وب سایت تخصصی حقوق

پیوندها
  • ۰
  • ۰

خــمس قسمت دوم

ج. روایات شیعه روایات بسیارى بر وجوب خمس در ارباح مکاسب و تجارات وجود دارد و برخى از بزرگان مثل علامه حلى و صاحب جواهر و دیگران ادعاى تواتر روایات در این‏باره کرده‏اند و در ذیل به ذکر چند روایت بسنده مى‏کنیم: 1. سماعة قال سألت ابا الحسن علیه‏السلام عن الخمس؟ فقال: فى کل ما افاد الناس من قلیل او کثیر.[28] 2. عبداللّه‏ بن سنان قال ابو عبداللّه‏: على کل امر غنم او اکتسب، الخمس مما اصاب لفاطمه علیهاالسلام و لمن یلى امرها من بعدها من ذریتها الححج على الناس فذاک لهم خاصة یضعونه حیث شاؤوا حرّم علیهم الصدقة حتى الخیاط یخیط قمیصاً بخمسة دوانیق فلنا منه دانق الاّ من احللناه من شیعتنا التطیب لهم به الولادة انه لیس من شى‏ء عند اللّه‏ یوم القیامة اعظم من الزنا انه لیقوم صاحب الخمس فیقول یاربّ سل هولاء بما ابیحوا.[29] به خوبى از این دو روایت استفاده مى‏شود که هر چیزى که انسان در زندگى از طریق فعالیت اقتصادى از قبیل کسب و تجارت به دست مى‏آورد چه کم باشد یا زیاد یک پنجم آن متعلق به اهل‏بیت علیهم‏السلام است و مى‏بایست به آنان پرداخت شود. د. اجماع بسیارى از بزرگان شیعه در مورد وجوب خمس در ارباح مکاسب و تجارات ادعاى اجماع شیعه کرده‏اند. نراقى مى‏نویسد: و هو المشهور بین الاصحاب و عن الخلاف و الانتصار و التبیان و مجمع البیان و الغنیمة و المنتهى و التذکرة و الشهید الاجماع علیه بل الظاهر اجماعیته فى الجملة.[30] شیخ طوسى نیز مى‏گوید: دلیلنا اجماع الفرقة و اخبارهم.[31] ه احتیاط شیخ طوسى معتقد است در صورتى که کسى در ارباح مکاسب و تجارات خمس را پرداخت نماید یقین پیدا مى‏کند که اگر تکلیفى بر عهده او بوده قطعاً انجام شده است ولى برخلاف کسى که بى‏اعتنا از کنار این تکلیف احتمالى عبور کند زیرا یقین به برائت ذمّه از عهده تکلیف پیدا نمى‏کند. او مى‏نویسد: و طریقه الاحتیاط تقتضى ذلک لانه اذا اخرج الخمس عما ذکرناه کانت ذمته برئیه بیقین و ان لم یخرج ففى برائه ذمته خلاف.[32]   3. مصرف خمس امامیه معتقد است که سهم خدا و سهم پیامبر و سهم ذوى القربى به امام یا نائبش تفویض مى‏شود تا او آن را در مصالح مسلمانان مصرف نماید ولى سه سهم باقیمانده نیز به ایتام بنى‏هاشم و مساکین و ابناء سبیل آن‏ها پرداخت مى‏شود. در همه این اصناف ایمان شرط است، همان‏طور که در ایتام فقر معتبر است و در ابن سبیل فقر در سرزمینى که وامانده است شرط شده است هر چند در سرزمین خودش فقیر نباشد. اما حنفیه معتقدند که سهم پیامبر با فوتش ساقط شده و ذوالقربى نیز مانند دیگران از فقر آن به خاطر فقرشان خمس دریافت مى‏کنند نه به خاطر قرابتشان به پیامبر. و مالکیه مى‏گویند امر خمس به امام مربوط مى‏شود تا آن را در مصالحى که صلاح مى‏داند به کار گیرد. شافعى‏ها و حنابله معتقدند که غنیمت به پنج سهم تقسیم مى‏شود یک سهم براى سهم پیامبر که در مصالح مسلمین صرف مى‏شود و یک سهم هم به ذوالقربى و آن‏ها کسانى هستند که به هاشم از طرف پدر متصل مى‏شوند و فرقى ندارد که آن‏ها غنى باشند یا فقیر و سه سهم باقیمانده هم بر ایتام، مساکین و ابناء السبیل داده مى‏شود چه آن‏ها از بنى هاشم باشند یا غیر آن‏ها.[33] تغییر احکام پس از ارتحال رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در زمان رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به نص آیه قرآن، اختصاص یک سهم خمس براى ذوالقربى بود و مقصود از ذوالقربى، نزدیکان نسبى پیامبر گرامى اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله است و خداوند خمس را براى آنان به عوض زکات و صدقه قرار داد؛ ولى پس از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، خلیفه اول خمس را از ذوالقربى منع کرد. زمخشرى در این‏باره مى‏گوید: عن ابن عباس:، الخمس على سنة اسهم: للّه‏ و لرسوله سهمان و سهم لاقاربه حتى قبض فاجرى ابوبکر الخمس على ثلاثة و کذلک روى عن عمر و من بعده من الخلفاء قال: و روى ان ابابکر منع بنى هاشم الخمس.[34] شاهد این کار خلیفه این بود وقتى که حضرت زهرا علیهاالسلام، خمس خیبر را از ابوبکر درخواست کرد او قبول نکرد و حضرت فاطمه علیهاالسلام را از حق مسلم‏اش محروم ساخت. قد ارسلت فاطمه علیهاالسلام تسأه میراثها من رسول اللّه‏ ممّا افاء اللّه‏ علیه بالمدینة و فدک و مابقى من خمس خیبر، فابى ابوبکر ان یدفع الى فاطمه منها شیئاً، فوجدت فاطمة على ابى‏بکر فى ذلک فهجرته فلم تکلّمه حتى توفیّت و عاشت بعد النبىّ ستة اشهر فلما توفیت دفنها زوجها على لیلاً و لم یؤذن بها ابابکر و صلى علیها.[35]   خلاصه 1. شیعه و سنى در اصل وجوب خمس و در برخى موارد آن مانند غنیمت‏هاى جنگى، گنج، معادن طلا و نقره اتفاق نظر دارند. 2. فقهاى شیعه و سنى در دو مورد اختلاف نظر دارند: یکى در وجوب خمس در سود کسب و تجارت دیگرى در موارد مصرف آن. 3. وجوب خمس در سود کسب و تجارت مشروط است بر این‏که از مؤنه و مخارج خود و عیالش در یک سال اضافه باشد و معیار در مقدار مؤنة عرف است. 4. شیعه براى اثبات دیدگاه خود به آیه 41 انفال «واعلموا انما غنمتم من شى فان للّه‏ خمسه و للرسول و لذى القربى و الیتامى...»، استدلال کرده و معتقد است براساس لغت و عرف، مقصود از غنیمت مطلق فایده‏اى است که انسان در زندگى خویش به دست مى‏آورد ولى اهل‏سنّت آن واژه را مختص به غنیمت جنگى مى‏دانند، و همچنین به روایات اهل‏سنّت در مورد نامه‏هایى که پیامبر در آن‏ها به اصحاب خویش دستور به اخذ خمس از مردم داده و نیز به روایات شیعه و اجماع علماى شیعه و احتیاط استدلال کرده است. 5. گاهى گفته شده که نزول آیه در مورد جنگ بدر قرینه است بر این‏که غنیمت در آیه به معناى غنیمت جنگى است. اما در پاسخ آن گفته‏اند که مورد مخصص نیست و این‏که آیه‏اى در موردى نازل شود، عمومیت آیه را تخصیص نمى‏زند لذا نزول آیه در مورد جنگ بدر دلیلى بر اختصاص آن به غنیمت جنگى محسوب نمى‏شود. 6. پیامبر اکرم یک سهم خمس را به ذوى‏القربى و نزدیکان نسبى خود پرداخت مى‏کرد ولى ابوبکر بنى‏هاشم را بعد از ارتحال پیامبر از خمس منع کرد. [1]. سلسلة الینابیع الفقهیه غنیة النزوع، ج 5، ص 224. [2]. مسالک الافهام، ج 1، ص 264. [3]. المقنعة، ص 276. [4]. المبسوط، ج 1، ص 236 و 237. [5]. رسائل الشریف المرتضى، ج 1، ص 226. [6]. تحریرالاحکام، ص 73. [7]. انفال: 41. [8]. العین، ماده غنم. [9]. تهذیب اللغة، ماده غنم. [10]. المفردات، ماده غنم. [11]. مقاییس اللغة، ماده غنم. [12]. لسان العرب، ماده غنم. [13]. تاج العروس، ماده غنم. [14]. مجمع البیان، ج 4، ص 469. [15]. قرطبى، الجامع الاحکام القرآن، ج 8، ص 1. [16]. التفسیر الکبیر، ج 15، ص 164. [17]. تفسیرالمنار، ج 10، ص 3. [18]. روح المعانى، ج 10، ص 2. [19]. صحیح البخارى، ج 4، ص 250؛ صحیح مسلم، ج 1، ص 35. [20]. سیرة ابن هشام، ج 4، ص 256؛ فتوح البلدان، ج 1، ص 81. [21]. ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج 1، ص 270. [22]. همان، ص 305 و 304. [23]. سیره ابن هشام، ج 4، ص 258. [24]. اُسدالغابة، ج 3، ص 34. [25]. الطبقات الکبرى، ج 1، ص 271.پ [26]. سنن ابو داود، ج 2، ص 12. [27]. الاعتصام بالکتاب و السنة، ص 104. [28]. وسائل الشیعه، کتاب الخمس، باب 8 از ابواب ما یجب فیه الخمس، ح 6. [29]. همان، ح 8. [30]. مستند الشیعه، ج 2، ص 74. [31]. الخلاف، ج 2، ص 118. [32]. الخلاف، ج 2،ص 118. [33].الفقه على المذاهب الخمسة، ص 188. [34]. الکشاف، ج 2، ص 126. [35]. صحیح بخارى، ج3، ص 36 باب غزوة خیبر.
  • ۹۰/۰۸/۲۴
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی