وب سایت تخصصی حقوق

پیوندها

۱۰۴ مطلب با موضوع «فقه مقارن» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
از جمله ملاکهایی که شرع رعایت آن را در زوجین پسندیده دانسته، صفت شرافت خانوادگی است. در مورد این صفت در روایات آمده است که رسول اکرم (ص) فرمود: تزوّجوا فی الحجر الصالح فانّ العرق دسّاس؛[39] با خانواده های شایسته وصلت کنید؛ زیرا عرق ( نطفه و ژنها) تأثیر گذاراست. ایشان در جایی دیگر می فرمایند: انظر فی أیّ شی تضع ولدک، فانّ العرق دسّاس؛[40] نیک بنگر فرزندت را در کجا قرار می دهی ( چه کسی را برای مادری یا پدری فرزندت انتخاب می کنی). زیرا عرق و خصوصیات ارثی به صورت پنهانی و بدون اختیار منتقل می شود. و در جای دیگر فرموده اند: ایّها النّاس ایّاکم و خضراء الدمن، قیل: یا رسول الله و ما خضراء الدمن؟ قال: المرءة الحسناء فی منبت السّوء؛ [41] پیامبراکرم(ص) فرمود: ای مردم، بر حذر باشید و بپرهیزید از سبزه زاری که بر فراز مزبله و منجلابی روییده باشد. سؤال شد: ای پیامبر خدا، سبزه زار بر مزبله و منجلاب چیست؟ فرمود: زن زیبایی که در خانواده پلیدی رشد کرده باشد ( پسر ومرد نیز همین طور است.) البته منظور از شرافت خانوادگی شهرت و ثروت و موقعیت اجتماعی نیست، بلکه منظور نجابت، پاکی و تدین و... است. [42]
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
چکیدهدرخصوص ازدواج، مرسوم است که پیش از آن، مرد به خواستگاری زن می رود؛ یعنی از زنی درخواست ازدواج می کند. خواستگاری جایز و مشروع دارای شرایطی است که با توجه به آن شرایط، احکام متعددی دارد. از طرفی خواستگاری یا به طور صریح و روشن است و یا به طور تعریض و کنایه. همچنین خواستگاری ممکن است توسط شوهر سابق از زن مطلقه اش باشد یا از زنی که درایام عده به سر می برد. نیز ممکن است خواستگاری از زنی باشد که فرد دیگری پیش از او ازآن خواستگاری کرده است و یا اینکه زنی از مردی خواستگاری نماید. با وجود این حالات مختلف، احکام آن هم متفاوت می باشد.در عین حال، از نظر مذاهب اسلامی هم ممکن است اختلافاتی دراحکام مربوط به خواستگاری وجود داشته باشد. این مقاله به بیان شرایط و احکام خواستگاری و تبیین ادله و مبانی فقهی آن از نظر مذاهب اسلامی پرداخته است. کلید واژه هاخواستگاری، آداب، حکم، موانع، شرایط.  مقدمهخواستگاری یک رسم دیرینه در میان بشر بوده که مطابق فطرت و طبیعت انسان، امری طبیعی و مقدمه ای مهم بر پیمان زناشویی است. این قاعده حتی در مورد حیوانات هم کم و بیش جاری است و رجوع و درخواست مخالف، غالباً و بیشتر از ناحیه جنس مذکر آغاز می گردد. این حالت یک امر عرفی است که از فطرت زن و مرد نشأت می گیرد؛
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
ج) کفائت در باب نکاح (مشخصات زوج مناسب) دراین معنا از کفائت، شرع به بیان ملاکهایی می پردازد که وجود آنها در افراد، موجب اطلاق واژه زوج مناسب یا کفو به ایشان می گردد. بدیهی است که در کفائت به این معنا هدف صرفاً بیان این امر است که برای انتخاب همسر مطلوب چه ملاکهایی را باید مورد توجه قرار داد. لذا کسی که به این معیار ها توجه نکند، تنها توصیه های شرع را نادیده گرفته و تبعاً به ضرر خود عمل نموده است. پس رعایت کفائت به این معنا در در زوجین، نه موجب بطلان نکاح می شود و نه برای کسی ایجاد حق فسخ می کند. از جمله صفاتی که دراین معنا از کفائت به رعایت آنها اشاره شده است، ایمان، تدین، اخلاق پسندیده، عقل و فهم سالم، شرافت خانوادگی و شیعه دوازده امامی بودن را می توان نام برد. شیخ مفید(ره) در مقنعه در این باره چنین می گوید: ... فالمسلم اذا کان... مأمونا علی الانفس و الاموال و لم یکن به آفة فی عقله و لاسفه فی الرأی، فهو کفوء فی النکاح؛[30] چنان که مسلمان در مورد جانها واموال مورد اعتماد باشد و عقل وی دچار آفت نباشد ودر رأی و نظر سفیه نباشد، کفو در نکاح به شمار می آید.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
این سخن متاثر از این قول فقهاست که می گویند: اگر مؤمنی که قدرت بر پرداخت نفقه دارد به خواستگاری دختری آمد، دادن جواب مثبت به وی واجب است؛ اگر چه نسب معروفی نداشته باشد، و چنان که ولی از پذیرش او امتناع کند گناهکار است.[18] البته این سخن بنا بر این فرض است که ولی در حالی که مرد از لحاظ عدالت، ایمان و اخلاق فرد مناسبی است، صرفاً به علت نداشتن نسب معروف از دادن جواب مثبت به وی خود داری کند. اما اگر به خاطر امر دیگری ( مثلاً پیدا کردن کفو مؤمن تر یا کفو مؤمنی که دختر رغبت بیشتری به او دارد و یا رعایت هر گونه مصلحت دیگری) جواب رد به وی بدهد، گناهی مرتکب نشده است.[19] عده ای دیگر از فقها قائل اند ثمره شرط دانستن تمکن زوج برای پرداخت نفقه در کفائت، ایجاد حق فسخ برای دختر در جایی است که ولی ( در مورد صغیره و بالغه باکره رشیده، بنابر نظر کسانی که قائل به ولایت پدر و جد پدری به صورت مطلق بر وی می باشند) یا وکیل، اورا به ازدواج کسی درآورند که صفت مذکور را ندارد. و برخی هم گفته اند ثمره آن اثبات حق خیار برای دختر در جایی است که بعد از نکاح ثابت شود مرد تمکن پرداخت نفقه را نداشته و او از آن بی خبر بوده است.[20]
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
ب) کفائت در باب نکاح ( شرط صحت) دراین مبحث بیان می شود کفائت در اصطلاح، برابری زوجین در اسلام و مسلمان بودن آن دو ( درمقابل کافر غیر کتابی بودن آن دو) به اجماع همه فقهای امامیه و نیز برابری درایمان به معنای اخص آن، یعنی شیعه دوازده امامی بودن، به عقیده برخی فقهای امامیه، و تمکن زوج از پرداخت نفقه، علاوه بر شرط اسلام یا هردو شرط مذکور به عقیده برخی دیگر است. در مجمع البحرین آمده است: والکفائة بالفتح والمد: تساوی زوجین فی الاسلام والایمان و قیل یعتبر مع ذلک یسار الزوج قوتاً و فعلاً، و قیل بالاسلام، والاول اشهر عند الفقهاء الامامیة؛ [5] کفائت ( با فتحه کاف و مد بعد از آن) عبارت است از برابری زوجین در اسلام و ایمان. و برخی گفته اند: علاوه بر آن، تمکن از پرداخت نفقه هم بالقوه و بالفعل لازم است. و برخی هم گفته اند: فقط برابری در اسلام در کفائت معتبر است. ولی قول مشهور بین فقهای امامیه همان قول اول است...........   به ادامه مطلب بروید
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
اکنون به شرح هر یک از موارد فوق می پردازیم تا از یک طرف معانی اصطلاحی کفو و کفائت در فقه مشخص گردد و از طرف دیگر هر یک از آنها به خوبی روشن و تبیین شود. الف) کفائت در باب قصاص شهید اول(ره) درتعریف قتل عمدی که موجب قصاص می شود آورده است: «... ازهاق النفس المعصومة المکافئة عمداً، عدواناً...»؛ یعنی قتل عمد موجب قصاص، عبارت است از خارج کردن نفس معصوم و همتا از روی عمد و ستم....[3] در تعریف فوق کلمه« مکافئه» به معنای برابر دانسته شده است. شهید ثانی(ره) درشرح عبارت فوق می فرماید: مراد از این لفظ در سخن شهید اول، عبارت است از نفسی که از جهت اسلام و حریت وغیر آن از اعتباراتی که خواهد آمد، با قاتل برابر باشد.[4] چنان که از عبارت شهید ثانی به دست می آید، منظور از برابری در باب قصاص که بین قاتل ومقتول مطرح می شود، برابری در اسلام ( یعنی مسلمان بودن و کافر بودن) و حریت ( یعنی عبد و آزاد بودن) است. همچنین مراد ایشان و سایر فقها از سایر جهات که در برابری رعایت می شوند، عبارت است از جهاتی مانند ابوّت و عقل. مراد از ابوّت این است که شرط قصاص قاتل در قتل عمدی این است که وی پدر مقتول نباشد؛ پس پدر به قتل عمد فرزند خود قصاص نمی شود. و مراد از عقل هم این است که مقتول عاقل باشد؛ پس قاتل در صورتی که مجنونی رااز روی عمد به قتل برساند، قصاص نمی شود. بنابراین مراد از کفائت در باب قصاص و اینکه بین چه کسانی مطرح می شود روشن گردید و چنان که گذشت، وجود آن بین قاتل و مقتول شرط جواز قصاص است. اعتبار کفائت مذکور در قصاص اعضا نیز شرط است.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
به طور کلی می توان گفت مبحث کفائت ( فی نفسه) در دوباب از ابواب فقهی مطرح شده است؛ یکی در باب قصاص ودیگری در باب نکاح. امّا چنان که پیش تر نیز اشاره شد، این مبحث در چند جای مختلف از مباحث نکاح مطرح شده است ودر هر محل نیز واژه دارای معنای متفاوتی با معنای خود درمحل دیگر است. این محلها عبارت اند از: 1. جایی که در آن از کفائت به عنوان شرطی از شروط صحت نکاح و یا عاملی که رعایت نکردن آن موجب ایجاد حق فسخ می گردد، سخن به میان می آید. الفاظ کفو و کفائت در این مبحث دارای معنای خاصی می باشند. معمولاً هر جا فقها عنوان « کفائت در نکاح» را به کار می برند و بابی را تحت این عنوان در کتب فقهی خویش مطرح می کنند، مقصودشان همین معنا از کفائت است. 2. جایی که فقها بر طبق روایات به معرفی مشخصات زوج مناسب برای افراد می پردازند. ایشان در این محل مشخص می کنند که از نظر اسلام مشخصات زوج مناسب یا کفو چیست و زوجین در چه اموری باید کفائت را رعایت کنند تا زندگی موفقی داشته باشند. فقها معمولا این مبحث را در مباحث آداب و مقدمات نکاح مطرح می نمایند، در حالی که در بسیاری از مواقع اشاره ای به خودالفاظ کفائت و کفو نمی کنند، اما با توجه به صفاتی که برای یافتن زوج مناسب معرفی می کنند مشخص می شود که مراد ایشان همان پیدا کردن کفو است. 3. جایی که بحث ولایت پدر و جد پدری بر باکره بالغه رشیده مطرح می شود. در این مبحث بیان می شود که حتی فقهایی که قائل به اشتراط اذن پدر یا جد پدری در نکاح بالغه باکره رشیده هستند، در چند مورد قائل اند که اجازه پدر و جد پدری ساقط می شود و نیازی به کسب آن توسط دختر نیست. یکی از این موارد جایی است که پدر یا جد پدری از ازدواج دختر با کفو منع نمایند. در این مبحث نیز الفاظ کفائت و کفو دارای معنای متفاوتی با معانی دیگرند. همچنین کفائت از دیدگاه اهل سنت نیز معنای متفاوتی با معنای مورد نظر شیعه دارد. اکنون به شرح هر یک از موارد فوق می پردازیم تا از یک طرف معانی اصطلاحی کفو و کفائت در فقه مشخص گردد و از طرف دیگر هر یک از آنها به خوبی روشن و تبیین شود................   به ادامه مطلب بروید
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
پدید آورنده :حسن پور چکیده دراین مقاله خواهیم گفت به خلاف آنچه تصور می شود، کفائت درنکاح دارای معنای واحدی درعلم فقه نیست، بلکه درهر یک از مباحث باب نکاح از معنایی خاص برخورداراست که با معنای آن درسایر مباحث متفاوت است. طبق هر معنا صفات و ویژگیهایی در آن معتبر می شوند که طبق معانی دیگر در آن معتبر نیستند. همچنین کفائت از دیدگاه اهل سنت نیز دارای معنایی است که با معانی آن نزد شیعه تفاوت دارد. همچنین خواهیم گفت که فقهای شیعه در سه مبحث در باب نکاح به بحث کفائت می پردازند: یکی جایی که از کفائت به عنوان شرط صحت نکاح یا عاملی که عدم رعایت آن موجب ایجاد حق فسخ می گردد یا آثار دیگری در پی دارد، سخن می گویند؛ دوم جایی که فقها بر اساس روایات به بیان مشخصات زوج مناسب یا کفو می پردازند و اموری را معرفی می کنند که یا رعایت کفائت در آنها مستحب است یا عدم رعایت در آنها مکروه می باشد؛ سوم در این بحث که اگر پدر یا جد پدری از نکاح باکره بالغه رشیده با کفو خود، ممانعت کنند، کسب اجازه ایشان برای نکاح لازم نیست. در ادامه مقاله به بیان دیدگا ههای مذاهب مختلف اهل سنت پیرامون کفا ئت در نکاح و تطبیق آنها با نظرهای فقهای شیعه خواهیم پرداخت. در این مبحث خواهیم دید که از دیدگاه مذاهب مختلف چه ملاکهایی در کفائت اعتبار دارند و رعایت یا عدم رعایت کفائت درنکاح چه آثاری را به دنبال خواهد داشت. همچنین مواضع فقهای شیعه را درباره نظرهای آنان در این زمینه بیان می کنیم. در این بخش از مقاله به چند نکته مهم اشاره می شود: یکی اینکه برخی از فقهای شیعه و سنی در مورد مسئله کفائت، نسبتهایی را به یکدیگر می دهند که با واقعیّت امر منطبق نیست. دیگر اینکه فقهای شیعه قائل اند اکثر اموری که اهل سنت در کفائت معتبر می دانند، در کفائت اعتباری ندارند و شمار بسیاری از بزرگان اهل سنت نیز در این زمینه با شیعه موافق اند. فقهای امامیه بعد از آنکه دلایل مورداستناد اهل سنت را ضعیف اعلام می کنند، با استناد به آیات و روایات، قول خود را با اثبات می رسانند. نکته دیگر نیز این است که از نظر شیعه، معتبر دانستن کفائت در نکاح به شکلی که اکثر اهل سنت می گویند، ریشه در آداب و رسوم دوران جاهلیت دارد و اسلام نیز نه تنها این آداب و رسوم را تایید نکرده، بلکه به مبارزه با آنها برخاسته است. احادیث بسیاری که خود اهل سنت نیز نقل می کنند، این امر راتایید می کند......
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
ازدواج در اسلام به دو شکل صورت می گیرد:1 ـ ازدواج دائم: که از آن به عنوان بهترین چیزی که اسلام آن را بنا نهاده نام برده می شود واین اولین راه حل شرعی برای ازدواج است.2 ـ ازدواج موقت: در واقع ازدواج موقت برای افرادی است که قادر به ازدواج دائم نیستند ویا قادرند؛ ولی به دلایل شرعی دیگر تمایل به ازدواج موقت دارند. این ازدواج، عامل مهمی است که نمی گذارد جامعه به سوی گرداب مفاسد زنا سوق بیابد.ازدواج موقت از یک بعد، مانند ازدواج دائم است؛ از قبیل: ارضای شهوت از راه حلال وحفظ وجدا سازی نسل ها از یکدیگر ورعایت کردن مظاهر پاکدامنی وحیا در جامعه، ولی از بعد دیگر وجهات فرعی ازدواج موقت آسان تر است که این امور ارتباطی با حقیقت ازدواج ندارد. مثلاً در ازدواج موقّت، عقد، مهر، عدّه ووقت معین وجود دارد؛ ولی میراث ونفقه در آن وجود ندارد.این نوع از ازدواج از طرف شرع مقدس با تصریح قرآن کریم وسنت مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به اثبات رسیده است، ودر میان هیچ یک از مسلمانان درباره ی شرعی بودن آن در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اختلافی وجود ندارد. تنها درباره ی آن گفته شده که: خلیفه دوم عمر بن خطاب آن را ممنوع ساخت وبرای آن مجازات تعیین کرد ومکتب خلفا نیز از باب این که اعتقاد به حجیت عمل اصحاب دارند، از او تبعیت کردند، برخی از آنان نیز آن را به منزله ی نسخ حکم ازدواج موقت دانستند.آنان برای توجیه موضع گیری او در برابر ازدواج موقت، دست به یک سری ادعاهای پراکنده زدند مثلاً گفتند: حرمت وممنوع بودن ازدواج موقت از زمان خود پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آغاز شد وقرآن آیه ی مربوط به ازدواج مؤقت را نسخ نمود.از این رو برای روشن شدن واقعیت این مسأله مهم شرعی ناچاریم به سه نکته اشاره کنیم:1 ـ ازدواج موقت در کتاب وسنت:همه ی مسلمانان اجماع دارند که این ازدواج در دین اسلام، مشروعیت .......   به ادامه مطلب بروید
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
1 . وصیت بمقدار ثلث نافذ و بمازاد آن نافذ نیست مگر با اجازه وراث این حکم مطابق فتوای مشهور امامیه است و مخالف در آن بسیار اندک تا جائی که شهید ثانی در مسالک می گوید: شاید بتوان بر آن ادعای اجماع نمود ولی از نظر علمای عامه این حزم , شافعیان و مالکیان وصیت بمازاد بر ثلث باطل است هر چند که وراث اجازه نمایند. مستند مشهور امامیه روایات زیادی است که اگر به حد تواتر نباشد لااقل مستفیض (جواهر الکلام) برای نمونه به قسمتی از یک روایت اشاره می شود: محمدبن مسلم از حضرت باقر (ع) در مورد شخصی که به بیش از ثلث اموال خویش وصیت کرده بود سئوال کرد آن حضرت فرمود : اگر به بیش از ثلث وصیت شود بر میگردد به ثلث…
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
در کلیه مذاهب اهل سنت بلا استثنا فقط احترام بزرگان مرحوم شده به سه چیز است: 1- نام آنها را به خوبی یاد کنیم : حضرت سیدنا علی کرم الله وجهه، حضرت سیدنا عمر رضی الله عنه، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم ...  2- از خدا برای آن بزرگان درود و رحمت بخواهیم. اگر صحابه کرام است می گوییم رضی الله عنه (خدا از او خشنود باد) اگر از پیامبران هستند بگوییم علیه السلام (بر او سلام) اگر شخص رسول اکرم را نام بردید می گوییم صلی الله علیه و سلم. اگر بعد از صحابه کرام از بزرگان نام بردید می گوییم رحمة الله علیه. 3- گفتار و کردار آنها را مورد توجه قرار می دهیم و سعی می کنیم دنباله رو مخلص آنها باشیم. 
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
به تصریح قرآن کریم، روزه بر پیروان ادیان آسمانی قبل از اسلام نیز واجب بوده است. اما تنها مسلمانان، مسیحیان و یهودیان نیستند که روزه می‌گیرند، بلکه حتی آئین‌های غیرالهی نیز روزه و ریاضت‌های جسمی را برای تربیت جسم و روح پیروان خود ضروری می‌دانند.ادیان گوناگون طی قرون متمادی، هر یک راه و روش و آئین‌های خاصی را برای ارتقای روحی و روانی بر پیروان خود واجب دانسته‌اند. از جمله این آموزه‌های دینی روزه است که در ادیان، آئین‌ها و سرزمین‌های مختلف، شکل‌های گوناگون و گاه بسیار متفاوت به خود گرفته است.روزه ضمن وجوب در ادیان الهی، انگیزه فطری نیز داشته زیرا بشر تعالی‌طلب که نمی‌خواست تا سطح حیوانات پایین بیاید و یکسره محکوم تمایلات و شهوات حیوانی گردد، روزه را وسیله و سپری برای مقاومت در برابر این گونه تمایلات قرار داده تا خود را به کمال برساند. برای دیدن بقیه مطلب به ادامه مطالب رجوع کنید... 
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
ـ به جا نیاوردن نمازهای فرض در وقت‌شان، به سبب استفاده از لوازم آرایشی به هنگام بیرون رفتن از منزل. پیامبر(ص) فرموده است: «در آن شب دو پیش‌آینده نزدم آمدند و از خواب بیدارم کردند؛ آنگاه گفتند: راه بیفت، من نیز با آن دو به راه افتادم، تا اینکه به مردی خوابیده رسیدیم که مردی دیگر با سنگ بزرگی که در دست داشت بالای سرش ایستاده بود و با آن سرش را می‌کوبید، سپس سنگ را می‌غلتاند و در پی‌اش می‌رفت و آن را بر می‌گرفت و چون سر کوبیده شده‌ی آن مرد به حالت نخست خود برمی‌گشت دوباره به سوی او باز می‌آمد و همانند بار اول سرش را می‌کوبید. پیامبر (ص) فرمود: به آن دو گفتم: سبحان الله! این دو چه کسانی‌اند؟ گفتند: تو را آگاه خواهیم کرد. آن مرد کسی است که قرآن را فرا می‌گیرد و آن را نمی‌پذیرد و برای نماز فرض از خواب برنمی‌خیرد». [روایات بخاری].
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
یکی از سوالاتی که زیاد پرسیده می شود علت اختلاف وضوی شیعه و سنی چیست . در این پست به طور مفصل بحث شستن یا مسح پاها را بررسی خواهیم کرد چون نوشته زیاد بود من کاملش را در ادامه ی مطلب آورده ام . ولی خلاصه ان این است :مسلمانان از صدر اسلام تا زمان خلافت عثمان پاهای خود را مسح می کردند و در زمان عثمان بود که دستور داد به جای مسح پاها از این به بعد آنها را بشورید و در هیچ کتابی نه شیعه و نه سنی حدیثی یافت نمی شود که پیامبر یا ابوبکر یا عمر پاهای خود را می شستند . اگر می خواهید به صورت مفصل این بحث را بدانید به ادامه ی مطلب رجوع کنید و ادله ی شیعه و سنی را ملاحظه کنید و نظر خود را بیان کنید
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
دوست عزیزی سوالی از من پرسید که چرا شیعیان نماز ظهر و عصر و یا مغرب و عشاء را با هم می خواند و مثل اهل سنت جدا نمی خوانند ؟؟؟ در پاسخ به سوال این دوستم مطالب زیر را نوشتم امیدوارم مفید باشد . اولا : درباره جمع بین دو نماز شیعه می گوید : جایز است نماز ظهر و عصر و یا مغرب و عشاء را با هم خواند و برای این حکم شرعی احادیث فراوانی از پیامبر (ص) و ائمه (ع) دارند . ثانیا : اهل سنت هم این دو نماز را با هم می خوانند ..... به ادامه مطلب رجوع کنید
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
در این پست فقط دیدگاه شیعه وسنی و موارد اختلافی درباره خمس را بیان می کنیم و در پست بعدی ان شاء الله دلایل هر دو فرقه را بررسی خواهیم کرد . به حول و قوه الهی . مساله اول : از نظر اهل تسنن، خمس فقط به غنائم جنگی تعلق می گیرد و بس. در غیر غنائم جنگی آنها قائل به خمس نیستند این است که مساله خمس میان اهل تسنن و اهل تشیع از زمین تا آسمان فرق می کند، چون آنها اختصاص می دهند به غنائم میدان جنگ و غنائم میدان جنگ یک امر استثنائی است. گاهی هست و گاهی نیست، مخصوص زمان جنگ است. ولی مطابق آنچه شیعه می گوید خمس یک امر جاری و دائم است، اختصاص به زمان جنگ ندارد، سراسر زندگی اقتصادی مردم را دربرمی گیرد. این یک وجه تفاوت میان عقیده اهل تسنن و عقیده اهل تشیع در باب خمس. مسأله دومی که در باب خمس هست این است که خمس را چه اختصاص بدهیم به غنائم دارالحرب (میدان جنگ) و چه به طور عمومی بگیریم، آن را چند قسمت باید کرد؟ همانطور که می دانید خمس را از نظر فقه شیعه باید شش قسمت کرد. سه قسمت آن «سهم امام» نامیده می شود سه قسمت دیگر «سهم سادات» است. اهل تسنن می گویند خمس را باید پنج قسمت کرد نه شش قسمت. مساله سومی که مورد اختلاف است ...... را در ادامه مطلب بخوانید
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
پاسخ: قرار دادن دست راست بر روی دست چپ در نماز (دست بسته نماز خواندن) از اموری است که استحباب آن بین فقهای سه مذهب از مذاهب چهارگانه اهل سنّت مشهور است: حنفی ها می گویند:روی هم گذاشتن دست ها در نماز، سنّت است وواجب نیست، و برای مرد بهتر است که کف دست راستش را بر پشت دست چپ، زیر ناف قرار دهد، و زن دست ها را بر سینه اش بگذارد. شافعی ها می گویند: گذاشتن دست روی یکدیگر، در نماز برای مرد و زن سنّت است و بهتر است که کف دست راست را بر پشت دست چپ زیر سینه و بالای ناف به سمت چپ قرار دهد. حنبلی ها می گویند: گذاشتن دست ها روی هم، سنّت است و بهتر است که کف دست راست را بر پشت دست چپ نهاده زیر ناف قرار دهد.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
نیت در وضو:شیعه امامیه و سه مذهب از مذاهب چهارگانه اهل سنت، می گویند که در وضو نیت(قصد فعل به انگیزه اطاعت و امتثال امر خداوند متعال) شرط است.ابوحنیفه می گوید: در وضو نیت واجب نیست، اگر آدمی به قصد خنک شدن یا نظافت تمامی اعضای وضو را بشوید و با آن نماز بخواند نمازش صحیح است چون که مقصود از وضو طهارت و پاکیزگی است و این با شستن(بدون نیت نیز) حاصل می شود. (1)ابوحنیفه می گوید: نیت در وضو مستحب است. (2)- شستن صورت در وضو:برای انجام وضو یک بار لازم است صورت شسته بشود. در این حکم، اندازه صورت از نظر درازا از رستنگاه موی پیشانی تا پایین چانه و از پهنا از نظر شیعه امامیه و مالکیه، به پهنای فاصله بین دو انگشت ابهام و وسطی و از نظر سه مذهب دیگر اهل سنت ( حنفیه، شافعیه، حنابله) از نرمی گوش راست تا نرمی گوش چپ است. (3)
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی