1. مقدمه مسأله
جمع بین صلوتین، تابعى از مسأله اوقات صلوات است و مبناى در اوقات صلوت، در جمع نیز مؤثر خواهد بود؛ زیرا وقتى شیعه معتقد است وقت ظهرین از زوال تا غروب شمس است، جمع کردن بین ظهر و عصر در این زمان، امرى طبیعى و معقول به نظر مىرسد. پس شیعه براى اثبات جواز جمع بین صلوتین، طبق مبانى خود در اوقات، به استدلال دیگرى نیازمند نیست. از سوى دیگر، هنگامى که اهلسنّت، بهویژه مذهب حنفى به عدم اشتراک اوقات قایل است و با تمام شدن وقت ظهر وقت عصر داخل مىشود، عدم جواز براى او امرى طبیعى جلوه مىکند.
بر این اساس، نباید به شیعه خرده گرفت که چرا جمع بین صلوتین مىکند؟ زیرا طبق مبانى فقهى آنها در اوقات، جواز جمع بین صلوتین به استدلال نیاز ندارد.
به رغم مبانى مختلف در اوقات، این مسأله تا حدودى به طور مستقل در مباحث مطرح شده است؛ زیرا جمع بین صلوتین، ادله مستقلى غیر از اوقات نیز دارد. از اینرو، آن ادله را به طور جداگانه ارزیابى مىکنیم.
در جمع بین صلوتین سه بحث مطرح است:
1. تعریف و اقسام جمع؛
2. حکم جمع طبق مذاهب مختلف فقهى؛
3. اسباب و شروط جمع.
معناى جمع آن است که نمازهاى ظهر و عصر و نمازهاى مغرب و عشا را همراه با یکدیگر بخوانند و این جمع بر دو قسم تقسیم مىشود؛ جمع حقیقى و جمع صورى. جمع حقیقى آن است که نماز اول را در وقت نماز دوم بخواند یا نماز دوم را در وقت نماز اول بخواند. جزیرى در معناى جمع حقیقى مىگوید:
هو ان یجمع المصلى بین الظهر و العصر تقدیماً فى وقت الظهر بان یصلى العصر مع الظهر قبل حلول وقت العصر او یجمع بینهما تأخیراً بان یؤخر الظهر حتى یخرج وقت و یصلى العصر فى وقت العصر و مثل الظهر و العصر و المغرب و العشاء فیجمع بینهما تقدیماً و تأخیراً؛[1]
جمع حقیقى آن است که نمازگزار بین ظهر و عصر به صورت تقدیمى در وقت ظهر جمع نماید، بدین صورت که عصر را همراه با ظهر، و پیش از فرا رسیدن وقت عصر بخواند، یا آنکه بین آنها به صورت تأخیرى جمع کند، بدین ترتیب که نماز ظهر را چنان تأخیر اندازد تا وقتش خارج شود و آن را همراه با نماز عصر و در وقت عصر بخواند. پس مانند نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاست که بین آنها جمع تقدیمى و تأخیرى صورت گیرد.
جمع صورى آن است که نماز اول را در آخر وقتش خوانده، و بلافاصله نماز دوم را در اول وقتش بخواند، جزیرى مىگوید:
بان یصلى الظهر فى آخر وقتها الاختیارى و العصر فى اول وقتها الاختیارى و یصلى المغرب قبل مغیب الشفق و العشاء فى اول مغیبه و لیس هذا جمعاً حقیقاً لوقوع کل صلاة فى وقتها و هو جایز من غیر کراهة؛[2]
جمع صورى آن است که نمازگزار، نماز ظهر و عصر را در آخر وقت اختیارى، و نماز عصر را در ابتداى وقت اختیارى خوانده شود و نماز مغرب را اندکى پیش از پنهان شدن شفق بخواند، و نماز عشا را در آغاز پنهان شدن شفق به جا آورد و این مورد، جمع حقیقى نیست؛ زیرا هر نمازى در وقت خودش واقع شده و این بدون کراهت جایز است.
جمع حقیقى خود بر دو قسم است: جمع تقدیم و جمع تأخیر. جمع تقدیم آن است که نماز دوم، در وقت نماز اول خوانده شود و جمع تأخیر آن است که نماز اول را به تأخیر انداخته و در وقت نماز دوم بخواند.
2. حکم جمع بین صلوتین
همه مسلمانان اتفاقنظر دارند که در دو جا جمع بین صلوتین جایز است: یکى جمع بین ظهر و عصر در عرفه، و دیگرى جمع بین مغرب و عشا در مزدلفه؛ ولى در غیر این دو مورد، اختلاف است. همه مذاهب اسلامى، اصل جمع بین صلوتین را جایز مىدانند، هر چند که در اسباب و شروط آن اختلاف دارند، و تنها مذهب حنفى است که به صورت مطلق آن را انکار مىکنند. ابن رشد (م 595) مىگوید:
اما الجواز فانهم اجمعوا على ان الجمع بین الظهر و العصر فى وقت الظهر بعرفة سنة و بین المغرب و العشاء بالمزدلفة أیضاً فى وقت العشاء سنة أیضاً و اختلفوا فى الجمع فى غیر هذین المکانین فاجازه الجمهور على اختلاف بینهم فى المواضع التى یجوز فیها من التى لا یجوز و منعه ابو حنیفه و أصحابه بالاطلاق؛[3]
اما جایز بودن جمع، فقها اتفاقنظر دارند که جمع میان ظهر و عصر در وقت ظهر در عرفه سنّت است و جمع بین مغرب و عشا در مزدلفه نیز در وقت عشا سنّت است، ولى فقها در جمع بین صلوتین در غیر از این دو مکان اختلاف نظر دارند. جمهور جمع را جایز مىدانند؛ البته اختلاف در مواردى که جایز است و مواردى که جایز نیست، میان آنان وجود دارد، ولى ابو حنیفه و پیروانش به طور کلى آن را منع کردهاند.
نسفى در کنزالدقایق، جمع بین صلوتین را حتى در صورت عذر ممنوع مىداند. او مىنویسد: «و منع... عن الجمع بین الصلوتین فى وقت بعذر».[4]
3. مذهب شیعه
شیعه معتقد است که جمع بین صلوتین مطلقاً جایز است، چه در حضر و چه در سفر، چه در عذر مثل باران، مریضى، ابرى بودن هوا، و چه در غیر عذر؛ البته شیعه، جدا خواندن نمازها را در پنج وقت، مستحب و برتر مىداند.
ناگفته نماند که شیعه، وقت نماز ظهر و عصر را از زوال تا غروب به صورت مشترک مىداند. از اینرو، جمع بین ظهرین در این زمان در هر حالى (از سفر، حضر، مرض، مطر و...) اشکالى ندارد. از سوى دیگر، وقت نماز مغرب و عشا را از غروب تا نصف شب مىداند و بر این اساس، جمع بین مغرب و عشا نیز در این زمان هیچ معذورى ندارد.
نتیجه آنکه شیعه براى اثبات جواز جمع بین صلوتین، نیازمند به اقامه دلیل جداگانه از اوقات صلوات ندارد، ولى با این حال، روایات متعددى از طریق شیعه و سنى در جواز جمع وارد شده است.
الف) روایات شیعه
1. عبداللّه بن سنان عن الصادق علیهالسلام ان رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله جمع بین الظهر و العصر باذان و اقامتین و جمع بین المغرب و العشاء فى الحضر من غیر علة باذان واحد و اقامتین؛[5]
ابن سنان مىگوید: امام صادق علیهالسلام فرمودند که رسول خدا صلىاللهعلیهوآله میان ظهر و عصر، با اذان و دو اقامه جمع کرد. همچنین، ایشان بین مغرب و عشا در حضر و بدون هیچ علتى، با یک اذان و دو اقامه جمع نمود.
در این حدیث، امام صادق تصریح نموده که پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله بدون هیچ عذرى بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا جمع کرده است.
2. عبدالملک القمى عن ابى عبداللّه علیهالسلام قال: قلت له: اجمع بین الصلاتین من غیر علة؟ قال: قد فعل ذلک رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله اراد التخفیف عن امته علیهالسلام؛
عبدالملک قمى مىگوید: به امام صادق علیهالسلام عرض کردم که آیا میان دو نماز بدون هیچ علتى جمع کنم؟ حضرت فرمود: رسول خدا این کار را انجام داده و خواسته تا براى امتش تخفیف قائل شود.
در این حدیث، حضرت علت جمع بین صلوتین را، تخفیف بر امت برشمرده است؛ زیرا طبیعى است که نماز خواندن در اوقات متعدد و تشخیص آن اوقات، امرى دشوار است. جمع بین الصلاتین هم مطلق بوده و شامل ظهرین و عشائین هر دو مىشود.
3. اسحاق بن عمار قال: سألت ابا عبداللّه علیهالسلام: یجمع بین المغرب و العشاء فى الحضر قبل ان یغیب الشفق من غیر علة؟ قال لا بأس؛
اسحاق بن عمار گوید: از امام صادق علیهالسلام پرسیدم: آیا مىتوان بین نماز مغرب و عشا در حضر و پیش از پنهان شدن مشفق بدون هیچ علتى جمع کرد؟ حضرت فرمود: اشکالى ندارد.
این روایت، به جواز بین مغرب و عشا اختصاص دارد.
4. زراره عن ابى عبداللّه علیهالسلام قال: صلى رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله بالناس الظهر و العصر حین زالت الشمس فى جماعة من غیر علة و صلى بهم المغرب و العشاء الاخرة قبل سقوط الشفق من غیر علة فى جماعة و انما فعل رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله لیتسع الوقت على امته؛[6]
زراره گوید: امام صادق علیهالسلام فرمود که پیامبر خدا، نماز ظهر و عصر را به صورت جماعت و بدون هیچ علتى اقامه نمود و با آنان، نماز مغرب و عشا را هم پیش از ساقط شدن شفق و به صورت جماعت، بىهیچ علتى خواند. آن حضرت این کار را براى توسعه وقت بر امت خویش انجام داد.
ویژگى این روایت آن است که پیامبر صلىاللهعلیهوآله، جمع بین صلوتین را در مورد ظهر و عصر و مغرب و عشا به جماعت و در حضور مردم انجام داده است تا کسى توهم عدم جواز را نداشته باشد؛ برخلاف روایات گذشته که فعل شخصىِ پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله را در مورد جمع بین صلوتین را گزارش مىداد.
5. ابن عباس قال: ان رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله جمع بین الظهر و العصر و المغرب و العشاء من غیر مطر و لا سفر فقیل لابن عباس: ما أراد به؟ قال: اراد التوسیع لامته؛[7]
ابن عباس مىگوید: پیامبر بین ظهر و عصر و مغرب و عشا، بدون علت باران و سفر جمع نمود. به ابن عباس گفته شد: منظور پیامبر چیست؟ گفت: او خواست بر امت خویش توسعه ایجاد کند.
6. سعید بن جبیر عن ابن عباس جمع رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله بین الظهر و العصر من غیر خوف و لا سفر فقال: اراد ان لا یحرج احداً من امته؛[8]
ابن عباس گوید: پیامبر بین ظهر و عصر، بدون هیچ خوف و سفرى جمع کرد و گفت که اراده کرده امتش به سختى نیفتد.
در این دو روایت اخیر، عذرهایى که به طور ویژه ممکن بود فعل پیامبر (جمع بین صلوتین) بر آن حمل شود، نفى گردیده است؛ یکى باران، دیگرى سفر و سوم خوف.
ب) روایات اهلسنّت
در میان کتابهاى معتبر و صحاح اهلسنّت، روایات متعددى در مورد جمع بین صلوتین به چشم مىخورد که به صورت صریح و روشن، جمع بین صلوتین را تجویز مىکند. این روایات به طور کلى به دو دسته تقسیم مىشود: دسته اول، روایاتى است که به طور مطلق، جمع بین صلوتین را جایز شمردهاند و دسته دوم، روایاتى است که جواز جمع را در برخى عذرها، مثل سفر مطرح مىکند.
روایات دسته اول
1. سعید بن جبیر عن ابن عباس قال: صلى رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله الظهر و العصر جمیعاً و المغرب و العشاء فى غیر خوف و لا سفر؛
سعید بن جبیر گوید: ابن عباس گفت که پیامبر نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را بدون هیچ خوف و سفرى با هم خواند.
2. سعید بن جبیر عن ابن عباس قال صلى رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله الظهر و العصر جمیعاً بالمدینه فى غیر خوف و لا سفر، قال ابو الزبیر فسألت سعیداً لم فعل ذلک فقال: سألت ابن عباس کما سألتنى فقال اراد ان لا یحرج احداً من امته؛[9]
ابن عباس گوید: پیامبر ظهر و عصر را در مدینه و بدون خوف و سفر خواند. ابو زبیر گوید: از سعید سؤال کردم که چرا حضرت چنین کرد؟ او گفت: من نیز از ابن عباس علتش را پرسیدم، او گفت: پیامبر خواست تا کسى از امت او به حرج و سختى نیفتد.
3. سعید بن جبیر عن ابن عباس قال: جمع رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله بین الظهر و العصر و المغرب و العشاء بالمدینة فى غیر خوف و لا مطر فى حدیث وکیع قال قلت لابن عباس لم فعل ذلک قال کى لا یحرج امته؛[10]
ابن عباس گوید: رسول خدا بین ظهر و عصر و مغرب و عشا در مدینه و بدون خوف و باران جمع نمود. در حدیث وکیع آمده که به ابن عباس گفتم: چرا پیامبر چنین کرد؟ گفت: تا اینکه امتش به سختى نیفتد.
4. جابر ابن زید عن ابن عباس: ان رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله صلى بالمدینه سبعاً و ثمانیاً الظهر و العصر و المغرب و العشاء؛[11]
ابن عباس گفته است که پیامبر در مدینه، هفت رکعت و هشت رکعتِ نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را با هم خوانده است.
5. ابوایوب الانصارى: ان رسول اللّه صلى المغرب و العشاء بجمع، فجمع بینهما؛[12]
ابوایوب انصارى گوید: رسول خدا مغرب و عشا را به صورت جمع خوانده است.
6. عبداللّه بن شقیق العتبلى، قال: خطبنا ابن عباس بالبصرة فلم یزل یخطب حتى غربت الشمس و بدت النجم فطفق من بنى تمیم یقول: الصلاة الصلاة فقال ابن عباس لا ام لک؟ انت تعلمنى السنة فقد جمع رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله بین الصلاتین، بین المغرب و العشاء قال: ابن شقیق فلم یزل فى نفسى من ذلک شى حتى لقیت ابا هریره فسألته فصدقه؛[13]
عبداللّه بن شقیق گوید: ابن عباس در بصره براى ما خطبه مىخواند تا اینکه خورشید غروب کرد و ستارگان آشکار شد. مردى از قبیله بنىتمیم گفت: نماز! نماز! ابن عباس به او گفت: اى بىمادر! تو مىخواهى به من سنّت را بیاموزى. رسول خدا بین صلاتین مغرب و عشا جمع نمود. ابن شقیق مىگوید: پیوسته در ذهن من چیزى نسبت به این پاسخ خطور مىکرد تا اینکه ابو هریره را ملاقات کردم و از او سؤال نمودم و او هم مطالب را تصدیق کرد.
7. عبداللّه بن شقیق قال: قال رجل لابن عباس: الصلاة فسکت ثم قال: الصلاة فسکت، ثم قال: الصلاة فسکت ثم قال: لا ام لک، اتعلمنا بالصلاة و کنا نجمع على عهد رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله؛
ابن شقیق گوید: شخصى به ابن عباس گفت: نماز و سپس خاموش شد و این کار تا سه بار انجام گرفت. سپس ابن عباس به او گفت: اى بىمادر! تو مىخواهى نماز را به ما یاد دهى. ما در زمان رسول خدا بین صلوتین جمع مىکردیم.
روایات دسته دوم
روایاتى که بیان مىکند پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در حالت سفر یا جنگ نماز را جمع خواندهاند.
1. ابن عمر قال: کان رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله اذا عجل به السیر جمع بین المغرب و العشاء؛[14]
ابن عمر گوید: هرگاه رسول خدا براى مسافرت تعجیل داشت، بین نماز مغرب و عشا جمع مىکرد.
2. انس عن النبى صلىاللهعلیهوآله اذا عجل علیه السفر یؤخر الظهر الى اول وقت العصر فیجمع بینهما و یؤخر المغرب حتى یجمع بینهما و بین العشاء حین یغیب الشفق؛[15]
انس گوید: پیامبر هنگامى که براى سفر عجله داشت، نماز ظهر را تا اول وقت عصر تأخیر مىانداخت و بین آنها جمع مىکرد و مغرب را تأخیر مىانداخت و بین مغرب و عشا، هنگام پنهان شدن شفق جمع مىکرد.
3. معاذ بن جبل: ان النبى صلىاللهعلیهوآله کان فى غزوة تبوک اذا ارتحل قبل زیغ الشمس اخّر الظهر الى ان یجمعها الى العصر فیصلیها جمعاً و اذا ارتحل بعد زیغ الشمس عجل العصر الى الظهر و صلى الظهر و العصر جمیعاً ثم سار و کان اذا ارتحل قبل المغرب اخر المغرب حتى یصلیها مع العشاء و اذا ارتحل بعد المغرب العشاء فصلاها مع المغرب؛[16]
معاذ گوید: هرگاه پیامبر در جنگ تبوک مىخواست پیش از زوال خورشید کوچ کند، ظهر را تأخیر مىانداخت تا آن را با عصر جمع نماید و هر دو را با هم مىخواند و هرگاه مىخواست بعد از زوال خورشید کوچ کند، عصر را با ظهر مىانداخت و عصر را با هم مىخواند و سپس به راه مىافتاد و هرگاه قبل از مغرب کوچ مىنمود، عشا را جلو مىانداخت تا آن را با مغرب بخواند.
4. توضیح چند نکته
1. از دسته اول روایات، به خوبى جمع بین صلوتین، چه ظهرین و چه عشائین استفاده مىشود و این جمع، در حالت هیچ عذرى نبوده و در حضر اتفاق افتاده است.
2. ظاهر این «جمع» در روایت آن است که هر دو نماز، در یک وقت خوانده شده است؛ وگر نه تعلیل آن به توسعه و تخفیف بر امت معنا نداشت. این تعلیل، گویاى آن است که پیامبر صلىاللهعلیهوآلهبا این کار، خواسته مشقّتى را از امت خویش برطرف سازد و اگر هر کدام در وقت خود، یعنى یکى در آخر وقت و دیگرى در اول وقت خوانده شود، این کار نیازمند به تعلیل نبود؛ زیرا عقل هر انسانى چنین جمعى را درک مىکند و به تعلیل و ایجاد توسعه بر امت محتاج نبود.
3. در این روایات، علت جمع را «تسهیل بر امت» برشمرده است. اگر در آن زمان تفرقه در نماز مشقت داشت، امروزه این مشقت بیشتر شده است؛ چرا که امروزه مشاغل مختلف و برنامههاى کارهاى دولتى و صنعتى و مراکز آموزشى و غیره، به گونهاى است که تفرقه در صورت، نه تنها مشکل، بلکه گاه غیر ممکن مىشود. اسلام دین سهل و سمحى است «ان اللّه یریدیکم السیر و لا یرید بکم العسر»؛ پس هر چند تفرقه در نماز برتر مىباشد، ولى نمىتوان آن را الزام نمود. در عصر ما که عصر دینگریزى است، نباید دین را سخت و مشکل جلوه داد و جوانان را با این کار به اسلام بدبین نمود.
4. روایات دسته دوم که در مورد عذر سفر یا جنگ است، مدعاى مذهب حنفى را رد مىکند؛ زیرا مذهب حنفى، قائل به عدم جواز جمع مطلقاً در سفر و حضر و عذر و غیر آن است. 5. مفاد روایات دسته دوم، هر چند بیانگر آن است که پیامبر در سفر یا جنگ جمع بین صلاتین مىنمود، ولى اختصاص جمع به سفر یا جنگ از آنها استفاده نمىشود؛ زیرا فعل لسان ندارد که بتوان از انحصار، جواز را استفاده نمود. به علاوه، در اصول فقه این مبحث وجود دارد که مورد مخصص نیست؛ یعنى هرگاه قضیهاى در این مورد اتفاق افتاد، نمىتوان آن را به آن مورد منحصر نمود. در اینجا هم هر چند مورد جمع صلوتین سفر یا جنگ است، نمىتوان گفت که جمع منحصر به آنهاست؛ زیرا سفر یا جنگ، ظرف وقوع فعل است و تا زمانى که تقید حکم به ظرف از دلیل استفاده نشود، نمىتوان به مجرد وقوع حکم در ظرف یا حالتى، آن را به آن ظرف یا حالت منحصر کرد.
6. سخن ابن عباس که مىگوید: «کنا نجمع على عهد رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله»، حاکى از آن است که جمع بین صلوتین به صورت مستمر اتفاق مىافتاده و گویا پس از عهد پیامبر، این مسأله به تدریج به فراموشى سپرده شده است.
7. در روایت انس چنین بود که «یوخر الظهر الى اول الوقت العصر» یا در روایت معاذ داشت که «عجل العصر الى الظهر»، از این دو بند، به خوبى استفاده مىشود که جمع در روایات، جمع حقیقى است و نه صورى؛ زیرا نماز ظهر را تا ابتداى وقت عصر به تأخیر مىانداخت.
5. توجیهات روایات جمع بین صلاتین
احادیث «جمع» در کتابهاى معتبر اهلسنّت نقل شده است و از این روى، سند آنها از اتقان و استحکام برخوردار است. طبیعى است کسانى که جمع بین صلوتین را به طور مطلق یا در برخى حالات قبول ندارند، دلالت این احادیث را توجیه کنند. در این قسمت، توجیهات و تأویلهایى را که براى این روایات شده، نقل و نقد مىکنیم.
دو توجیه عمده در این زمینه مطرح است؛ البته هر یک از آنها، مىتواند شاخههاى فرعى دیگرى نیز داشته باشد. یکى آنکه احادیثى که به طور مطلق، جمع بین صلوتین را بیان نموده، به گونهاى به عذر، سفر، باران و یا عذر دیگرى مقید شود و در غیر این عذرها جمع جایز نیست. این توجیه، معمولاً از سوى کسانى صورت مىگیرد که اصل جواز جمع بین صلوتین را پذیرفتهاند، ولى آن را به برخى عذرها مثل سفر مختص مىدانند؛ مانند شافعىها. توجیه دیگر آنکه، جمعى که در روایات به کار رفته، جمع صورى است و جمع صورى، منافاتى با اوقات صلوات با مبانى اهلسنّت ندارد. عمدتاً این توجیه، از سوى فقهاى حنفى ارایه مىشود.
الف) توجیهات دسته اول
1. جمع بین صلوتین به دلیل بارندگى
اول آنکه برخى از فقهاى اهلسنّت، معتقدند جمع بین صلوتین، به خاطر عذر باران بوده است. در دنباله حدیث ابن عباس که فرموده بود صلى النبى صلىاللهعلیهوآله بالمدینه سبعاً و ثمانیاً الظهر و العصر و المغرب و العشاء، ایوب السجستانى قال: لعله فى لیلة مطیرة و قال: عسى؛ پیامبر در مدینه هفت و هشت رکعت (ظهر و عصر و مغرب و عشا) را با هم خواند. ایوب گوید: شاید این جمع در یک شب بارانى بوده او گفت: شاید چنین باشد.
1. در پاسخ مىگوییم: تقید هر اطلاقى، محتاج به دلیل است و تا زمانى که دلیل بر تقیید اقامه نگردد، اصاله الاطلاق محکم است. اصالة الاطلاق نیز یکى از اصول عقلایى است که در ظواهر الفاظ مورد استفاده قرار مىگیرد. در اینجا چه دلیلى بر اطلاق وجود دارد و به صرف احتمال اینکه این جمع در شب بارانى اتفاق افتاده، دلیل بر تقیید نخواهد بود.
2. در برخى روایات، تصریح شده بود که جمع بین صلوتین، در غیر عذر و باران اتفاق افتاده است. نووى در رد این احتمال مىنویسد: و هو ضعیف بالروایة الاخرى (من غیر خوف و لا مطر).[17]
3. توجیه «لیلة مطیرة» در مورد نماز مغرب و عشا امکان عقلایى دارد، وى در مورد نماز ظهر و عصر توجیه مقبول نیست. در این صورت، توجیه مختص به جمع عشائین مىشود، نه ظهرین.
4. این قید «مطر»، با تعلیل ابن عباس به «رفع جرح از امت» تنافى دارد. ابن صدیق در اینباره مىنویسد:
ان النبى صلىاللهعلیهوآله صرح بانه فعل ذلک لیرفع الحرج عن امته و بین لهم جواز الجمع اذا احتاجوا الیه فحمله على المطر هو التصریح من النبى صلىاللهعلیهوآله و الصحابه الذین رووه، تعسف ظاهر بل تکذیب للرواة و معارضة للّه و الرسول لانه لو فعل ذلک للمطر لما صرح النبى صلىاللهعلیهوآله بخلافه؛[18]
پیامبر اکرم تصریح نمود به اینکه این کار (جمع) را به خاطر رفع حرج از امتش انجام داده و جواز جمع را براى آنها در هنگام احتیاج بیان کرده است. پس حمل جمع بر بارانى بودن بعد از چنین تصریحى از پیامبر و صحابهاى که آن روایت کردهاند، انحراف روشنى است؛ بلکه این کار موجب نسبت کذب به راویان و معارضه با خدا و رسولش مىشود، زیرا اگر آن حضرت این کار را براى باران کرده بود، برخلافش تصریح نمىکرد.
2. جمع بین صلوتین به دلیل ابرى بودن
برخى از فقها چنین وانمود کردهاند که آن روزى که حضرت نماز را به جمع خوانده، ابرى بوده است و زمان به صورت دقیق مشخص نبوده است. از اینرو، نماز ظهر را خوانده و پس از برطرف شدن ابر، معلوم شده که وقت عصر داخل شده است و در نتیجه، عصر را در وقت خودش خواندهاند.
در پاسخ مىگوییم:
1. این توجیه نیز مخالف اصالة الاطلاق و ظاهر روایات است.
2. چنین احتمالى، در مورد نماز مغرب و عشا صحیح نیست. نووى در تضعیف چنین احتمالى مىگوید:
و هذا أیضا باطل لانه و ان کان فیه ادنى احتمال فى الظهر و العصر، لا احتمال فیه فى المغرب و العشا؛
این احتمال نیز باطل است؛ زیرا اگر چه در آن احتمال ضعیفى در مورد ظهر و عصر وجود دارد، ولى در مورد مغرب و عشا این احتمال جا ندارد.
- ۹۰/۰۸/۲۷