• کتاب
النذر:
نذر در لغت و اصطلاح:
نذر اسم است از فعل ثلاثی مجرد نذر ینذر به معنی تاوان و
چیزی را بر خود واجب کردن.
نذر در اصطلاح فقهاء عبارت است از: آنچه شخص با تعهد به خدا
بر خود واجب کند، خواه مشروط به نتیجه ای باشد، چنانکه بگوید: اگر فرزندم شفا یافت
یک روز روزه بگیرم، یا بدون شرط.
• شرایط نذر
کننده:
اهلیت ناشی از بلوغ و عقل: پس نذر کودک به هر دو قسم و نذر دیوانه، منعقد نمی شود.
اختیار: نذر کسی که مکرَه بوده و قصد نکرده باشد، منعقد نمی
شود.
قصد کردن مدلول صیغه ی نذر: پس نذر کسی که به شوخی و
لغو نذر کند نذرش منعقد نمی شود.
اسلام: نذر کافر خواه حربی باشد یا ذمی باطل است و پس از اسلام
آوردن مستحب است به آن نذر عمل کند.
حریت: نذر بنده نیز باطل است، مگر آنکه مولی قبل از انشای نذر یا
حتی پس از آن نذر را اجازه کند، یا پس از بر هم خوردن نذر توسط مولی بندگی از بین برود،
زیرا مانع صحت نذر بر طرف شده است.
تبصره:
• اذن شوهر نیز از جهت توقف نذر زن بر آن و نیز از
جهت پیوستن اجازه ی شوهر به نذر پیش از بر هم زدن آن یا از بین رفتن زوجیت پیش از
به هم خوردن آن مانند اذن مولی است.
• بنا به قول شهید ثانی نذر فرزند بدون اذن پدر
صحیح بوده و تحت اصل صحت باقی می ماند.
• صیغه ی
نذر:
صیغه ی نذر چنین است: إن کان کذا فلله علی کذا ‹اگر فلان طور
شود، به خدا سوگند، فلان کار را انجام می دهم›
• ضابطه ی
نذر:
ضابطه نذر که مراد از آن در این جا مورد نذر، یعنی چیزی است
که بر انجام آن تعهد شده، این است که باید عبادت واجب یا مستحب و یا امری مباح باشد
که دارای رجحان دینی یا دنیایی است. بنابراین، اگر مورد نذر چیزی باشد که انجام و
ترک آن مساوی است، یا امری مکروه یا حرام باشد که متعهد به انجام آن شده است، چنین
نذری منعقد نمی شود.
مورد نذر باید در توان نذر کننده
باشد.
قول صحیح تر این است که وقوع نذر وابسته به لفظ است؛
بنابراین تنها نیت برای انعقاد آن کافی نیست، اگر چه در این صورت، وفای به آن مستحب
می باشد و همچنین قول درست تر این است که نذر تبرعی نیز واقع می شود، بدون آن که
شرطی شده باشد.
در نذر مجازاتی باید جزای نذر، امری عبادی باشد، به این معنا
که یکی از عبادتهای معلوم را جزای نذر قرار دهد. از این رو، اگر جزای نذرامری مرجوح یا مباح باشد
نذر منعقد نمی گردد.
شرط نذر، یعنی آن چه که مورد نذر، وابسطه به تحقق آن است،
باید امری مشروع باشد، خواه راحج باشد خواه مباح، به شرط اینکه مقصود از جزا شکر
باشد، مثل اینکه بگوید: اگر حج به جا آوردم، یا صاحب فرزند گردم یا مالک فلان چیز
شوم، فلله علی کذا.
در صورتی که ترک انجام شرط را قصد کرده باشد، لازم است آن
شرط، گناه یا امری مباح باشد که ترک آن راجح است.
- ۹۰/۰۹/۱۶