وب سایت تخصصی حقوق

پیوندها
  • ۰
  • ۰
4. اقتدا در روایات اهل‏سنّت در کتاب‏هاى صحاح و غیر آن‏ها، روایاتى در جواز و صحت اقتدا به مسلمانان آمده و در برخى از آن‏ها، معیار اسلام را نیز قول لااله الا اللّه‏ دانسته است. این روایات به طور کلى دو دسته است: الف) دسته اول ابو هریرة قال: قال رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله الصلاة المکتوبة واجبة خلف کل مسلم براً کان او فاجراً و ان عمل الکبائر.[29] معیار در صحت و جواز، اقتدا بر مسلمان است. ابن عمر قال: قال رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله صلوا على من قال لااله الا اللّه‏ و صلوا وراء من قال لااله الا اللّه‏.[30] در این حدیث، به دو نماز واجب اشاره شده است. «صلوا على من...» منظور از نماز بر انسان مسلمان، نماز میت است. هر شخصى که مسلمان باشد، نماز میتش واجب مى‏شود. «صلوا وراء من قال...» اشاره به نماز جماعت دارد؛ یعنى پشت سر امام جماعتى که لااله‏الااللّه‏ گفته و مسلمان شده است، نماز خواند. معاذ بن جبل قال: قال رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله أطع کل أمیر و صل خلف کل امام و لا تسبن احداً من اصحابى.[31] در این روایت مى‏فرماید که پشت سر هر امامى، مى‏توان نماز خواند. البته این روایت به قرینه روایات گذشته، به این معناست که پشت سر هر امام مسلمانى نماز بخوانید. به دیگر سخن، این روایت مطلق و روایات گذشته مقید است و بدون شک، مقید بر مطلق مقدم مى‏شود، و نتیجه آن این است که نماز خواندن پشت سر هر امام مسلمان جایز است. ب) دسته دوم روایاتى است که از اطلاق آن‏ها، جواز اقتدا به مسلمان فهمیده مى‏شود، به طورى که اضافه بر اسلام، قید مذهب به قرینه زاید احتیاج دارد و از سوى دیگر در مقام بیان شرایط امام جماعت بوده‏اند و چون بیان نکرده‏اند ـ به اطلاق مقامى ـ نفى قید مذهب فهمیده مى‏شود. ابو سعید الخدرى قال: قال رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله اذا کانوا ثلاثة فلیؤمهّم احدهم و احقهم بالامامة اقرؤهم.[32] ابو سعید الانصارى قال: قال رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله یؤم القوم اقرؤهم لکتاب اللّه‏ فان کانوا فى القرائة سواء فاعلمهم بالسنة فان کانوا فى السنة سواء فاقدمهم منهم هجرة فان کانوا فى الهجرة سواه فاقد مهم سلماً «اى اسلاماً» و لا یؤمن الرجل الرجل فى سلطانه و لا یقعد فى بیته على تکرمته الا بأذنه قال الاشج فى روایته مکان سلماً سنّاً.[33] تنها مانعى که برخى از اهل‏سنّت در مباحثاتى که داشتیم مطرح مى‏کردند، این بود که ما وضوى شما را باطل مى‏دانیم پس چگونه به شما در نماز اقتدا نماییم؛ زیرا شما در وضو پاى خود را نمى‏شویید؟ دو جواب به این سخن داده مى‏شود؛ اولاً، این‏که روایات شما اهل‏سنّت در جواز اقتدا به مسلمانان مطلق است و شامل همه مذاهب مى‏شود و تنها شرط اساسى جواز اقتدا مسلمان بودن عنوان شده است. و این سخن شما مخالف این روایات مطلقه است و لذا اعتبارى ندارد. ثانیاً، در مباحث گذشته بیان کردیم که از آیه ششم سوره مائده و روایات متعدد اهل‏سنّت و سیره بسیارى از صحابه و تابعین و جواب مسح پاها استفاده مى‏شود و از این‏رو وجوب شستن پاها هم مانع اقتدا اهل‏سنّت به شیعه در نماز مى‏شود. 5. نماز پشت سر حاکم و یا نائب او در مذاهب اسلامى، فتواهایى وجود دارد که حاکى از لزوم نماز پشت سر حاکم و زمامدار جامعه است. چنین فتوایى، مى‏تواند رابطه میان دولت و ملت را مستحکم‏تر کند، ولى امروزه متأسفانه کمتر به این فتوا، عمل مى‏شود؛ البته نباید به خاطر برخى ملاحظات سیاسى، وظیفه دینى را نادیده گرفت. الف) مذهب حنفى در الفقه المیسر چنین آمده است: «السطان و نائبه احق بالامامة؛[34] سلطان و جانشین او نسبت به دیگران، براى امامت جماعت سزاوارتر است». از سوى دیگر، صحابه‏اى مثل ابن عمر و تابعین، در نماز جمعه به حجاج اقتدا کرده‏اند.[35] ب) مذهب شافعى نووى، سلطان و زمامدار جامعه را برهمه افراد دیگر مقدم کرده و مى‏گوید: قال اصحابنا فان حضر السلطان او نائبه قدم على صاحب البیت و امام المسجد و غیرهما لان ولایته و سلطنته عامة.[36] ج) مذهب مالکى ابن القاسم مى‏نویسد: قلت افکان مالک یقول تجزئنا الصلاة خلف هؤلاء الولاة و الجمعة خلفهم قال نعم.[37] د) مذهب حنبلى ابن قدامه مى‏گوید: و صاحب البیت أحق بالامامة الا ان یکون بعضهم ذا سلطانٍ... و ان کان فى البیت ذو سلطان فهو أحق من صاحب البیت لان ولایته على البیت و على صاحبه و غیره و قدام النبى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله عتبان بن مالک و أنساً بیوتهما.[38] نتیجه آن‏که: به لطف خداوند متعال، امروزه در کشور ایران، جمهورى اسلامى تشکیل شده و حاکم آن، فقیه جامع الشرایط است و جانشینان و نمایندگان ایشان نیز، از علم، عدالت و درایت کافى برخوردارند. از برادران اهل‏سنّت انتظار مى‏رود در نمازى‏هاى جمعه و جماعتى که به وسیله مقام معظم رهبرى و نمایندگان ایشان اقامه مى‏شود، شرکت کنند و با توجه به فتواها و نصوص، این اقتدا صحیح و موجب مجزى بودن نماز آنان است.   خلاصه 1. اصل اولى در مذهب شیعه این است که به دلیل روایات و اجماع، امام جماعت افزون بر دیگر شرایط باید داراى اعتقاد به امامت امامان دوازده‏گانه باشد؛ ولى براساس حکم ثانوى، مانند تقیه یا حفظ وحدت مسلمین، اکثر فقیهان به جواز اقتدا حکم داده‏اند. 2. در مذهب تشیع، اگر کسى به حکم ثانوى به پیروان مذاهب دیگر اقتدا نمود، اعاده یا قضا واجب نمى‏باشد، مگر آن‏که دلیل خاصى بر آن اقامه شود. 3. در مذهب شافعى، درباره این موضوع چهار دیدگاه مطرح است: الف) صحیح نیست چه نیت وضو بکند و چه نکند؛ ب) صحیح است اگر چه نیت وضو نکند؛ ج) صحیح است، مگر این‏که اخلال به شرایط دیگر وارد شود. 4. مذهب مالکى، حنبلى، حنفى و وهابیت، هم مذهب بودن امام جماعت و مأموم را شرط نداسته‏اند. 5. روایات اهل‏سنّت در خصوص جواز اقتدا دو گونه است: الف) روایاتى که معیار در صحت و جواز اقتدا را، مسلمان بودن معرفى کرده است؛ ب) روایاتى که از اطلاق آن‏ها، جواز اقتدا به مسلمان فهمیده مى‏شود. 6. در تمام مذاهب فقهى اهل‏سنّت، تصریح شده که حاکم و زمامدار جامعه اسلامى، براى امامت نماز جماعت سزاوارتر است. [1]. العروة الوثقى، ج 7، ص 318. [2]. همان. [3]. استفتائات، ج 1، ص 292. [4]. همان، ص 278. [5]. اجوبة الاستفتائات، ج 1، ص 169. [6]. بدائع الصنایع، ج 1، ص 156. [7]. همان. [8]. الفقه المیسر، قسم العبادات، صص 112 و 113؛ الرعاف: نزول الدم من الانف، انفلات امریح، خروج الریح. [9]. همان. [10]. المدونة الکبرى، ج 1، ص 84. [11]. الانصاف، ص 252. [12]. همان. [3]. همان. [14]. همان. [15]. همان. [16]. همان. [17]. همان. [8]. مجموعه فتاوى و مقالات متنوعه، ج 5، ص 426. [19]. وسائل الشیعه، ج 5، باب 10 از ابواب صلاة الجماعة، ص 390. [20]. همان، ح 3. [21]. همان، ج 11، باب 24 از ابواب الامر و النهى، ص 446، ح 29. [22]. همان، باب 25، ح 1. [23]. مکاسب، ج 3، ص 169. [24]. همان، ح 8. [25]. همان، ص 389، ح 4. [26]. وسائل الشیعه، ج 5، باب 5 از ابواب صلاة الجماعة، ح 1. [27]. مکاسب، ج 3، ص 171. [28]. همان، ص 175. [29]. سنن ابى داود، ج 1، ص 143. [30]. مجمع الزوائد، ج 2، ص 67. [31]. همان. [32]. صحیح مسلم، ج 5، ص 173؛ سنن الدارمى، ج 1، ص 286. [33]. صحیح مسلم، ج 5، ص 172 و 173. [34]. الفقه المیسر، ص 113. [35]. بدایع الصنایع، ج 1، ص 156. [36]. شرح صحیح مسلم، ج 5، ص 173. [37]. المدونة الکبرى، ج 1، ص 83. [38]. مغنى، ج 2، ص 38.
  • ۹۰/۰۸/۲۴
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی