3. جمع بین صلوتین به خاطر مریضى
احمد بن حنبل و خطابى و جز ایشان، معتقدند جمع بین صلوتین، به دلیل مریضى یا عذرى دیگرى بوده است. نووى نیز این احتمال را پذیرفته و مىگوید:
و منهم من قال هو محمول على الجمع بعذر المرض او نحوه مما هو فى معناه من الاعذار و هذا قول احمد بن حنبل و قاضى حسین و هو المختار فى تأویله لظاهر الحدیث لفعل ابن عباس و موافقه ـ ابى هریره و لان المشتقه فیه اشد من المطر؛[19]
برخى گفتهاند جمع بر عذر و مرض و یا غیرش حمل مىشود و این سخن احمد بن حنبل و قاضى حسین است. این توجیه مختار ما، توجیه ظاهر حدیث است؛ به دلیل فعل ابن عباس و موافقت ابو هریره، و نیز به دلیل اینکه مشقت در مریضى، از باران بیشتر استبه خاطر مریضى
احمد بن حنبل و خطابى و جز ایشان، معتقدند جمع بین صلوتین، به دلیل مریضى یا عذرى دیگرى بوده است. نووى نیز این احتمال را پذیرفته و مىگوید:
و منهم من قال هو محمول على الجمع بعذر المرض او نحوه مما هو فى معناه من الاعذار و هذا قول احمد بن حنبل و قاضى حسین و هو المختار فى تأویله لظاهر الحدیث لفعل ابن عباس و موافقه ـ ابى هریره و لان المشتقه فیه اشد من المطر؛[19]
برخى گفتهاند جمع بر عذر و مرض و یا غیرش حمل مىشود و این سخن احمد بن حنبل و قاضى حسین است. این توجیه مختار ما، توجیه ظاهر حدیث است؛ به دلیل فعل ابن عباس و موافقت ابو هریره، و نیز به دلیل اینکه مشقت در مریضى، از باران بیشتر است
در پاسخ مىگوییم:
1. در هیچ روایتى از روایات جمع، قید مرض یا عذر دیگرى مطرح نشده است؛ از اینرو، نمىتوان روایات را بر آن حمل کرد.
2. در اینجا این سؤال مطرح است که چه کسى مریض بوده؟ چنانچه تنها پیامبر مریض بوده و نمازها را به جمع خوانده است، این عذر مجوّز نمىشود تا دیگران نیز نماز به جمع بخوانند؛ زیرا پیامبر به صورت جماعت نیز جمع بین صلوتین کرده است و احتمال اینکه همه نمازگزاران از پیامبر و صحابه مریض بودهاند، بسیار بعید است و دلیلى هم مؤید آن نیست.
ابن حجر در فتح البارى در پاسخ این توجیه مىنویسد:
فیه نظر لانه لو کان جمعه صلى اللّه علیه و سلم بین الصلاتین لعارض المرض لما صلى معه الا من له نحو ذلک العذر و الظاهر انه صلى بأصحابه و قد صرح بذلک ابن عباس فى روایته؛[20]
در این توجیه اشکال است؛ زیرا اگر پیامبر جمع بین صلوتین را به دلیل عارض شدن مرض انجام داده بود، از مردم کسى پشت سر او نماز نمىخواند، مگر افرادى که چنین عذرى را داشته باشند و ظاهر آن است که پیامبر با اصحابش نماز خوانده و ابن عباس در روایتش بدان تصریح کرده است.
ب) توجیهات دسته دوم؛ جمع صورى
فقهاى حنفى، معمولاً روایات جع را به جمع صورى توجیه نمودهاند و همانطور که جمع صورى را تعریف کردیم، در آن، هر نماز در وقت خود خوانده مىشود؛ نماز اول در آخر وقت و نماز دوم در اول وقتش. در حاشیه کنزالدقائق مىنویسد:
فما ورد عنه علیهالسلام مما یقتضى جواز الجمع بین صلوتین بعذر مرض و نحوه محمول على الجمع الصورى بان اخر الاولى و عجل الثانیة...؛[21]
پس آنچه از پیامبر روایت شده مبنى بر اینکه جمع بین صلوتین به عذر مرض و غیرش جایز است، بر جمع صورى حمل مىشود؛ یعنى اولى را تأخیر انداخته و دومى را مقدم کرده است.
در پاسخ مىگوییم:
همانگونه که در اقسام جمع یادآور شدیم، جمع دو معنا داشت، صورى و حقیقى. در اینجا این سؤال مطرح مىشود که کدامیک از این دو معنا، حقیقى و کدام مجازى است؟
علماى علم اصول براى تمیز و جداسازى حقیقت از مجاز، نشانههایى را بیان کردهاند که مهمترین آن، تبادر و عدم صحت سلب است. در بحث ما، متبادر از لفظ جمع، جمع حقیقى است. از سوى دیگر، مىتوان از جمع صورى، جمع را سلب کرد و گفت جمع صورى، واقعاً جمع نیست؛ زیرا هر یک از دو نماز، در وقت ویژه خود خوانده شده است و مىبینیم که از جمع حقیقى، نمىتوان جمع را سلب نمود. در نتیجه معناى حقیقى جمع، جمع حقیقى است و کاربرد آن در جمع صورى مجاز مىباشد. مجاز هم نیازمند به قرینه است که در اینجا قرینهاى بر جمع صورى وجود ندارد. به علاوه معیار در الفاظ، ظهور است و ظهور عرفى از لفظ جمع، حقیقى است، نه جمع صورى.
خطّابى مىگوید:
ظاهر اسم الجمع عرفاً لا یصحّ على من اخر الظهر حتى صلاها فى آخر وقتها و عجل العصر فصلاها فى اول وقتها لان هذا قد صلى کل صلاة منها فى وقتها الخاص بها و انما الجمع المعروف بینهما ان تکون الصلاتان معاً فى وقت احداهما الاترى ان الجمع بعرفة بینهما و مزدلفه کذلک؛[22]
ظاهر جمع در نظر عرف، بر کسى که نماز ظهر را در آخر وقتش خوانده و نماز عصر را در اول وقتش به جا آورده، صدق نمىکند؛ زیرا هر نمازى را در وقت خاص خودش خوانده است. ولى جمع معروف آن است که هر دو نماز در یک وقت خوانده شود و مگر نمىبینى که جمع در عرفه و مزدلفه چنین است.
ـ قرائن عقلى و نقلى بر جمع حقیقى
جمع صورى، به بیان شرعى نیازمند نیست؛ زیرا هر مسلمان آشنا با اوقات مىداند که هنگام بروز مشکل، مىتواند یک نماز را به آخر وقت و نماز بعدى را در اول وقت انجام دهد. عقل این مقدار را درک مىکند و به بیان فعلى پیامبر نیاز نبود. عقل درک مىکند که هرگاه عذر و یا اضطرارى براى انسان پیش بیاید، مىتواند معذورات را مرتکب شود.
افزون بر این، اگر احادیث بیانگر جمع صورى بود، دیگر مناسب نبود سعید بن جبیر با آن همه جلالت قدرش در علم و عمل، از ابن عباس علت جمع را بپرسد؛ زیرا جمع صورى بر اساس قاعده بود و هر نمازى در وقت خودش انجام مىشد. پس سؤال جبیر نیز قرینه است که این جمع، جمع معمولى و عادى نبود. به علاوه که عبارت «یؤخر الظهر الى وقت العصر»، در روایت انس، و نیز عبارت «عجل الى الظهر» شاهدى قوى بر جمع حقیقى است؛ زیرا نماز ظهر را به وقت عصر انداخته یا عصر را به وقت ظهر انداخته است؛ نه اینکه یکى در آخر وقتش و دیگرى در اول وقتش انجام شده باشد.
ـ جمع صورى با تعلیل مخالف است
در برخى روایات جمع، علت آن، رفع حرج است و تسهیل براى آنان بیان شده بود «اراد اَنْ لا یحرج احداً من أمته». چنین تعلیلى، با جمع صورى منافات دارد؛ زیرا شناخت دقیق آخر وقت و اول آن، به طورى که بلافاصله پس از اتمام نماز اول، وقت نماز بعدى داخل گردد، انصافاً امرى دشوار است و انسان را در حرج قرار مىدهد؛ گرچه ممکن است برخى از اهل علم بتوانند با شاخص و علامتهاى حسى، آخر وقت یا اول وقت را تشخیص دهند، ولى به هر حال این کار به یقین در مورد عموم مکلفین حرجآور است.
حافظ در فتحالبارى مىنویسد:
و من الدلیل على ان الجمع رخصة قول ابن عباس «اراد ان لا یحرج أمته» اخرجه مسلم و ایضاً فان الاخبار جائت صریحة بالجمع فى وقت احدى الصلاتین؛[23]
دلیل جمع جایز، قول ابن عباس است که گفت: پیامبر خواسته امتش به سختى نیفتد. مسلم این حدیث را نقل کرده است. دلیل دیگر اینکه اخبار جمع در وقت یک نماز، صریح است.
6. دلیل عدم جواز جمع بین صلاتین
کسانى که جمع بین صلاتین را جایز نمىدانند، به برخى روایات تمسک کردهاند که به قرار ذیل است.
الف) روایت ابن عباس
خش عن عکرمه عن ابن عباس قال: رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله من جمع الصلاتین من غیر عذر فقد أتى باباً من ابواب الکبائر؛[24]
ابن عباس گوید: پیامبر فرمود که هر کس بدون عذر بین دو نماز جمع کند، بابى از ابواب گناهان کبیره را انجام داده است.
در این روایات، به طور روشن جمع بین صلاتین را یکى از گناهان کبیره برشمرده است و صلاتین هم مطلق است و شامل نماز ظهرین و عشایین هر دو مىشود.
در پاسخ مىگوییم:
که این روایت، از دو جنبه سندى و دلالى اشکال دارد. از جهت سندى، به دلیل اینکه «خش» در کتابهاى رجالى تضعیف شده است. ترمذى پس از نقل حدیث مىنویسد:
قال ابو عیسى و خش هذا هو ابو على الرحبى و هو حسین بن قیس و هو ضعیف عند اهل الحدیث ضعفه احمد و غیره؛[25]
ابو عیسى گوید: خش همان ابو على رحبى، حسین بن قیس است که اهل حدیث، او را ضعیف مىدانند. احمد و دیگران هم او را تضعیف کردهاند.
عسقلانى (م 582) در تهذیب التهذیب مىنویسد:
قال عبداللّه بن احمد عن ابیه متروک الحدیث، ضعیف الحدیث... و قال ابن عدى هو الى الضعف اقرب منه الى الصدق؛[26]
عبداللّه بن احمد از پدرش نقل مىکند که حدیث او متروک بوده و حدیث او ضعیف است. ابن عدى هم مىگوید: او به ضعف نزدیکتر است، تا به صدق.
ذهبى مىگوید:
قال ابو زرعه و ابن معین: ضعیف و قال البخارى لا یکتب حدیثه و قال النسائى: لیس ثقة و قال مرة: متروک و قال السعدى، احادیثه منکرة جداً؛[27]
ابو زرعه و ابن معین او را ضعیف شمردهاند. بخارى هم مىگوید که حدیث او نوشته نمىشود. نسایى مىگوید: ثقه نیست و بار دیگر گفته که او متروک است. سعدى گوید: احادیث او مورد انکار است.
از لحاظ دلالى نیز این حدیث با احادیث ابن عباس مبنى بر جواز جمع معارضه دارد و چنین حدیثى نمىتواند در مقابل کثرت روایات صحیحه گذشته استقامت کند. به علاوه که این حدیث، مدعاى مذهب حنفى را اثبات نمىکند؛ زیرا مدعاى آنها، عدم جواز جمع مطلقاً، چه با عذر و چه بدون عذر است، در حالى که این روایت، بر فرض صحت سند و عدم معارضه، جمعِ بدون عذر را گناه کبیره مىداند.
ب) روایت ابن معسود
حدثنا الاعمش قال حدثنى عمارة عن عبدالرحمن عن عبداللّه ـ رضى اللّه عنه ـ قال: ما رأیت النبى صلىاللهعلیهوآله صلىّ بغیر میقاتها الا صلاتین جمع بین المغرب و العشاء و صلى الفجر قبل میقاتها؛[28]
عبداللّه بن مسعود گوید: هیچگاه ندیدم پیامبر صلىاللهعلیهوآله نمازش را در غیر وقتش بخواند، مگر دو نماز، یکى بین مغرب و عشا جمع کرد و دیگر آن که نماز صبحش را پیش از وقت خواند.
ابن مسعود که از صحابه بزرگ پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله است مىگوید: همیشه پیامبر بر اوقات نماز اهتمام مىورزید و فقط در دو مورد این اهتمام نقض شد. یکبار بین نماز مغرب و عشا جمع کرده و دیگر آنکه نماز صبح را پیش از وقت خوانده است. پس جواز بین صلاتین، حکمى همیشگى نیست؛ بلکه به صورت موردى است و یکبار پیامبر آن را انجام داده و این دلیل نمىشود جمع همیشه جایز باشد.
در پاسخ مىگوییم:
این روایت نیز از جنبه سندى و دلالى مخدوش است، ولى از نظر سندى اینکه «عماره» در میان کتابهاى رجالى توثیق نشده است. توضیح آنکه عمار، عمارة بن بشر التسامى الدمشقى است؛ زیرا تنها عمارة بن بشیر است که مىتواند از عبدالرحمان بن یزید حدیث نقل کند.
ابن حجر مىنویسد:
او از اوزاعى و عبدالملک بن حمید بن ابى عینه و عبدالرحمان بن یزید بن جابر و عبدالرحمان بن یزید بن تمیم و معاویة بن یحیى الصدفى و ابن بشر البصرى حدیث نقل مىکند، ولى توثیقى از او ننموده است.[29]
ذهبى مىگوید:
عمار بنبشر، دمشقى عن الاوزاعى وجماعة...مارأیت احداً و ثقه بل ولا تکلم فیه؛[30]
عمارة بن بشر دمشقى، از اوزاعى و گروهى حدیث نقل مىکند:... من ندیدم کسى او را توثیق کرده یا در مورد او سخنى گفته باشد.
اما از جهت دلالى، ابن مسعود موارد جمع بین صلاتین را به یک مورد منحصر کرده است؛ درحالى که در روایات آمده است: «و هو متروک الظاهر بالاجماع فى صلاة الظهر و العصر بعرفات».
به علاوه که این روایت، با روایت صحیحه متعدد از ابن عباس معارضه دارد و چون روایات جمع تعدادشان بیشتر بوده و مورد تصدیق ابو هریره و ابن عباس قرار گرفته، بر روایت ابن مسعود مقدّم خواهد بود.
از سوى دیگر، مداومت پیامبر بر عملى، دلیل بر وجوب آن نیست. این که پیامبر در بیشتر اوقات نمازها را به صورت تفریق مىخوانده، دلیل بر وجوب تفرقه نمىشود. انصارى در فواتح الرحموت مىگوید:
مداومت پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله بر انجام فعلى، دلیلى بر وجوب آن نیست، چگونه نه؟! در حالى که جماعت، مستحب مؤکد است، ولى پیامبر هیچگاه آن را ترک نکرده است. همچنین آن حضرت، بر اذان و اقامه و خطبه دوم نماز جمعه، اعتکاف و ترتیب و موالات در وضو، و نیز مضمضه و استنصاق و جز این موارد مواظبت نموده و ترک نکرده، با اینکه مستحب بوده است.[31]
7. اسباب و شروط جمع
پس از آنکه اصل جواز جمع بین صلاتین اثبات گردید، این سؤال مطرح مىگردد که چه اسبابى موجب جواز جمع است؟ همانگونه که پیشتر گذشت، شیعه، جمع را به صورت مطلق جایز مىداند و گروهى از اهل ظاهر، اشهب ابن عباس، ابن المقدر و ابن سیرین نیز جمع در حضر را بدون عذر جایز مىدانند،[32] اما بقیه مذاهب، در مورد اسباب جمع اختلاف نظر دارد.
الف) عذر سفر
بیشتر فقها، سفر را عذر جمع بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا مىدانند. علامه حلى (م 726) مىگوید: افرادى که به جمع بین ظهر و عصر و مغرب و عشا در سفر قایلاند عبارتاند از: ابن عباس، معاذ بن جبل، سعد بن ابىوقاص، سعد بن زید، ابو موسى اشعرى، مالک، ثورى، شافعى، احمد، اسحاق و ابو ثور؛[33] البته قایلان به اینکه سفر عذر جمع است، در شروط و حدود سفر اختلافنظر دارند.[34]
ب) عذر باران
شافعى، باران را موجب جواز در حضر مىداند، چه این جمع در شب باشد یا در روز، ولى مالک آن را فقط در شب جایز مىداند.[35] علامه حلى قایلان به جمع در عذر باران را چنین نام برده است. فقها هفتگانه مدینه، یعنى سعید بن مسیب، عروة بن الزبیر، قاسم بن محمد، ابوبکر عبدالرحمان بن الحارث، خارجة بن زید، عبیداللّه بن عبداللّه بن عتبة بن مسعود، سلیمان بن یسار، و نیز شافعى، مالک، اوزاعى، احمد اسحاق و ابو ثور.[36]
ج) عذر مرض و خوف
مالک، جمع را در حضر در مورد مریض جایز مىداند، به شرط آنکه خوف اغما بر آن مریض، یا آن مریض درد شکم داشته باشد، ولى شافعى این عذر را مجوّز جمع نمىداند.[37]
علامه حلى مىگوید:
جمع در حالت مرض و ترس و شبیه به آن جایز است و به این مطلب، عطاء و مالک و اسحاق و احمد معتقد است.[38]
8. واقعنگرى در فتوا
اسلام دین زندگى است و پاى به پاى تحولات زندگى بشر حرکت مىکند و این نکته، راز خاتمیت این دین مقدس است. امروزه مشکلات زیادى براى بشر در سایه شهرنشینى و توسعه فنّاورى پیش آمده و گرفتارى و اشتغال مردم فراوان شده است. از طرفى دین اسلام، تکالیف سخت و مشقتآورى را براى بشر قرار نداده است. بر این اساس، فتوا به وجوب تفریق نماز، موجب نماز نخواندن بسیارى از نماز خواندن شده و جوانان را دچار مشکلات فراوانى نموده است.
مرحوم شرفالدین مىگوید:
شاید محققانى از فقهاى اهلسنّت در این عصر همنظر با ما باشند، همانطور که برخى از آنها به صورت مشافههاى به من گفتهاند؛ ولى جرأت مواجه با عامه را ندارد و چهبسا احتیاط مانع آنهاست؛ زیرا به هر حال، تفریق بین نمازها، اصلاً مورد اختلاف نیست، ولى از جمع برتر است. البته توجه ندارد که این تفریق، موجب شده بسیارى از شاغلان، نماز را ترک کنند، همانطور که ما شاهد این قضیه بودهایم، برخلاف جمع؛ زیرا دستکم موجب حفظ صورت خواهد شد. از اینرو، احتیاط در آن است که فقها فتوا به جمع دهند.[39]
در همین راستا، برخى علماى مکه، در ضمن یک سؤال و جواب در صورت همین اشتغال و مشکلات زندگى، به جواز جمع حکم دادهاند.
سؤال: من و بعضى از اعضا خانوادهام به شهرى که حدود پنجاه کیلومتر از شهر ما فاصله دارد براى تهیه برخى از احتیاجات مىرویم و هنگام مغرب به خانه برمىگردیم و گاهى به سبب ازدحام و تنگى وقت، غروب دیر خارج مىشویم و گاه مغرب را همراه با اذان عشا مىخوانیم؛ یعنى بعد از تمام شدن وقت مغرب. آیا در این حالت که شهر دور است و مشقتى که به زنها وارد مىشود، براى ما جایز است نماز مغرب را به تأخیر بیندازیم تا به شهرمان برسیم.
پاسخ: حرجى در تأخیر مغرب در این حالت نیست تا اینکه به شهر برسد به خاطر دفع مشقت؛ البته اگر براى او میسّر شود که در میان راه مغرب را بخواند، این بهتر است.[40]
خلاصه
1. جمع یا عدم جمع بین صلوتین، مبتنى بر مسأله اوقات صلوات است که اگر قایل به وقت مشترک شدیم، جمع صلوتین امرى طبیعى است؛ البته ادله مستقلى نیز مبتنى بر این امر وجود دارد.
2. جمع بر دو قسم است:
الف) جمع حقیقى، دو نماز در وقت مخصوص یک نماز خوانده شود؛ مثلاً بین ظهر و عصر به صورت تقدیمى در وقت ظهر، یا به صورت تأخیرى در وقت عصر جمع شود.
ب) جمع صورى، نماز اول در آخر وقتش، و بلافاصله نماز دوم در اول وقتش خوانده شود. آنچه در اینجا مورد بحث است، جمع صورى است.
3. تمام فرق اسلامى، جمع بین صلاتین را در دو مورد جایز مىدانند:
1. ظهر و عصر در عرفه؛
2. مغرب و عشا در مزدلفه.
البته مذهب شیعه به طور کلى جمع بین صلاتین را جایز مىداند؛ زیرا افزون بر اینکه قایل به وقت مشترک است، روایاتى نیز از شیعه و سنى مبنى بر جواز جمع ذکر مىکند.
4. دو توجیه عمده از طرف اهلسنّت درباره روایاتى که جمع بین صلوتین را بیان مىکند، وجود دارد:
الف) جمع بین صلوتین مقید به عذرى مانند سفر و باران است.
ب) جمع بیان شده، جمع صورى است و این منافاتى با نظریه اهلسنّت ندارد.
5. توجیهات پیشگفته، علاوه بر اشکالات مستقل، خلاف ظهور آیات است.
6. یکى از ادله قائلین به عدم جواز جمع صلاتین، حدیث «ابن عباس» مىباشد که به صورت صحیح، جمع بین صلاتین را بدون عذر، گناه کبیره شمرده است. البته افزون بر ضعف سندى، به خاطر «خش»، به دو جهت ضعف دلالى نیز دارد:
1. با احادیث صحیح دیگر ابن عباس و دیگران مبنى بر جواز جمع معارض است.
2. مدعا عدم جواز جمع مطلقا بود، در حالى که این روایت، جمع بدون عذر را گناه کبیره مىشمرد.
7. روایت ابن مسعود نیز افزون بر ضعف سندى به جهت وجود «عماره» ضعف دلالى نیز دارد؛ زیرا اولاً با روایات صحیحه در جواز جمع معارض است؛ ثانیاً مداومت پیامبر صلىاللهعلیهوآلهبر فعلى، دلیل وجوب آن نیست.
8. شیعه، جواز جمع را به صورت مطلق جایز مىداند، ولى مذاهب در اسباب جواز جمع اختلاف دارند.
9. با توجه به اشتغالات زندگى بشر در این زمان و از طرفى مشکل بودن جداسازى بین صلوتین و سهل بودن احکام اسلام، سزاوار است با حکم به جواز به طور مطلق، به دلیل وجود ادله موجب تشویق مسلمانان به نماز شویم.
پرسشها
1. جمع یا عدم جمع بین صلوتین مبتنى بر چیست؟ توضیح دهید.
2. انواع جمع را بیان کنید. منظور در این بحث، کدام یک مىباشد؟
3. عقیده مذاهب خمسه را درباره جمع بین صلوتین بیان کنید.
4. دلایل قول شیعه درباره جمع بین صلوتین چیست؟
5. دو توجیه عمده اهلسنّت را در مورد روایاتى که جمع بین صلوتین را جایز مىداند، بیان کنید.
6. توجیهات اهلسنّت راجع به روایات جواز جمع بین صلوتین را بررسى نمایید.
[1]. الفقه على المذاهب الاربعه، ج 1، ص 483.
[2]. همان، ص 484.
[3]. بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، ج 1، صص 170 و 171.
[4]. کنزالدقایق، ص 18.
[5]. وسائل الشیعه، ج 4، باب 32 از ابواب المواقیت، ص 162، ح 10.
[6]. همان، ص 162، ح 8.
[7]. همان، ص 161، ح 5.
[8]. همان، ص 161، ح 4.
[9]. صحیح مسلم، ج 5، ص 215؛ سنن ابوداود، ج 2 ـ 1، ص 272.
[10]. صحیح مسلم، ج 5، ص 217.
[11]. صحیح بخارى، ج 2 ـ 1، صص 286 و 287.
[12]. سنن الدارمى، ج 1، ص 356.
[13]. مسند ابى داود الطیاسى، جزء حادى العشر، ص 355، و با مقدار اندکى اختلاف در مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 251.
[14]. بدایة المجتهد، ج 1، ص 173.
[15]. صحیح مسلم، ج 5، ص 215.
[16]. الجامع الصحیح، سنن ترمذى، ج 2، صص 438 و 439.
[17]. صحیح مسلم، ج 5، ص 218.
[18]. ازاله الخطر عمن جمع بین الصلاتین فى الحضر، ص 116.
[19]. همان.
[20]. فتح البارى، ج 2، ص 30.
[21]. کنزالدقائق، ص 18.
[22]. معالم السنن، ج 2، ص 52.
[23]. فتح البارى، ج 2، ص 464.
[24]. سنن ترمذى، ج 1، ص 356، ح 188.
[25]. همان.
[26]. تهذیب التهذیب، ج 2، صص 313 و 314.
[27]. میزان الاعتدال، ج 1، ص 546.
[28]. صحیح بخارى، ج 2، ص 689؛ سنن ابى داود، ج 1، ص 433.
[29]. تهذیب التهذیب، ج 7، ص 360.
[30]. میزان الاعتدال، ج 3، ص 173.
[31]. فواتح الرحموت، ج 2، ص 181.
[32]. بدایة المجتهد، ج 1، ص 173؛ تذکرة الفقها، ج 2، ص 374.
[33]. تذکرة الفقها، ج 2، ص 365.
[34]. بدایة المجتهد، ج 1، ص 172.
[35]. همان، ص 173.
[36]. تذکرهالفقها، ج 2، ص 371.
[37]. بدایة المجتهد، ج 1، ص 173.
[38]. تذکرة الفقها، ج 2، ص 373.
[39]. المسائل الفقهیة، ص 19.
[40]. الفتاوى الاسلامیه، ج 1، صص 239 و 240.
- ۹۰/۰۸/۲۳
1-رأی حنفیه : جمع مطلقا جایز نیست ( مگر در روز عرفه و در مزدلفه که همه مسلمین قائلند ) نه در سفر ونه در حضر
2-رأی شافعی : جمع برای مسافری که مسافت قصر رفته در تقدیم وتاخیر جمع تقدیم فقط بسبب نزول باران جایز است و ترجیح داده شده است برای مریض جمع بین صلاتین چه تقدیم وچه تأخیر
3-رأی حنبلی ها : غیر از مسأله عرفه گفته اند جایز است جمع برای مسافری که نمازش قصر شده وبرای مریضی که اگر جمع نکند مشقت دارد وهمچنین برای زن شیرده ویا برای زن مستحاضه وهمچنین کسانی که معذور هستند مثل سلسلة البول و...
4-رأی مالکی ها :چند چیز سبب جمع بین صلاتین می باشد که عبارتند از : سفر ، مرض ، مطر ، طین مع الظلمة فی آخر اللیل و وجود حاجی در عرفه ومزدلفه
با تشکر از وبلاگ خوبتون نظرات شما در وبلاگ ترورکور مار درادامه راه یاری می کند