وب سایت تخصصی حقوق

پیوندها

۱۰۸ مطلب با موضوع «فقه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
یکی از مباحث مهم و کلیدی در حوزه فهم معارف و فقه اسلامی، درک درست دو مفهوم حکم عقل و عقلااست؛ زیرا به نظر بسیاری از مردم تفاوتی میان این دو حکم وجود ندارد و از نظر آنان عقل و عقلاء یعنی خرد و خردمندان یکی است؛ چرا که خرد بی خردمند معنایی ندارد، پس حکم خردمند نمی‌تواند چیزی جز حکم خرد باشد. هرچند که این مسئله تا اندازه ای درست است، ولی باید توجه داشت که درمقام خارج چنین چیزی تحقق می‌یابد، ولی در حوزه مفاهیم و تبیین عقلانی، تفاوت‌های ماهوی میان این دو مفهوم وجود دارد. آگاهی و شناخت تفاوت میان این مفهوم می‌تواند برای درک بسیاری از مسائل ابتلایی در جامعه بویژه جامعه علمی مفید باشد؛ چرا که بسیاری از دانشجویان و حتی فرهیختگان به سبب عدم توجه به فرق‌های موجود میان آنها در دام سفسطه و اشتباه می‌افتند.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰

ارتداد

«کَیْفَ یَهْدِی اللَّهُ قَوْماً کَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ،أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعینَ،خالِدینَ فیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ،إِلاَّ الَّذینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ» «چگونه خداوند جمعیتی را هدایت می‌کند که پس از ایمان و گواهی به حقانیت رسول(ص) و آمدن نشانه‌های روشن برای آن‌ها، کافر شدند؟! و (بدانید که) خداوند جمعیت ستمکاران را هدایت نخواهد کرد. مجازات آن‌ها این است که لعنت (و طرد) خداوند و فرشتگان و مردم، همگی بر آن‌ها است. همواره در این لعن (و طرد و نفرین دور از رحمت) می‌مانند؛ مجازاتشان تخفیف نمی‌یابد و به آن‌ها مهلت داده نمی‌شود. مگر کسانی که پس از آن، توبه کنند و اصلاح نمایند (و در مقام جبران گناهان گذشته برآیند که توبه‌ی چنین کسانی پذیرفته خواهد شد) زیرا خداوند آمرزنده و بخشنده است».[1]
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
دانستن احکام شرعی و حدود عرفی ارتباط با نامحرم از جمله مسایل پراهمیت در حوزه روابط اجتماعی است. بافت کاملا جوان دانشگاه ها و حضور گسترده دختران و پسران دانشجو که با اهدافی مشترک در یک مکان حضور می‌یابند آسیب پذیری محیط دانشگاه ها را از این حیث بالا می‌برد. متنی که پیش روی شماست نامه یک دانشجوی دختر به نشریه وزین پرسمان است که در آن پیرامون مشکلی در همین خصوص سخن گفته شده است. پاسخ نشریه پرسمان به پرسش این دانشجو، حاوی نکات ارزنده ای است که قطعا برای جوانان و دانشجویان آموزنده و مفید خواهد بود.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
نویسنده: حسن پور قانونگذار در تعریف محارب می گوید هرکس برای ایجاد رعب وهراس وسلب آزادی وامنیت مردم دست به سلاح ببرد محارب ومفسد فی الارض می باشد واز این تعریف استفاده می شود که در صدق محاربه لازم است شخص محارب انگیزه ایجاد رعب وهراس عمومی را داشته باشد. فصل اول : تعاریف ماده 183: هرکس که برای ایجاد رعب وهراس وسلب آزادی وامنیت مردم دست به اسلحه ببرد محارب ومفسد فی الارض می باشد.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
پرسشواژه: نحله به چه معنا می باشد؟ پاسخ در آیه چهار سوره نساء آمده است که:«وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْ‏ءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَکُلُوهُ هَنیئًا مَریئًا، و مهر زنان را (بطور کامل) به عنوان یک بدهی (یا عطیه،) به آنان بپردازید! (ولی) اگر آنها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرفکنید!». نحلة در لغت به معنی بدهی و دین آمده ، و به معنی بخشش و عطیه نیز هست ، راغب در کتاب مفردات می‏گوید : به عقیده من این کلمه از ریشه نحل ( به معنی زنبور عسل ) آمده است زیرا بخشش و عطیه شباهتی بکار زنبوران عسل در دادن عسل دارد . آیه فوق اشاره به یکی از حقوق مسلم زنان میکند و تاکید مینماید که : مهر زنان را بطور کامل همانند یک بدهی بپردازید یعنی همانطور که در پرداخت سایر بدهی‏ها مراقب هستید که از آن چیزی کم نشود ، در مورد پرداخت مهر نیز باید همان حال را داشته باشید ( این در صورتی است که نحلة را به معنی بدهی بگیریم ) و اگر به معنی عطیه و بخشش باشد تفسیر آیه چنین خواهد شد : مهر را که یک عطیه الهی است و خدا بخاطر اینکه زن حقوق بیشتری در اجتماع داشته باشد و ضعف نسبی جسمی او از این راه جبران گردد بطور کامل ادا کنید[i]. [i]تفسیر نمونه ج : 3 ص : 263.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
ازدواج مسیار ازدواجی است که در سال‌های اخیر میاناهل سنت به ویژه کشورهای عربی و خاورمیانه شایع شده است. علما ی اهل سنت به بحث و بررسی این درباره پرداخته و از زوایای مختلف آن را برسی نموده‌اند و عده‌ای قائل به جواز و مشروعیت آن شده و گروهی آن را نامشروع دانسته‌اند وگروهی نیز در این باره توقف نموده اند. تعریف لغوی مسیار درباره ریشه لغوی کلمه مسیار نظریاتی مطرح شده است. برخی می گویند: «مسیار ریشه لغوی ندارد. بلکه کلمة عامیانه‌ای است که در سرزمین نجد در عربستان سعودی به معنای دیدار روزانه (الزیارة النهاریة) به کار می‌رود. ولی برخی دیگرمی گویند: مسیار از سیر، حرکت و عبور گرفته شده و اصطلاح عامیانه‌ای است برای موردی که مرد در یکی از شهرهای مسیر گردش و ترددش برای تجارت یا کسب علم با خانمی ازدواج می‌کند که در زمان تحصیل یا تجارت نزد زوجه باشد. وبرخی نیز چنین گقته اند: «مسیار کلمه‌ای عربی است که به لهجه اهل بادیه باز می‌گردد و منظور از آن رفتن به سوی خانم و خوشحال نمودن وی می‌باشد» . ......  
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
ازدواج موقت از نگاه شهید مطهری : برتراند راسل هم ازدواج موقت را قبول دارد پیش درآمد: آنچه در این مجموعه خواهید خواند نظر آیت الله شهید مطهری درباره ازدواج موقت است که از کتاب "نظام حقوق زن در اسلام " برای شما دست‌چین شده است. در شماره اول که مقدمه بحث بود، تفاوتهای ازدواج دایم و موقت را بیان کردیم. در شماره دوم که با عنوان "کدامیک: رهبانیت موقت؛ کمونیسم جنسی یا ازدواج موقت؟" تقدیم حضور شد تمام راه‌های برخورد با غریضه جنسی مطرح و بررسی گردید. و اما اکنون و در این شماره درگیری دیگر جوامع بشری با این مسأله و راه‌کارهای عقلای آن اقوام را برایتان آورده و با نظریه مرتقی اسلام مقایسه خواهیم کرد. راسل و نظریه ازدواج موقت "برتراند راسل " فیلسوف معروف انگلیسی در کتاب "زناشوئی و اخلاق" می‌گوید: «. . . در واقع اگر درست بیندیشیم ، پی می‌بریم که فواحش، معصومیت کانون خانوادگی و پاکی زنان و دختران ما را حفظ می‌کنند. هنگامی که این عقیده را " لکی " در بحبوحه عصر " ویکتوریا " ابراز کرد اخلاقیون (اخلاق گرایان) سخت آزرده شدند، بی آنکه خود علت آن را بدانند. اما هرگز نتوانستند خطای عقیده " لکی " را به ثبوت رسانند. زبان حال اخلاقیون مزبور با تمام منطقشان این است که " اگر مردم از تعلیمات ما پیروی می‌کردند دیگر فحشاء وجود نمی‌داشت "...... به ادامه مطلب بروید. 
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
فقهاء اتفاق نظردارند براینکه اگر طرفین عقد ازدواج یا یکی ازآنها زبان عربی را نفهمد، ادای صیغه عقد بزبان غیراززبان عربی نیزجایزاست‌. ولی اگر هردو طرف زبان عربی را بفهمند وبتوانند صیغه عقد را بزبان عربی اداکنند، آیا دراین صورت بزبان غیر از زبان عربی اجرای صیغه عقد جایز است‌؟  ابن قدامه در مغنی‌گفته است‌: هرکس بتواند صیغه نکاح را بزبان عربی‌گوید اجرای صیغه نکاح‌، بغیراززبان عربی برای اوصحیح نیست‌، شافعی نیزدر یکی از دو قول خود، چنین‌گفته است‌. ابوحنیفه‌گوید: در اینصورت نیز اگر با لفظ ویژه نکاح -‌که معنی نکاح را درآن زبان برساند -‌و بغیراززبان عربی‌، صیغه را اجراکند، عقد نکاح صحیح است‌، همانگونه‌که بزبان عربی نیز صحیح است‌.  ولی بنظر ما صحیح نیست چون صیغه عقد بلفظ نکاح وتزویج ادا نشده است با اینکه می‌توانستند به عربی اجراکنند همانگونه‌که اگر لفظ “احلال‌” را بکار ببرد نیزصحیح نیست‌. یعنی با وجود قدرت برگفتن صیغه عقد، بلفظ انکاح و تزویج‌، عدول از آنها، جایز نیست‌. ولی برای‌کسی‌که عربی را نیکو نمی‌داند، اجرای صیغه عقد نکاح بزبان خودش صحیح است‌، چون او از غیر زبان خود، عاجز است و حکم “‌اخرس‌” و لال را دارد.ولی باید معنی دقیق دولفظ عربی‌انکاح وتزویج را، درزبان خود، بگونه‌ای و با کلمات و الفاظی اداکند،‌که معنی آنها را برساند.کسی‌که عربی را نیکو نمی‌داند بر وی واجب نیست‌که الفاظ نکاح را بزبان عربی یادگیرد. خطابی‌گوید: چیزی‌که زبان عربی درآن شرط صحت باشد، با وجود قدرت یادگیری‌، تعلیم و یادگیری آن واجب است‌،........................
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
بلوغ در لغت رسیدن به چیزی است و در اصطلاح فقهی عبارت از:"رسیدن به سنی که غریزه و ارگانهای جنسی به حد کافی رشد کرده و شخص آماده تولید مثل میگردد." علی الرغم اینکه طبق ماده 39 قانون مدنی سن اهلیت برای انجام عقود تکمیل 18 سالگی است، و نیز ازدواج از جمله عقود مهم است؛ قانون مدنی در ماده 71 تصریح می نماید: "اهلیت ازدواج وقتی کامل می گردد، که ذکور سن (18) سال و اناث شانزده سالگی را تکمیل کرده باشند." طبق منابع و متون شریعت سن معین و مشخصی برای ازدواج تعیین نگردیده است و نیز برای بلوغ نیز قرآن کریم سنی را تثبیت نکرده است، اما در این مورد به بلوغ الحلم در سوره نور و به بلوغ النکاح در سوره النسا و به بلوغ الرشد در آیات 152 سوره انعام و سوره 22 یوسف و 24 اسرا و 82 کهف و 5 حج ، 13 قصص، 66 نمل و 15 احقاف اشاره گردیده است. بدین ترتیب با توجه به مجموع آیات متذکره فوق در رابطه به حد بلوغ چنین برداشت میگردد: اصل بلوغ برای شخص تا حد تکوین شخصیت انسانی از نظر قران شریف پذیرفته شده است انجام برخی از تکالیف و برخورداری از امتیازات منوط به رسیدن سن بلوغ گردیده است در قران سن مشخصی برای سن بلوغ تعیین نگردیده است. مسأله بلوغ در قرآن کریم با تعبیرات مختلف از سن رشد و سن ازدواج آمده است در حالیکه قران در امر بلوغ هم به رشد جسمی و هم به رشد روانی و عقلانی توجه نموده است.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
مسأله 2444: اگر دو نفر در جنسى شریک باشند و یکى از آنها سهم خود را به شخص سوّمى بفروشد، شریک مىتواند آن را ازدست او گرفته و قیمتش را بدهد، این را (اخذ به شفعه) مىگویند. مسأله 2445: حق شفعه، هشت شرط دارد: 1 ـ شریک قسمت خود را به شخص سوم، با فروختن انتقال دهد، اما اگر با ارث، یا صلح و یا مهریه به او منتقل شود، شریک حق شفعه ندارد. 2 ـ هردو، شریک در جنس باشند، پس در مجاورت، حق شفعه نیست. 3 ـ فقط دو نفر باشند، پس اگر سه نفر یا بیشتر در جنسى شریک باشند و یکى از آنها، سهم خود را بفروشد، بقیّه حق شفعه نخواهند داشت. 4 ـ شریکى که جنس را از خریدار پس مىگیرد، بتواند پول آن را بپردازد. 5 ـ اگر مشترى مسلمان است، شریکى که مىخواهد اخذ به شفعه کند نیز مسلمان باشد و چنانچه کافر باشد، حق شفعه ندارد. 6 ـ شریک همهٴ قسمتى را که مشترى خریده، از او بگیرد و چنانچه مثلاً بخواهد نصف آن را بگیرد، حق نخواهد داشت. 7 ـ شریک وقتى که مىخواهد اخذ به شفعه کند، قیمت آن جنس را بداند، بنا بر این اگر قیمت را نمىداند، در آن حال نمىتواند اخذ به شفعه کند، اگرچه بگوید: (به هر اندازه که باشد، من اخذ به شفعه مىکنم). 8 ـ جنس قابل قسمت باشد، مانند: باغ و زمین، امّا در جنسى که قابل قسمت نیست، خلاف است.     ادامه مطلب....................  
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰

انواع نکاح

در زمان جاهلیت عرب پیش از اسلام ، چندین نوع ازدواج در میان مردم عرب مرسوم بوده که البته تنها یک نوع از این انواع ازدواج هاصحیح و شرعی بوده و در بقیه موارد متاسفانه ازدواج هایی صوت گزفته که شایسته نبوده و نسل هایی از این نکاح های غیر شایسته در جامعه آن زمان پدیدار شد که بعد ها در طول تاریخ منشأ بسیاری از دشمنی ها با اهل بیت پیامبر اکرم (ص) گردید . ما در این مبحث به خاطر آشنایی بهتر شما عزیزان با وضعیت آن زمان جامعه جاهلیت و کار عظیمی که پیامبر اکرم (ص) درآن روزگار انجام دادند و ائمه (ع) هم راه ایشان را ادامه دادند و از طرف دیگر آشنایی با تاریخ پیش از اسلام به عنوان یک مسلمان ، لازم دانستیم که به طور ضمنی و کلی اشاره ای به این نوع ازدواج ها داشته باشیم  تا بفهمیم که اسلام واقعا چه کار عظیمی انجام داده است و چرا ازدواج شرعی را فقط به 2 نوع ازدواج منحصر کرده است ؟! مگر قبل از آن چه بوده و چه نسل هایی از این ازدواج ها پدید آمده اند ؟!!انواع نکاح در آن زمان به شرح زیر بوده است که برای هر نوع از این ازدواج ها نمونه های بسیاری در تاریخ ذکر شده است :............... به ادامه ی مطلب بروید
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰

ازدواج با زانیه‏

ازدواج با زانیه‏ قرآن کریم مى‏فرماید: )الزَّانِی لَا یَنکِحُ إِلَّا زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزَّانِیَةُ لَایَنکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ(135))."مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمى‏کند، وزن زناکار راجز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود در نمى‏آورد، واین کار بر مؤمنان‏تحریم شده است."حدیث شریف:1 - در صحیح زراره آمده است که گفت از امام صادق‏علیه السلام پیرامون‏این آیه قرآنى )الزَّانِی لَا یَنکِحُ إِلَّا زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزَّانِیَةُ لَا یَنکِحُهَا إِلَّا زَانٍ‏أَوْ مُشْرِکٌ( پرسش کردم. حضرت‏علیه السلام فرمود: "اینان زنانى هستندمشهور به زنا، ومردانى مشهور به زنا، که به )انجام فعل حرام( زناشهرت یافته‏اند وبدان شناخته شده‏اند، و )برخى از( مردم امروزاینگونه مى‏باشند، پس هر کس بر او حد زنا اقامه شود، یا به زناشهرت یافته است، سزاوار نیست کسى با او ازدواج کند مگر آن که‏بداند توبه کرده‏است."(136)2 - در )قرب الاسناد( آمده است که از امام صادق‏علیه السلام پیرامون‏زنى روسپى پرسش کردم که آیا مرد مسلمان مى‏تواند با او ازدواج‏کند؟ حضرت‏علیه السلام فرمود: "آرى چه چیز مانع از این کار مى‏شود؟ولى اگر چنین کرد باید مواظب پاکدامنى همسرش باشد، تا فرزندش‏مورد شبهه قرار نگیرد."(137)3 - از زراره به نقل از ابو جعفرعلیه السلام آمده است که گفت ازحضرت‏علیه السلام پیرامون مردى پرسش شد که از زنى خوشش آمده وپس‏از پرس وجو دریافت آن زن در زمینه اعمال زشت وفجور موردستایش است.حضرت‏علیه السلام فرمود: "اشکالى ندارد با او ازدواج کند وپاکدامنش‏بدارد."(138)
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
از دیدگاه اسلام مقدمه بدون شک، خانواده به رغم وجود نهادهای آموزشی گوناگون همچنان یکی از مهم‌ترین نهادهای اجتماعی است که نقش اساسی و مهمی را در جامعه پذیری و اجتماعی شدن فرزندان ایفا کرده و بسیاری از باورها، ارزشها و هنجارهای رفتاری مورد قبول جامعه را از طریق آموزش مستقیم و غیرمستقیم به آنان منتقل می‌نماید. در این میان پدر و بیش از اومادر می‌تواند در شکل گیری شخصیت پایه فرزندان نقش کارسازی را ایفا نماید؛ زیرا چنانکه بسیاری از ویژگیها وبیماریهای جسمی و روحی والدین از طریق وراثت به فرزندان منتقل می‌شود، ویژگیهای فرهنگی آنان نیز در فرایند رشد اجتماعی و ارتباط خانوادگی قابل انتقال می‌باشد. از این روی سلامت جسمی، روانی و فرهنگی همواره به عنوان یکی از مسائل مهم در گزینش همسر، مورد توجه افراد در جوامع گوناگون بوده است. بر همین اساس در بسیاری از فرهنگ‌ها ازدواج با پیروان ادیان و افراد نژادها و قبایل دیگر ممنوع بوده است تا علاوه بر حفظ هویت دینی، اصالت نژادی و خانوادگی نیز مصون بماند. ازدواج با بیگانگان در ادیان دیگر ممنوعیت ازدواج با غیر هم کیش با چند و چونی متفاوت، کم و بیش در همه ادیان و آئین‌ها وجود دارد و پیروان هردین و آئینی برای صیانت از هویت دینی خویش به شدت از ازدواج با پیروان دیگر ادیان نهی شده اند، به چند نمونه اشاره می‌شود: یهود: در آموزه‌های عهد عتیق، ازدواج با غیر یهود به طور کلی ممنوع و گناه کبیره شمرده شده است و یهودیان با شدیدترین لحن از این کار نهی گردیده اند. به عنوان مثال در سفر تثنیه، 7: 1 ـ 5 چنین آمده است:
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
قرارداد اجاره به شرط تملیک قبل از تعریف، لازم است به صورت های ایجاد چنین قراردادی اشاره شود. اجاره به شرط تملیک به دو شکل زیر قابل تحقق است: 1. قرارداد اجاره ای منعقد می شود و در آن شرط می شود که پس از پایان اجاره، اگر مستاجر طالب عین مستاجره باشد، عین را به ملکیت خود درآورد. موجر هنگام انعقاد اجاره، ایجاب خود را نسبت به انتقال عین اعلام می کند. برای مثال: شرکتی که تولید کننده محصولات صنعتی است برای جلب مشتری و امکان فروش بیشتر، در آغاز محصولات خود را به شکل اجاره واگذار می کند و ضمن آن شرط می کند که در صورت رضایت مستاجر پس از اخذ تام اجاره، محصول مورد نظر با اعلام قبول یک طرفی مستاجر به ملکیت او دراید و مال الاجاره پرداخت شده به عنوان ثمن معامله تلقی شود. دراین حالت انتقال قطعی عین، تنها منوط به اعلام قبولی مستاجر است و نیازی به تراضی مجدد طرفین نیست و در صورت عدم رضایت مستاجر، در پایان اجاره روابط حقوقی طرفین بدون انتقال عین تمام می شود. به بیان دیگر، تحقق مالکیت مستاجر علاوه بر انشای عقد اجاره به عمل حقوقی دیگر یعنی انشای مستاجر بر قبول عین محتاج است. آن­چه در این نوع از اجاره به شرط تملیک مهم است، قطع ارتباط موجر با چگونگی مالکیت عین مستاجره پس از انعقاد اجاره است. تنها مستاجر تعیین کننده آن است که مالک نهایی چه کسی خواهد بود. 2. عقد اجاره ای با این شرط بسته می شود که با پایان اجاره و پرداخت آخرین قسط، مستاجر مالک عین گردد. طرفین هنگام انعقاد قرارداد، اراده خویش را بر انتقال ملکیت عین پس از پرداخت آخرین قسط اجاره بها اعلام می کنند و چون با تحقق اجاره به نتایج عقد ملتزم هستند، لذا در صورت حصول شرایط، ملکیت مستاجر بر عین قطعی است و نیاز به موافقت دیگری نیست. مال الاجاره نیز درنهایت به عنوان ثمن در مقابل عین قرار خواهد گرفت. در این قسم از اجاره به شرط تملیک، مالکیت مستاجر تنها منوط به رعایت شرایط و پرداخت آخرین قسط است. بنابراین پس از اجاره دیگر نیازی به اعلام اراده انشایی مبنی بر قبول انتقال ملکیت وجود ندارد. ملکیت از زمان انقضای مدت اجاره حاصل می شود و تا قبل از این زمان، عین متعلق به مالک قبلی است و بقای آن در دست مستاجر به صورت امانت است و ضمان آن نیز در صورت تعدی و تفریط بر عهده اوست. همچنین عوض تا قبل از انتقال، اجاره بها و پس از آن ثمن معامله محسوب می شود. حصول ملکیت در هر یک از این دو نوع اجاره به شرط تملیک، از دیگری جداست. در مورد اول، پس از اجاره، مستاجر بر قبول ملکیت عین اختیار دارد و در واقع رضایت وی، اعلام قبولی برای ایجاب بیعی است که قبلاً ضمن عقد اجاره توسط موجر بیان شده است و موجر ملزم به رعایت ایجاب است. در مورد دوم، هیچ یک از دو طرف، اختیار فسخ و تخلف از شرط را ندارند و اجرای شرط -انتقال ملکیت عین با پرداخت آخرین قسط- بدون اراده آن ها خواهد بود. از دو شکل مذکور، شکل دوم بیشتر مورد استفاده در مباحث حقوقی و مقصود این نوشتار از اصطلاح "اجاره به شرط تملیک" است.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
حدیث شریف:1 - از محمد بن مسلم آمده است که گفت از امام محمد باقرعلیه السلام‏پیرامون مردى پرسیدم که مى خواهد ازدواج کند آیا چنین مردى‏مى‏تواند به زن مورد نظر نگاه کند؟حضرت‏علیه السلام فرمود: "آرى، او آن زن را به گرانترین بهاء مى‏خرد."(40)2 - از حسن بن السرى آمده است که به ابى عبد اللَّه‏علیه السلام عرض‏کردم: آیا مردى مى تواند به زنى که قصد ازدواج با او را دارد نیک‏بنگرد وبه پشت وچهره او نگاه کند؟حضرت‏علیه السلام فرمود: "آرى باکى نیست که مرد به چهره وپشت زنى‏بنگرد که مى خواهد با او ازدواج کند."(41)3 - در حدیثى از یونس به نقل از امام صادق‏علیه السلام آمده که به‏ابى عبد اللَّه‏علیه السلام عرض کردم آیا جایز است مرد به زنى بنگرد که‏مى‏خواهد با او ازدواج کند؟حضرت‏علیه السلام فرمود: "آرى. وجامه‏اى نازک براى او بپوشد، زیرا اومى خواهد این زن را به گرانترین قیمت بخرد."(42)4 - در حدیثى از عبد اللَّه بن الفضل به نقل از امام صادق‏علیه السلام آمده‏است که آیا جایز است مرد به موى وزیبائى‏هاى زنى بنگرد که‏مى‏خواهد با او ازدواج کند؟حضرت‏علیه السلام فرمود: "اگر همراه با لذت جویى نباشد اشکالى‏ندارد."(43)تفصیل احکام:مرد مى‏تواند به زنى که از او خواستگارى مى‏کند بنگرد، زیرامى‏خواهد او را شریک زندگى خویش قرار دهد وبا عقد ازدواج دائم‏با او پیوند بر قرار سازد ونیز این حکم نسبت به زن جارى است، چه‏بعید نیست که او نیز بتواند در صورت نیاز براى شناخت بیشتر به‏مردى بنگرد که به خواستگارى او آمده است، چون علتى که درروایات ذکر شده در هر دو طرف وجود دارد.در این زمینه تفصیلاتى است که ذیلاً به آنهااشاره مى‏کنیم:1 - مرد مى‏تواند به چهره، دست، موى وزیبائیهاى زنى که‏مى‏خواهد با او ازدواج کند، بنگرد، البته مشروط بر آن که این احتمال‏وجود داشته باشد که او را به همسرى بر گزیند، ولى احتیاط در این‏است که تنها به زنى بنگرد که نیّت ازدواج با او را دارد، اما نگاه کردن‏به زنان به منظور گزیدن یکى از آنها براى ازدواج بنا به احتیاط جایزنیست، کما اینکه جواز نگاه کردن مشروط به این است که مرد قبلاً اورا نشناسد، واز اوصاف او - بطورى که او را از نگاه کردن کاملاً بى نیازکند - شناختى نداشته باشد.2 - جواز نگاه کردن به دیگر اعضاى زن، جز زیبائى‏هاى او و جزنگاه کردن از پس جامه‏اى نازک براى شناخت ابعاد اندام او، بعید به‏نظر مى‏رسد، و احتیاط آن است که از زن اجازه گرفته شود، ومردنباید بدون آگاهى واجازه زن به اعضاى دلرباى او بنگرد، بویژه اگرنگاه کردن موجب هتک زن یا دزدانه نگریستن به او مى شود، زیرازیبائى‏هاى وى از حقوق اوست وتصرّف در حقوق دیگرى بدون‏اجازه او جایز نیست.3 - نگاه کردن به چنین زنى باید به دور از قصد لذت جوئى باشد.4 - اگر با نگاه اول به زن آگاهى لازم به دست نیامد مى‏تواند نگاه راتکرار کرد.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
1- اگر شرکاء سهم خود را به خریداران ثالث بفروشند در مساله حق شفعه ، اگر دو شریک اولیه بعد از چندین سال با رضایت یکدیگر سهم خود را به خریداران ثالث بفروشند . آیا برای خریداران جدید نسبت به یکدیگر حق شفعه ایجاد میگردد. با توجه به اینکه در انتخاب شریک اراده ای نداشته اند و ضرری بابت شراکت اولیه متوجه آنها نیست . باتوجه به اینکه دونفر بعد با یکدیگر شریک می شوند اگر یکی اقدام به فروش حق خودکند دیگری حق شفعه خواهند داشت. 2- اجاره ملک مشاع آیا مالکین مشاع یک باب خانه، که داراى دو طبقه مجزّاست، و هر طبقه در تصرّف یک شریک مى باشد، مى توانند سهم خود را (که در آن زندگى نمى کنند،) به غیر شریک خود اجاره دهند؟ اگر یکى از شرکا مانع از اجاره دادن سهم شریک خود شود، ضرر و زیان آن متوجّه کیست؟ هر یک از دو شریک مى تواند سهم خود را به دیگرى اجاره دهد، و شریک دیگر حقّ ممانعت ندارد، وگرنه ضامن است. مگر این که سبب ضرر و زیانى برطرف مقابل شود. 3- شرایط اخذ به شفعه لطفا بفرمایید که شرایط اخذ به شفعه از دیدگاه جنابعالی چیست ؟ شفعه در املاک منقول و غیر منقول جاری می شود و شرکاء باید بیش از دو نفر نباشد و مال باید به صورت مشاع باشد. شرح بیشتر را در کتاب «جواهر الکلام» می توانید مطالعه کنید. 4- چگونگی اعمال حق شفعه خانه ای مشترک بین دو نفر است، یکی از شرکا سهم خود را به مبلغ معینی به شخص ثالث می فروشد، شخص ثالث که خانه را خریده نه حاضر است سهمیه شریک دیگر را بخرد و نه حاضر است سهم خود را بفروشد، نماز خواندن شخص ثالث در این خانه چگونه است؟ چنانچه خانه در میان آنها به صورت مشاع باشد شریک دوم حق دارد معامله شخص ثالث را فسخ کند و خودش به همان قیمت بخرد و اگر از این حق استفاده نکرد حقّ شفعه ساقط می شود، و اما در مورد نماز خواندن باید به رضایت دو مالک فعلی باشد. 5- اعمال حق شفعه در اموال منقول حسین آقا با محمّد آقا در یک دستگاه کامیون خاور بطور مساوی شریک می باشند، حسین آقا بدون اطلاع و مشورت و پشنهاد خرید یا فروش سهام مورد شراکت خود به محمّد آقا، سهم خویش را به شخص ثالث می فروشد. حال با توجه به این که محمّد آقا از خریدار، که همسایه او بوده و از خصوصیات اخلاقی او اطلاع دارد، احساس خطر مالی، جانی و آبرویی می نماید، تقاضای حقّ شفعه نسبت به خرید سهام حسین آقا (فروشنده) با همان شرایط و مبلغ مندرج در معامله نموده است؛ آیا در فرض مسأله حقّ شفعه تعلّق می گیرد؟ شفعه عامّ است و شامل منقول و غیر منقول هر دو می شود، و شریک دوّم در فرض مساله حق دارد سهم شریک اوّل را بخرد. 6- تبانی بر قیمت غیر واقعی برای جلوگیری از حق شفعه برخی از شرکا برای جلوگیری از استفاده حق شفعه شریک خود حیله ای به شرح زیر به کار می برند:سهم خود را از ملک مشترک مشاع به چند برابر قیمت واقعی به مشتری می فروشند و با هم قرار می گذارند که پس از تحقق معامله و عدم استفاده شریک از حقّ شفعه، مازاد بر قیمت واقعی را به خریدار بازگردانند. آیا این حیله مشروع است؟ این حیله مشروع نیست و معامله مزبور جدّی نمی باشد و باطل است و به فرض که جدّی باشد چون مشتمل بر ضرر و زیان شریک است، باطل است. 7- حق شفعه در جایی که شرکا بیش از دو نفر باشند آیا حقّ شفعه در جایی که شرکا بیش از دو نفر باشند نیز جاری می گردد یا اینکه مختصّ جایی است که فقط دو شریک باشند؟ حقّ شفعه فقط در جایی است که دو شریک بیشتر نباشد.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰

عقد اجاره

تملیک منفعت یا عمل در مقابل عوض را اجاره گویند. عنوان اجاره ، از باب‌های مستقل فقهی است که مسائل مربوط به آن تحت همین عنوان به تفصیل بحث شده، لیکن پاره‌ای از احکام آن به مناسبت در دیگر باب‌های فقهی نیز مانند صلات ، حج و تجارت آمده است. تعاریف اجاره تملیک منفعت یا عمل در مقابل عوض را اجاره گویند. علاوه بر تعریف یاد شده که میان فقیهان مشهور است، [۱] تعریف‌های دیگری نیز برای اجاره شده است از جمله: عقد تملیک منفعت در مقابل‌ عوض مشخص، [۲] و چیزی که برای انتقال منفعت به دیگری در مقابل عوض معیّن، تشریع شده است. [۳] ۱.↑ مستند العروة (الاجارة)، ص۹. ۲.↑ الروضة البهیة ج۴، ص۳۲۷. ۳.↑ جواهر الکلام ج۲۷، ص۲۰۴.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
مقدمه اجاره از جمله عقود معوض و تملیکی است که به لحاظ اهمیت و نقشی که در روابط اجتماعی دارد، مورد توجه روزافزون قانونگذاران قرار گرفته است، به نحوی که مهم ترین مبحثی که بعد از بیع مواد متعدد و فراوانی را در بین عقود معین، به خود اختصاص داده، عقد اجاره است. در قانون مدنی ایران در ماده 466 اجاره چنین تعریف شده است: «اجاره عقدی است که به موجب آن مستأجر مالک منافع عین مستأجره می شود. اجاره دهنده را مؤجر و اجاره کننده را مستأجر و مورد اجاره را عین مستأجره گویند.» همانطور که از ظاهر ماده برمی اید، تعریف مذکور تعریف دقیقی از عقد اجاره ارائه نمی دهد. هرچند در ماده 467 به اقسام اجاره اشاره شده و در ماده 512 بحث از اجارة اشخاص می شود، لیکن ماده 466 قانون مدنی تعریف جامع و مانعی از عقد اجاره نمی باشد. اجمالاً ما در اینجا تنها به این نکته بسنده می کنیم که عقد اجاره عقدی است موقت که در تعریف مذکور به آن اشاره نشده است و همچنین اجاره علی الاصول به رایگان و به قصد تبرع صورت نمی گیرد، بلکه معوض است و بر هم خوردن عوضین گاه منجر به بطلان عقد اجاره می گردد، لذا در تعریف مذکور ذکری از معوض بودن نشده است. در فقه امامیه و فقه عامه نیز تعاریفی نزدیک به هم از عقد اجاره به عمل آمده است، که نظر مشهور آن را تملیک منافع به عوض معلوم دانسته اند. اجمالاً می توان با توجه به تعریف اجاره چنین برداشت کرد که عقد اجاره اولاً ـ تملیکی است. ثانیاً ـ معوض است. ثالثاً ـ موقت است. مفاهیم کلیدی بحث 1 ـ مفهوم لغتی اجاره «اجاره»[1] به کسر و ضم و فتح همزه بکار رفته است، لیکن لفظ مشهورتر آن با کسر تلفظ می شود[2]. از نظر برخی از اهل لغت، اجاره مصدر سماعی فعل «اجر» بر وزن ضرب و قتل می باشد که مضارع آن با کسر و ضم میم است[3]. «اجر» یا «اجرت» از نظر لغوی و عرفی به معنای جزای به عمل است،[4] امّا اجاره به معنای کرایه دادن است و معنی فقهی و شرعی آن نیز به این معنی نزدیک است. باید توجه داشت، بر خلاف آن چه که بعضی تصور می کنند، اجاره مصدر «آجر»، «یوجر» نیست بلکه مرادف با «اجر» است که به معنای جزای بر عمل است، ولی مصدر «آجر» یوجر، ایجار، است نه اجاره.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی