مقدمه
سجده، یکى از مظاهر عبودیت و بندگى، و نزدیکترین حالتى است که انسان به خداوند متعال دارد. سجده یعنى تسلیم محض بودن در برابر قدرت مطلق عالم. سجده یعنى ذلت محض و اظهار ناتوانى مطلق در مقابل خالق یکتا. قرآن کریم مىفرماید: «لا تسجدوا الشمس و لا للقمر و اسجدوا للّه الذى خلقهن»؛[1] «براى خورشید و ماه سجده نکنید، بلکه براى خداوندى سجده نماید که آنها را آفریده است». در آیه دیگرى نیز مىفرماید: «و للّه یسجد من فى السموات و الارض طوعاً و کرهاً»؛[2] «هر آنچه در آسمان و زمین است، از روى رغبت و کراهت، تنها براى خداوند سجده مىکند».
این معناى سجده، معناى عامى است که تمامى مخلوقات عالم در آن شریکاند و استثنایى ندارد، ولى سجده به معناى خم شدن با هیأت خاص، یکى از واجبات نماز است.
1. طرح مسأله
بىتردید در هر رکعت نماز، دو سجده واجب است که از ضروریات دین بوده و هیچ فقیهى در آن اختلاف ندارد. سجدهاى که از واجبات نماز است، هیأت مخصوصى دارد که در برخى قسمتهاى آن، میان فقیهان اختلافنظر هست. از سوى دیگر در سجده، بدون شک قرار دادن پیشانى بر زمین صحیح است، ولى یکى از اختلافات سجده، آن است که آیا مباشرت و اتصال پیشانى بر زمین لازم است یا نه؟ به دیگر سخن، آیا حتماً مىبایست در حالت سجده، پیشانى بر روى زمین قرار گیرد یا اگر بر روى غیر زمین، مثلاً بر روى فرش، یا اعضاى بدن و... نیز باشد، نماز صحیح است.
2. دیدگاهها
فقهاى شیعه بر این باورند که در حالت اختیار، سجده فقط بر روى زمین یا چیزى که از زمین مىروید، صحیح است و در غیر این صورت، سجده صحیح نیست، ولى دیگر فقها، سجده بر روى غیر زمین را نیز جایز مىدانند؛ البته اختلافاتى جزیى در برخى مصادیق با یکدیگر دارند. براى آشنایى با تفصیل دیدگاههاى فقهاى مذاهب مختلف، نظرات آنها را از کتابهاى معتبرشان بیان مىکنیم:
الف) مذهب شیعه
سید مرتضى (م 436) در بیان نظر شیعه مىگوید:
و مما انفردت الامامیه به المنع من السجود فى الصلاة على غیر ما أنبتت الارض و المنع من السجود على الثوب المنسوج من اى جنس کان و باقى الفقها یخالفون فى ذلک و یجووزن السجود على کل طاهر من الاجناس کلها؛[3]
و از آنچه تنها شیعه امامیه به آن معتقد است، منع از سجده در نماز بر غیر از آنچه از زمین مىروید و نیز منع از سجده بر لباس بافته شده از هر جنسى که باشد، است و بقیه فقها در این مسأله با آنان مخالفت کرده و سجده بر هر جنس پاکى را تجویز مىکنند.
آنچه از زمین مىروید، دو قسم است: بخشى از آنها در خوراک و پوشاک عموم مردم استفاده مىشود و بخش دیگر چنین نیست، بلکه مصارف دیگرى دارد. از نظر شیعه، سجده بر امورى که از زمین روییده مىشود و در عرف مردم استفاده پوشاکى یا خوراکى ندارد، جایز است.
مقصود از مأکول و ملبوس عرفى چیست؟
محقق کرکى (م 940) در پاسخ به این سؤال مىگوید:
مراد از مأکول عادى، چیزى است که اسم مأکول در عرف بر آن صدق کند، زیرا به طور غالب یا دستکم در برخى از نقاط خورده مىشود و چنانچه به ندرت یا در هنگام ضرورت خورده شود، مأکول عرفى بر آن صدق نمىکند... و چنانچه در منطقهاى به صورت شایع خورده مىشود، ولى در منطقه دیگرى چنین نباشد، ظاهراً مأکول بر آن صدق مىکند؛ زیرا اغلب شىء در جمیع مناطق لازم نیست. نیز چنانچه شىء داراى دو حالت باشد که در برخى حالات خورده شود و در برخى دیگر چنین نباشد، در حالت اولى سجده بر آن جایز نیست، ولى در حالت دوم جایز است.[4]
همان معیار در مورد ملبوس عرفى هم صدق مىکند. بر این اساس، شیعه، سجده بر پوست، پشم، لباس و عمامه را جایز نمىداند و نیز هر چه از زمین استحاله شده و به صورت ماده دیگرى درآمده باشد، هر چند از زمین استخراج شود، سجده بر آن صحیح نیست.
علامه حلى (م 726) مىنویسد:
سجده بر چیزى که به واسطه استحاله از زمین بودن خارج شده، در حالت اختیار جایز نیست، مثل معادن؛ مانند عقیق، طلا، نقره، نمک و قیر.[5]
ب) مذهب حنفى
حنفىها، سجده بر غیر زمین را جایز مىدانند. مرغینانى در هدایة مىنویسد:
فان سجد على کور عمامته و فاضل ثوبه جاز لان النبى علیه الصلاة و السلام کان یسجد على کور عمامته و یروى انه علیه الصلاة و السلام صلى فى ثوب واحد یتقى بفضوله حر الارض و بردها؛[6]
اگر بر دور عمامهاش یا اضافى لباسش سجده نماید، جایز است؛ زیرا پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله بر دور عمامهاش سجده مىنمود و روایت شده که آن حضرت در یک لباس نماز مىخواند، به طورى که با اضافه آن گرما و سرماى زمین را از خود دور مىکردند.
ج) مذهب شافعى
در مذهب شافعى، سجده بر امورى که متصل به نمازگزار است، مثل آستین، دست و دور عمامه را جایز نمىدانند. نووى (م 676) در المجموع مىنویسد:
فرع فى مذاهب العلماء فى السجود على کمه و ذیله و یده و کور عمامته و غیر ذلک ما هو متصل به قد ذکرنا ان مذهبنا انه لا یصح سجوده على شىء من ذلک و به قال داود و احمد فى روایة و قال مالک و ابوحنیفه و الاوزاعى و اسحق و احمد فى الروایة الاخرى یصح؛[7]
فرعى در نظرات علما در سجده بر آستین نمازگزار و پایین لباسش و دست و دور عمامه و غیر آن، از آنچه به او اتصال دارد. ما بیان کردیم که مذهب ما (شافعى) بر آن است که سجده بر هیچیک از آنها صحیح نیست و داود و احمد بن حنبل در روایتى به این حکم قائل هستند، ولى مالک و ابو حنیفه و اوزاعى و اسحاق و احمد بن حنبل در روایت دیگرى، معتقدند که سجده بر آنها صحیح است.
د) مذهب مالکى
مالک بن انس، در صورت گرما و سرما، سجده بر لباس را جایز دانسته، ولى سجده بر دور عمامه را مکروه مىداند.
لا یسجد على الثوب الا من حر او برد کتاناً او قطناً قال ابن القاسم قال: مالک و بلغنى ان عمر بن الخطاب و عبداللّه بن عمر کانا یسجد ان على الثوب من الحر و البرد و یضعان ایدیهما علیه؛[8]
بر لباس سجده نمىشود، جز آنکه هوا گرم و یا سرد باشد و آن لباس خواه کتان باشد و یا پنبه. ابن قاسم مىگوید: مالک گفت به من رسیده که عمر بن خطاب خلیفه دوم و عبداللّه بن عمر، هنگام گرما یا سرما بر لباس سجده مىکردند و دستان خود را بر آن قرار مىدادند.
قال: و قال مالک فمن سجد على کور العمامة قال احب الى ان یرفعها عن بعض جبهة حتى یمس بعض جبهة الارض، قلت فان سجد على کور العمامة قال: اکرهه فان فعل فلا اعادة علیه؛[9]
ابن قاسم مىگوید: مالک در مورد کسى که بر دور عمامهاش سجده کرد گفت: نزد من بهتر این است که عمامه را از مقدارى از پیشانىاش بردارى، تا کمى از پیشانىاش به زمین برسد ابن قاسم مىگوید: اگر بر دور عمامهاش سجده کند، مالک گفت: این را مکروه مىدانم، ولى اگر آن را انجام داده، اعادهاى بر او نیست.
ه) مذهب حنبلى
در مذهب حنبلى، دو روایت وجود دارد که بر اساس یکى، رسیدن پیشانى به زمین لازم و بر پایه روایت دیگر، رسیدن آن لازم نیست.
مرداوى (م 885) مىگوید:
و لا یجب علیه مباشرة المصلى بشىء منها الا الجبهة على احد الروایتین: احدهما لا تجب المباشرة بها یعنى انها لیست برکن و هذا المذهب و علیه جمهور الاصحاب منهم ابوبکر و القاضى و الروایة الثانیة: تجب المباشرة بها، صححة فى النظم...؛[10]
مباشرت و اتصال اعضاى سجده بر زمین واجب نیست، جز در مورد پیشانى طبق یکى از آن دو روایت، اول: مباشرت اعضا واجب نیست؛ یعنى مباشرت، رکن نماز نیست و مذهب همین است و جمهور اصحاب از جمله ابوبکر و قاضى بر این قولاند. روایت دوم این است که مباشرت اعضا واجب است و این قول را در نظم صحیح شمرده است.
3. دلایل قول شیعه
همانطور که گذشت، شیعه معتقد است که سجده بر زمین و آنچه از زمین مىروید و کاغذ صحیح است. موضع شیعه در اینجا نفى است؛ یعنى شیعه بر آن مطلب استدلال مىکند که چرا بر غیر آنچه ذکر شد، سجده صحیح نیست و موضع بقیه مذاهب اثباتى است؛ یعنى باید اثبات کنند که سجده، بر غیر از زمین و آنچه مىروید صحیح است؛ زیرا در اصلِ صحت سجده بر زمین، هیچ فقیهى تردید ندارد.
در آیات کریمه، فقط اصل وجوب سجده بیان شده است: «یا ایها الذین آمنوا ارکعوا و اسجدوا و اعبدوا ربکم»؛[11] «اى مؤمنان! رکوع کرده و سجده نمایید و پروردگارتان را عبادت کنید». از اینکه رکوع و سجود کنار هم آمده، استفاده مىشود که منظور از سجده، سجده در حالت نماز است.
در آیات کریمه، هیأت و کیفیت سجده بیان نشده و چون سجده از اجزاى عبادات است و عبادات توقیفى است؛ یعنى هیأت و چگونگى و اعضا و شرایط و اسباب آنها توسط بیان شارع مشخص مىگردد و از امورى نیست که شارع بیانش را به عرف واگذار کرده باشد، بر این اساس، آن مقدار که شارع بیان نماید، جایز و در غیر آن، دلیلى بر صحت نداریم.
الف) روایات
قال هشام بن الحکم للصادق علیهالسلام اخبرنى عما یجوز السجود علیه و عما لا یجوز قال: السجود لا یجوز الاّ على الارض او ما انبتت الارض؛[12]
هشام بن حکم به امام صادق علیهالسلامعرضه داشت در مورد اینکه سجده بر چه چیزى جایز و بر چه چیزى جایز نیست، به من خبر دهید. حضرت فرمودند: سجده جز بر زمین و آنچه از زمین مىروید، جایز نیست.
در این روایت، حضرت موارد جواز و عدم جواز سجده را منحصر کرده و مورد جواز را تنها بر زمین و گیاهان زمین دانسته، و در واقع به صورت یک قاعده و ضابط کلى، مورد جواز و عدم جواز سجده را بیان کرده است.
زراره قال: قلت لابى جعفر علیهالسلام أسجد على الزقت؟ یعنى القیر فقال: لا و لا على الثوب الکرسف و لا على الصوف و لا على شىء من الحیوان و لا على طعام و لا على شىء من ثمار الارض و لا على شىء من الریاش؛[13]
زراره گوید: به امام باقر علیهالسلامگفتم: آیا بر قیر سجده نمایم؟ حضرت فرمود خیر، و بر لباس پنبهاى، و بر پشم، و بر چیزى از حیوان، و بر غذا، و بر چیزى از میوههاى زمین، و بر چیزى از اثاث فاخر سجده نکن.
در این روایات، حضرت به جاى بیان ضابطه کلى در موارد جواز سجده و عدم آن، به ذکر مصادیقى که مورد ابتلاء است و سجده بر آنها جایز نیست، مىپردازد.
ابو العباس عن الصادق علیهالسلام: لا یسجد الاعلى الارض او ما انبتت الارض الا القطن و الکتان؛[14]
امام صادق علیهالسلاممىفرماید: جز بر زمین یا چیزى که از زمین بروید، سجده مکن، مگر پنبه و کتان.
در این روایت، پنبه و کتان، از گیاهان استثنا شده است؛ البته در مورد پنبه و کتان، روایات دیگرى در مورد جواز سجده بر آنها وجود دارد.
صفوان الجمال: رأیت ابا عبداللّه علیهالسلام فى المحمل یسجد على القرطاس و اکثر ذلک یؤمى ایماء؛[15]
صفوان جمال مىگوید: امام صادق علیهالسلام را دیدیم که بر روى محمل بر کاغذ سجده مىنمود و بیشتر ایما مىکرد.
جمیل بن درّاج قال اکره ابو عبداللّه علیهالسلام ان یسجد على قرطاس علیه کتابة؛[16]
جمیل گوید: امام صادق علیهالسلام کراهت داشت که بر کاغذ نوشته شده سجده نماید.
این دو روایت اخیر، جواز سجده بر کاغذ را بیان مىکنند؛ البته سجده بر کاغذى که مکتوب باشد، مکروه است، هر چند سجده بر زمین نسبت به گیاه و کاغذ برترى دارد. صاحب جواهر (م 1266) مىنویسد:
به هر حال از مجموع آنچه ذکر کردیم، روشن شد که آنچه در حالت اختیار بر آن سجده مىشود، سه چیز است: زمین؛ نبات؛ و کاغذ، ولى بدون هیچ اختلافى، برتر این سه زمین است؛ زیرا امام صادق علیهالسلام در خبر هشام بن حکم فرمود: السجود على الارض افضل لانه ابلغ فى التواضع و الخضوع للّه عزوجل؛[17] سجده بر زمین، ارزش بیشترى دارد؛ زیرا تواضع و خضوع بیشترى را براى خداوند مىرساند.
ب) اجماع شیعه
اجماع محصل و منقول، بر جایز نبودن سجده بر غیر زمین و گیاه و کاغذ آمده است. صاحب جواهر مىنویسد:
سجده برآنچه از زمین نیست، مانند پوست، پشم، مو و کرک، به اجماع محصل ومنقول به نقل مستفیض و بلکه متواتر جایز نیست...؛ بلکه ادعاى ضرورت مذهب شیعه بر این حکم امکان دارد.[18]
ج) سیره صحابه
حضرت على علیهالسلام
عن على علیهالسلام قال: اذا کان احدکم یصلى فلیحسر العمامة عن جبهته؛[19]
هرگاه یکى از شما نماز بخواند، عمامهاش را از پیشانىاش کنار بزند.
ابوبکر
عن عبدالکریم ابى امیه قال: بلغنى أن أبابکر الصدیق کان یسجد او یصلى على الارض مفضیاً الیها؛[20]
ابوامیه گوید: به من رسیده است که ابوبکر صدیق برزمین سجده مىکرد یا نماز مىخواند، در حالى که آن (پیشانىاش) را به سوى زمین مىکشید، تا روى زمین سجده نماید.
عمر
اذا لم یستطیع احدکم من الحر و البرد فلیسجد على ثوبه؛[21]
هرگاه یکى از شما توانایى گرما یا سرما را نداشت، پس بر لباسش سجده نماید.
از اینجا معلوم مىشود اصل سجده بر زمین بوده و عدول از آن به لباس، به دلیل اضطرار و عذر مىباشد.
ابن عباس
عن ابن عباس قال: من لم یلزق انفه مع جبهته بالارض اذا سجد لم تجز صلاته؛[22]
هرکس بینىاش را همراه پیشانىاش به زمین در هنگام سجده نچسباند، نمازش مجزى نیست.
ابن مسعود
عن ابى عبیدة ان ابن مسعود کان یصلى او لا یسجد الاعلى الارض؛[23]
ابن مسعود نماز مىخواند یا سجده نمىکرد، جز بر زمین.
عبادة بن الصامت
محمود بنالربیع عن عبادة الصامت انه کان اذا قام الى الصلوة حسر العمامه عن جبهته؛[24]
ابنربیع گوید: عباده هرگاه براى نماز برمىخاست، عمامه را از پیشانىاش کنار مىزد.
عبداللّه بن عمر
نافع مىگوید: ان ابن عمر کان اذا سجدو علیه العمامة یرفعها حتى یضع جبهته بالارض؛[25]
ابن عمر هرگاه سجده مىکرد و عمامه را بر سر داشت، آن را کنار مىزد تا پیشانىاش به زمین برسد.
4. روایات اهلسنّت
به طور کلى، روایاتى که در مورد محل سجده از اهلسنّت در کتب صحاح و غیره رسیده، به چند دسته تقسیم مىگردد:
الف) روایاتى که بیان مىکند پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله هنگام سجده، پیشانىاش را بر زمین مىگذاشت یا به سجده بر زمین امر مىکرد.
عن ابى حمید ان النبى صلىاللهعلیهوآله کان اذا سجد أمکن انفه و جبهته من الارض؛[26]
پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله هر وقت سجده مىنمود پیشانى و بینى خود را بر زمین قرار مىداد.
به مقتضاى «صلو کما رأیتمونى اصلى» و تطبیق آن بر این روایت، چنین نتیجه گرفته مىشود که سجده بر زمین واجب است؛ زیرا پیروى کارهاى نبى اکرم صلىاللهعلیهوآله، طبق نص آیه شریفه «ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا»واجب است، البته باید توجه داشت که به قرینه روایات دیگر چسباندن بینى بر زمین واجب نیست.
قال رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله: و اذا سجدت فمکن جبهتک من الارض و لا تنقّر نقراً؛[27]
هرگاه سجده نمودى، پیشانىات را بر روى زمین مستقر کن و مانند نوک کلاغ بر روى زمین جست و خیر مکن.
در این حدیث، پیامبر امر کرده که پیشانى را بر روى زمین قرار بده و امر هم ظهور در وجوب دارد. از اینرو، از این روایت، وجوب سجده بر زمین استفاده مىشود.
ب) روایاتى که بیان مىکند سجده بر لباس به جهت گرما یا سرما جایز است.
عن انس قال: کنا نصلى مع رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله فى شدة الحر فاذا لم یستطع احدنا ان یمکّن جبهته من الارض بسط ثوبه فسجد علیه؛[28]
انس مىگوید: گاهى بود که با پیامبر در شدت گرما نماز مىگزاردیم، پس هرگاه یکى از ما نمىتوانست به خاطر شدت گرما پیشانى خود را روى زمین بگذارد، بر روى جامه خویش سجده مىکرد.
ابن حجر (م 825) در فتح البارى مىنویسد:
و فیه اشارة الى ان مباشرة الارض للسجود هى الاصل لانه علّق بسط الثوب بعدم الاستطاعة؛
در این حدیث (انس)، اشاره به این نکته است که اتصال به زمین، هنگام سجده اصل است؛ زیرا پهن شدن لباس، به دلیل ناتوانى از سجده بوده است.
پس آن روایات مطلق بوده و به واسطه این حدیثِ انس و امثال آن تقیید مىخورد مثل روایت ابن عباس: قال رأیت رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله یصلى یسجد على ثوبه؛[29] ابن عباس گفت که پیامبر را دیدم که نماز مىخواند، در حالى که بر لباسش سجده مىکرد. این روایت با توجه به روایت انس که سجده بر لباس را منوط به شدت گرما کرده بود، مقید مىشود به عذر گرما یا سرماى هوا.
ج) روایاتى که مضمون آنها این است که پیامبر و اصحاب، هنگام سجده، عمامه خود را کنار مىزدند.
ابن سعد عن صالح بن حمران مرسلاً: کان صلى اللّه علیه و سلم اذا سجد رفع العمامة عن جبهته؛[30] پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآلهآنگاه که مىخواست به سجده رود، عمامه را از پیشانى خود کنار مىزد.
کنار زدن عمامه از پیشانى هنگام سجده، ملازمه عرفى دارد با این معنا که سجده مىبایست برزمین باشد و مباشرت پیشانى به زمین، شرط صحت سجده است. پس اگر سجده بر غیر زمین جایز بود، کنار زدن عمامه وجهى نداشت؛ زیرا مىتوانست بر عمامه سجده کند.
د) روایاتى که در مورد سجده بر دور عمامه وارد شده است.
عن ابو هریره: کان رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله یصلى على کور عمامته؛[31] پیامبر بر دور عمامهاش نماز مىگزارد.
ظهور یصلى على کور عماته آن است که بر دور عمامهاش نماز خوانده، یعنى آن را زیر پایش انداخته است، اما اینکه بر دور عمامهاش سجده نموده، از روایت استفاده نمىشود.
ه) روایاتى که بیانگر آن است که پیامبر بر خمره سجده نموده است.
خمره در لغت به معناى حصیرى است که از شاخه خرما درست مىشود. ابن منظور (م 711) مىنویسد:
الخمرة: حصیرة او سجادة صغیرة تنسج من سعف النحل و ترمل بالخیوط و قیل: الخمرة: الحصیر الصغیر، الذى یسجد علیه؛[32]
خمرة، حصیر یا سجادى کوچکى است که از شاخه خرما بافته و با نخهایى به هم متصل مىشود. گفته شده که خمره حصیر کوچکى است که بر آن سجده مىشود.
میمونه قالت: کان رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله یصلى على الخمرة؛[33]
پیامبر بر نوعى حصیر کوچک نماز مىخواند.
نماز بر حصیر کوچک، غیر از سجده برآن است. از اینرو، این حدیث دلالتى بر سجده بر خمره ندارد و بیشتر روایات به لفظ «یصلى على الخمرة» است که دلالتى بر سجده برآن ندارد، اما در برخى روایتها، عنوان سجده نیز به آن افزوده شده است.
عن انس قال: کان رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله یصلى على الخمرة و فى روایة و یسجد علیها؛[34]
انس مىگوید: پیامبر صلىاللهعلیهوآله بر خمره نماز مىخواند و در روایت دیگرى دارد که بر آن سجده مىکرد.
چنانچه خمره از جنس حصیر و شاخه خرما باشد، چون از نبات و چیزى است که از زمین مىروید، سجده بر آن مانعى ندارد و این روایات، بر خلاف نظر شیعه نیست.
و) سرد کردن سنگریزه براى سجده
جابر بن عبداللّه انصارى قال: کنت اصلى مع النبى صلىاللهعلیهوآله الظهر فآخذ قبضة من الحصى فاجعلها فى کفى ثم احولها الى الکف الاخرى حتى تبرد ثم أضعها الجبینى حتى اسجد علیها من شدة الحر؛[35]
جابر مىگوید: به همراه پیامبر نماز مىخواندم، من یک مشت سنگریزه در دستم مىگرفتم و سپس آنها را در دست دیگرم قرار مىدادم تا اینکه سرد شود و آنگاه آنها را بر پیشانىام قرار مىدام تا اینکه از شدت گرما به آنها سجده نمایم.
طبیعى است که اگر سجده بر غیر زمین از لباس و اعضاى بدن جایز مىبود، بر آنها سجده مىکرد و نیازى به سرد کردن سنگریزه نداشتند.
عن خباب بن الارت: قال: شکونا الى رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله شدة الرمضاء فى جباهنا و أکفنا فلم یشکنا؛[36]
جنات مىگوید: از شدت گرما در پیشانى و دستهایمان به پیامبر شکاتى کردیم، ولى حضرت به شکایت ما توجهى نکرد.
اگر سجده بر غیر زمین جایز بود، آنها بر آن سجده مىکردند. از اینجا معلوم مىشود که سجده بر زمین، وظیفه آنها در سجده بوده است.
همانگونه که ملاحظه شد، از روایات اهلسنّت به دست مىآید که اصل اولى در سجده، اتصال پیشانى بر زمین و چیزهایى است که از آن مىروید و سجده بر غیر آنها، در شرایط اضطرارى جایز شمرده مىشود. معمولاً عذر گرما یا سرما در روایات مطرح شده بود و طبیعى است که طبق قاعده «الضرورات تتقدّر بقدرها» باید فقط در هنگام ضرورت بر غیر زمین و گیاه سجده کرد، ولى در شرایط عادى، تنها سجده بر زمین و گیاه مجزى در نماز است.
روایاتى هم که گاه به طور مطلق سجده بر لباس و امثال آن را جایز مىدانستند، به واسطه روایات دیگر مقید مىشوند و فقیه مىبایست در دادن فتوا، روایات مطلق و مقید را با یکدیگر در نظر بگیرد؛ زیرا گاهى متکلم کلامى را به صورت مطلق بیان مىکند، در حالى که مراد واقعى او، مقید بوده و به واسطه کلمات دیگرى، مقصود خود را که مقید است، بیان کرده باشد.
5. مهر گذاشتن
گاهى از شیعیان سؤال مىشود که چرا شما همیشه مهر و گل خشکیدهاى را در قالبهاى مختلف با خود دارید و در نماز از آنها استفاده نمایید. آیا اینگونه اعمال، شبیه اعمال بتپرستان نیست؟
همانگونه که گذشت، شیعه سجده بر سه چیز را جایز مىداند: زمین، گیاه و کاغذ، ولى سجده بر زمین با فضیلتتر است. شیعه براى اینکه مطمئن شود آن زمین محل سجده، پاکیزه است، مقدارى خاک پاکیزه را به صورت قالبهاى متعددى درمىآورد و از سوى دیگر، این کار موجب سهولت کار مىشود؛ زیرا نماز خواندن در خانههاى مفروش، یا نماز خواندن در کشتى و هواپیما، بدون مهر مشکل است. پس مهر گذاشتن شیعه، به دلیل محافظت بر شرط سجده و سهولت در آن است. و باید توجه داشت که شیعه براى خداوند بر مهر سجده مىکند نه اینکه براى مهر سجده مىنماید، در حالى که بتپرستان، براى بتان سجده مىکردند و از آنها استمداد مىکردند.
البته در حرم ائمه اطهار علیهالسلام و یا در مساجدى که کف آنها سنگفرش است، نیازى به گذاشتن مهر نیست و سجده بر همان سنگ کفایت مىکند. نکته حائز اهمیت آن که در صدر اسلام مهر گذاشتن سابقه داشته است.
نقل شده که فقیه تابعى به نام مسروق بن اجدع در سفرهایش گل خشکیدهاى را از مدینه به همراه خود داشت و بر آن سجده مىنمود. او اهل کوفه بوده و از ابوبکر، عمر، عثمانو حضرت على و عبداللّه بن مسعود روایت نقل نموده است.[37] و همچنین على بن عبداللّه بن عباس به رزین نامهاى نوشت که لوحى از سنگهاى کوه مروه براى او بفرستد تا بر آن سجده نماید.[38]
6. مهر کربلا
سجده بر هر خاکى در نماز جایز است، ولى سجده بر خاک کربلا، ثواب و فضیلت فراوانى دارد؛ البته سجده بر آن واجب نیست. فلسفه سجده بر خاک کربلا آن است که هر روز شیعه به یاد مظلومیت امام حسین علیهالسلام و یارانش افتاده و اهداف او را به یاد آورند. اهداف امام حسین علیهالسلام در یک کلمه، احیاى سنّت پیامبر و امر به معروف و نهى از منکر بود. پس خود خاک کربلا خصوصیتى ندارد، ولى از آن جهت که این خاک، یادآور اهداف قیام امام حسین علیهالسلاماست، ارزش پیدا مىکند. روایاتى در خصوص سجده بر تربت کربلا رسیده که به یکى از آنها اشاره مىکنیم:
قال الصادق علیهالسلام السجود على طین قبر الحسین علیهالسلام، ینّور الى الارضین السبعه و من کانت معه سجة من طین قبر الحسین علیهالسلام کتب مسبّحاً و ان لم یسبح بها؛[39] سجده بر گل قبر حسین علیهالسلام، تا هفت زمین را نورانى مىکند و هر کس تسبیحى از گل قبر حسین علیهالسلام داشته باشد، تسبیحگو نوشته مىشود، گر چه تسبیح نگوید.
خلاصه
1. شیعه معتقد است سجده، فقط بر زمین یا آنچه از زمین مىروید و در عرف مردم استفاده پوشاکى یا خوراکى نداشته باشد، جایز است.
2. حنفىها، سجده بر غیر زمین را جایز مىدانند و مذهب شافعى، سجده بر امورى که متصل به نمازگزار است، مانند آستین، دست و دور عمامه را جایز نمىداند. مالک بن انس، در هنگام گرما و سرما سجده بر لباس را جایز دانسته، ولى سجده بر دور عمامه را مکروه مىداند.
3. حنبلىها راجع به این موضوع بر دو عقیدهاند: یکى، رسیدن پیشانى به زمین را لازم مىداند و دیگرى برعکس، این رساندن را لازم نمىداند.
4. دلایل شیعه، وجود روایات، اجماع منقول و محصل و سیره اصحابى چون حضرت على علیهالسلام، ابوبکر، عمر و ابن عباس و... است. اهلسنّت نیز به روایاتى استناد مىکنند که ناظر به موارد اضطرار است.
5. چون سجده از اجزاى عبادت است و عبادات هم توقیفى هستند، دلیلى بر صحت موارد مشکوک نداریم.
6. در تحلیل و جمعبندى روایات اهلسنّت، بدین نتیجه مىرسیم که:
الف) اصل اولى در سجده، اتصال پیشانى به زمین و چیزهایى است که از آن مىروید؛ مگر در حال اضطرار یا در هنگام گرما و سرما که طبق قاعده «الضروریات تقدر بقدرها» فقط در آن هنگام، بر غیر زمین و گیاه مىتوان سجده کرد.
ب) روایاتى که به نحو مطلق سجده بر لباس و امثال آن را جایز مىداند، به واسطه روایات دیگر مقید مىشود.
7. شیعیان براى اطمینان از پاکى محل سجده و نیز برترى سجده بر زمین، مقدارى خاک (مهر) همراه خود دارند.
پرسشها
1. حنفىها و شافعىها، درباره کیفیت سجده چه نظرى دارند؟
2. فتواى حنبلىها و مالک بنانس درباره کیفیت سجده چیست؟
3. دلایل شیعه مبنى بر جواز سجده به کیفیت خاص را به طور مختصر توضیح دهید.
4. در صورت شک در مواردى که نمىدانیم سجده صحیح است یا خیر، چه باید کرد؟
5. تحلیل و جمعبندى روایات اهلسنّت در زمینه کیفیت سجده را بیان کنید.
6. آیا استفاده از مهر و سجده بر آن، شبیه اعمال بتپرستان نیست؟ توضیح دهید.
[1]. فصلت: 37.
[2]. رعد: 15.
[3]. الانتصار، ص 38.
[4]. جامع المقاصد، ج 2، ص 159.
[5]. تذکرة الفقها، ج 2، ص 435.
[6]. الهدایه، ج 1، ص 50.
[7]. المجموع شرح المهذّب، ج 3، ص 435.
[8]. المدونة الکبرى، ج 2، ص 75.
[9]. همان، ص 74.
[10]. الانصاف، ج 2، ص 68.
[11]. حج: 77.
[12]. وسائل الشیعه، ج 3، باب 1 از ابواب ما یسجد علیه، ص 591، ح 1.
[13]. وسائل الشیعه، ج 3، از ابواب ما یسجد علیه، ص 594، ح 1؛ فروع کافى، ج 3، باب 27 ما یسجد علیه و ما یکره، ص 332، ح 2.
[14]. فروع کافى، ج 3، باب 27 ما یسجد علیه و ما یکره، ص 332، ح 1.
[15]. وسائل الشیعه، ج 3، باب 7 از ابواب ما یسجد علیه، ص 60، ح 1.
[16]. همان، ح 3، ص 601.
[17]. جواهرالکلام، ج 8، ص 439.
[18]. همان، ص 411.
[19]. کنزالعمال، ج 8، ص 131.
[20]. همان، ص 127.
[21]. همان.
[22]. همان، ج 7، ص 464.
[23]. مجمع الزوائد، ج 2، ص 57.
[24]. السنن الکبرى، ج 2، ص 105.
[25]. همان.
[26]. نیل الاوطار، ج 2، ص 257.
[27]. کنزالعمال، ج 7، ص 254.
[28]. همان، ص 260.
[29]. مجمع الزوائد، ج 2، ص 57.
[30]. کنزالعمال، ج 7، ص 49.
[31]. کنزالعمال، ج 8، ص 130. الکور مص جمع اکوار: الدور من العمامة (المنجد، ج 2، ص 702).
[32]. لسان العرب، ج 4، ص 213.
[33]. سنن ابى داود، ج 1، ص 155.
[34]. مجمع الزواید،ج 2، ص 57.
[35]. مسند احمد، ج 3، ص 327.
[36]. سنن بیهقى، ج 2، ص 105.
[37]. الاعتصام بالکتاب و السنة، ص 86.
[38]. اخبار مکه، ازرقى، ج 3، ص 151.
[39]. وسائل الشیعه، ج 3، باب 16 از ابواب ما یسجد علیه، صص 607 و 608.
- ۹۰/۰۸/۲۵