عقد در لغت به معنای گره بستن و گره زدن است و جمع آن عقود میباشد.در ماده ۱۸۳ قانون مدنی عقد عبارت است از اینکه یک یا چند نفر در مقابل یک یاچند نفر دیگر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد.عقد گاهی اوقات با عهد یا تعهد مترادف است با این تفاوت که عقد همیشه طرفینی وعهد گاهی می تواند یک طرفه بسته شود به همین دلیل عقد در زمره معاملات قرار دارد .در ماده ۱۸۴ قانون مدنی عقود و معاملات به اقسام ذیل منقسم میشوند لازم ، جائز، خیاری ، منجز و معلقاکنون انواع عقود را توضیح می دهیم:
عقد لازم : طبق ماده ۱۸۵ قانون مدنی عقد لازم آن است که هیچ یک از طرفین معامله حق فسخ آن را نداشته مگر در موارد معینهعقد لازم مانند عقد بیع و عقد اجارهدر این ماده به استحکام عقد لازم و غیر قابل فسخ بودن آن اشاره نموده و اینکه هیچ یک از طرفین مقابل نمی تواند عقد لازم را بر هم بزند مگر در موارد معینه که موارد معینه را خود قانون نام برده که شامل ۱- خیار ۲- اقاله ۳- قانونحال به توضیح ۳ مورد فوق میپردازم1.خیار:قدرت قانونی که یکی از طرفین عقد پیدا میکند که به موجب آن میتواند عقد را فسخ نماید و معنای لغوی آن یعنی اختیار داشتن که می توان از انواع آن خیار مجلس ، خیارعیب ، خیار غبن و .. را نام برد.2.اقاله:در صورتی که طرفین عقد لازم ، رضایت بر فسخ عقد و برهم زدن آن را داشته باشندعقد لازم فسخ میشود که آنرا تفاسخ هم میگویند.3.به وسیله قانون:در مواردی به حکم قانون بیع منفسخ میشود ، طبق ماده ۳۸۷ قانون مدنی اگر مبیع قبل از تسلیم بدون تقصیر و اهمال از طرف بایع تلف شود بیع منفسخ و ثمن باید به مشتری مسترد گردد مگر اینکه بایع برای تسلیم به حاکم یا قائم مقام او رجوع نموده باشد که در اینصورت تلف از مال مشتری خواهد بود.مبیع : آنچه که مورد بیع قرار میگیردثمن : مال یا پول یا چیزی که در مقابل مبیع به فروشنده پرداخت میگردد .بایع : فروشنده
عقد جایز :طبق ماده ۱۸۶ قانون مدنی : عقد جائز آن است که هر یک از طرفین بتواند هر وقتی بخواهد فسخ کند مانند ۱- وکالت ۲- عاریه ۳- ودیعهرابطه ای که در عقد جائز بین طرفین ایجاد میشود به گونهای است که هریک ازطرفین عقد هر زمان که بخواهد بدون هیچ علت قانونی میتوانند عقد رابرهم بزنند وبرای برهم زدن عقد جائز اراده شخص برای انحلال کافی است و احتیاج به موافقت طرف مقابل ندارد مانند وکالت که هرگاه وکیل بخواهد میتواند وکالت خود را ادامه ندهد واستعفا دهد و یا موکل هرزمان بخواهد می تواند وکیل خود را عزل کند .نکته قابل توجه این است که طبق قانون ۹۵۴ قانون مدنی کلیه عقود جائز به موت احدطرفین منفسخ میشود و همچنین به سفه در مواردی که رشد معتبر است.
ولی در عقود لازم بعد از عقد به سفه یا فوت احدی از طرفین عقد به قوت خود باقیمیماند.با توصیف بالا عقد جائز هر زمان یکی از طرفین اراده کند می تواند آنرا بر هم زنداما اگر به صورت شرط ضمن یک عقد لازم قرار داده شود لزوم عقد لازم به عقد جائزسرایت کرده و آنرا مانند عقد لازم غیر قابل فسخ میکند و تا زمانی که عقد لازم پابرجا میباشد عقد جایز نیز غیر قابل فسخ میباشد و اگر عقد اصلی به وسیله اقاله یاقانون یا خیار فسخ شود عقد جائز نیز قابل فسخ خواهد بود.
عقد خیاری: ماده ۱۸۸قانون مدنی می گوید: «عقد خیاری آن است که برای طرفین یا یکی ازآنها یا ثالثی اختیار فسخ باشد» عقد خیاری نوعی از عقد لازم است که به وسیله شرط فسخ ،اثر عقد جائز به آن داده می شود. در عقد لازم هرگاه برای یک طرف حق فسخ گذارده شود از یک طرف قابل انحلال می گردد، و هر گاه برای طرفین حق فسخ برقرار شود نسبت به طرفین قابل انحلال می شود ،مانند عقد بیع و یا عقد اجاره که در آن شرط فسخ در شش ماه برای یک طرف یا طرفین قید نمایند انواع عقد دیگر نیز وجود دارد که فقط به اسامی آنها اکتفا نموده که به شرح ذیل می باشد.۱-عقد منجٌز ۲-عقد معلق ۳-عقد معوض ۴-عقدغیرمعوض ۵-عقد تملیکی ۶-عقد عهدی ۷-عقد مطلق ۸-عقد مشروط ۹-عقد تشریفاتی ۱۰-عقد غیرتشریفاتیدر شرایط اساسی برای صحت معامله : هر یک از عقود (معینه ویا غیر معینه وقراردادها)وقتی آثار قانونی دارد که شرایط اساسی برای صحت معامله را دارا باشد .ایناست که ماده ۱۹۰ قانون مدنی ایران میگوید «برای صحت هر معامله شرایط ذیل اساسی است. ۱- قصد طرفین و رضای آنها ۲- اهلیت طرفین ۳- موضوع معین که مورد معامله باشد ۴- مشروعیت جهت معامله کلمه معامله درماده مزبوردر معنی وسیع خود که عقد باشد استعمال شده است .منظور قانون مدنی از اساسی بودن شرایط بالا در عقد،آن است که هرگاه هرگاهدر معامله شرایط چهارگانه بالا جمع شود آن معامله صحیح و دارای آثاری است ،زیرا ازنظر حقوقی شرایط مزبور ارکان متشکله عقد می باشد. که با فقدان هر یک از آنان عقدپیدایش نمی یابد .در مقابل عقد صحیح ،عقد باطل وعقد غیر نافذ می باشد.عقد باطل:عقد باطل عقی را گویند که یکی از شرایط چهارگانه بالا را فاقد باشد .عقد باطل مانندعقدی است که اصلآ واقع نشده باشد و بدین جهت هیچ گونه اثری را در نظر قانون نخواهدداشت و هرگاه بعداً آن نقص رفع گردد نمی توان آن معامله را موثر دانست .مثلاً هرگاه در مو قع انعقاد معامله یکی از طرفین مجنون باشند و یا مورد معامله برای یکی ازطرفین مجهول باشد ،آن معامله باطل است و چنانچه پس از عقد ،جنون او رفع شود و اجازه دهد ویا جهل او بر طرف گردد،آن معامله صحیح نمی شود ،زیرا قانون برای عقد باطل وجودی نشناخته است تا نقص آن مرتفع گردد . در صورتی که بخواهند طر فین معامله آثارعقد مزبور را بدست آورند ،فقط می توانند عقد جدیدی با تمامی ارکان واقع سازند.عقدغیر نافذ: عقد غیر نافذ عقدی را گویند که شرایط چهار گانه بالا را بطور کامل دارانباشد ولی بتوان نقص آن را رفع نمود و آن در موردی است که عقد ،غیر از رضای معتدل که قسمتی ازشرط اول است، بقیه شرایط را دارا باشد. منظور از رضای معتدل اشتیاقی است که طرفین تعهد با توجه به نفع و ضرر شخصی خود در حال اعتدال پیدا می نمایند .بنابر این عقدی که در نتیجه اکراه یکی از طرفین منعقد گردد و یا به وسیله غیر متعهد و یامتعهد له واقع شود (عقد فضولی)غیر نافذ است.عقد غیر نافذ را را که ناقص است می توان به وسیله رضای متاخر رفع نقص کرده و آنرا تکمیل نمود، یعنی صحیح گردانید، همچنانیکه می توان آن بنای ناقص را منهدم ساخت، یعنی به وسیله رد آن را باطل نمود.
- ۸۹/۰۸/۱۲