم: آزادی؛ پس بنده کامل و بنده ای که قسمتی از وی آزادشده کفو زن آزاد نمی باشد. پنجم: نسب؛ پس عجمی کفو زن عرب نمی باشد. نهایتاً اگر ولی دختر را به غیر کفو تزویج کند، تنها گناهکار و فاسق است.[81] اما چنان که ملاحظه می شود، حنابله در کفائت در اسلام را در نکاح شرط نمی دانند.
  • ۹۰/۱۲/۲۲
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی