اجرای حکم اعدام علنی با حضور تماشاچی دیگربار این مساله را قابل طرح کرد که آیا مضرات و اشکالات این نحوه اجرای حکم بیشتر است یا منافع آن. طرفداران اجرای علنی اینگونه احکام بر این اعتقاد هستند که دیدن این مناظر باعث عبرت سایرین و جلوگیری از تکرار جرم خواهد شد. این عقیده منحصر به اجرای حکم اعدام نیست بلکه در مورد شلاق زدن محکوم علیه نیز بعضی همین اعتقاد را دارند. در این یادداشت به طور اجمالی به بررسی و ارزیابی نظرات موافق و مخالف در این مورد میپردازیم؛یک: تنها موردی که در قانون به اجرای حکم در حضور مردم اشاره شده، اجرای حکم رجم است در ماده 101 قانون مجازات اسلامی که در این ماده نیز از لفظ "مناسب است" استفاده شده است که حکایت از وجوب یا لزوم ندارد. البته در ماده 107 حضور شهود را در اجرای اینگونه مجازات لازم دانستهاند اما در عین حال تصریح شده عدم حضور ایشان مانع از اجرای حکم نیست. منظور از شهود، گواهانی هستند که حکم رجم بر مبنای شهادت ایشان صادر شده باشد. از آنجا که اثبات جرم زنای محصنه به نوعی معلق به محال است، چنین حالتی در عمل مصداق پیدا نمیکند.
درمورد نحوه اجرای احکام قصاص، رجم، قتل، صلب، اعدام و شلاق نیز آییننامه مصوب 1383 رییس قوه قضاییه را داریم که هرچند از مفاد آن این نتیجه حاصل میشود که حضور تماشاچی بلامانع است، اما از این آییننامه واجب بودن اجرای علنی را نیز نمیتوان فهمید. بگذریم از این که آییننامه نمیتواند ضرورت قانونی به صورت وجوب برای اجرای علنی حکم ایجاد کند زیرا اجرای علنی که باعث هتک حیثیت محکوم علیه و خویشان و بستگان و خانواده او میشود، مجازاتی اضافی و مضاعف است که به ویژه تحمیل آن به خانواده و خویشان محکوم علیه محمل قانونی و شرعی ندارد.دو: اگر به تاریخ معاصر جزایی کشور خودمان مراجعه کنیم احتمالا سوابقی را که باعث انصراف از اجرای علنی مجازاتها شد پیدا خواهیم کرد. مجازات شلاق به موجب قانون خاص لغو شد زیرا آنچنانکه شنیدهام یکی از به اصطلاح "داش مشدیها" و "جاهلها" روز بعد از اجرای مجازات علنی خود، مرتکب قتل مجری مجازات شلاق شد چون گویا این مجری با محکوم علیه خصومت شخصی داشت و در اجرای مجازات بیش از حد حرارت و علاقه به خرج داده بود. این واقعه باعث شد که نه تنها اجرای علنی حکم بلکه در موارد بسیاری مجازات شلاق لغو شود.در مورد دیگری قاتلی که برای اعدام در میدان سپه سابق پای چوبه دار آورده شده بود، در نهایت خونسردی برای مردم سخنرانی کرد و غزل خواند و به این ترتیب ابهت قضیه را کلا از بین برد. در موارد دیگری نیز اظهارات محکوم علیه در پای چوبه دار مردم را نسبت به صحت و عادلانه بودن حکمی که علیه وی صادر شده بود، دچار تردید کرد (اگر اشتباه نکنم مورد اول هوشنگ امینی یا ورامینی قاتل جنسی خطرناک بود و مورد دوم فردی بود که دختر صاحب کار خود را کشته بود).سه: درمورد مفید بودن این نحوه اجرای مجازات تردیدهای بسیار وجود دارد که به طور خلاصه بیان میشود:الف/ ملاحظه میشود که علیرغم اجرای علنی مجازاتها جرایم علیه اشخاص کمتر نشده بنابراین در بازدارندگی این پدیده تردید قوی وجود دارد.ب/ با توجه به این که برخی از محکوم شدگان با لبخند و سرفرازی پای چوبه دار میروند و حتی بعضی از ایشان صریحا اعلام میکنند که پشیمان نیستند، بعید نیست خاطره آنها در ذهن کسانی که آمادگی انحراف دارند یا شخصیت ایشان شکل نگرفته و ضعیف است، به عنوان قهرمان باقی بماند و بنابراین آنچه دیدهاند نه بازدارنده بلکه مشوق جرم باشد.پ/ بدون تردید دیدن منظره اعدام برای بچهها و نوجوانان بدآموزی شدید دارد و ایشان را به خشونت عادت میدهد و یا حداقل خشونت و مرگ را در نظر ایشان بی اهمیت میکند.ت/ از نظر تشفی خاطر زیان دیدگان از جرم نیز باید گفت از آن جا که به موجب بند "ز" ماده 7 آیین نامه پیش گفته اولیای دم یا وکیل آنها میتوانند در موقع اجرای حکم حاضر باشند، موجبات آرامش ایشان – اگر این امر موجب آرامش باشد – به هر حال فراهم خواهد شد و کشاندن مردم به محل اعدام برای تشفی خاطر اولیای دم موجبی ندارد.ث/ اینگونه مجازات از یکسو باعث تحمیل هزینه بی جهت به خزانه میشود و از دیگرسو از نظر امنیتی نیز مطلوب نیست زیرا ولو این که همه تدابیر اندیشیده شود، باز هم احتمال فرار متهم یا متهمان را به ویژه در ازدحام جمعیت بالا خواهد برد.حاصل این که به نظر میرسد اجرای علنی مجازاتهای سالب حیات یا بدنی اصولا بازدارنده نیست زیرا آنها که اهل ارتکاب جرم باشند با دیدن این مناظر از ارتکاب منصرف نمیشوند بلکه فقط در اجرای نقشههای خود دقت و احتیاط بیشتری معمول میدارند و برای آنها که اهل ارتکاب جرم نیستند دیدن این مناظر جز ناراحتی عصبی و فکری و در مورد کودکان و نوجوانان جز بدآموزی احتمالی نتیجهای ندارد زیرا مسلم است اگر اهمیت خشونت در اذهان اشخاص تقلیل یابد، با جرایم خشن بیشتری مواجه خواهیم شد.
- ۹۰/۰۸/۱۳