کانون خانواده مهمترین پدیده اجتماعی است که در صفحه روزگار شکل گرفته است
وتلاش روز افزون از ناحیه رئیس آفرینش وعلمای اعصار وحقوقدانان وحکام عدل واعراف حاکم بر جامعه وعرفا وجدانهای بیدار در جهت تحکیم آن مبذول گشته است و....
کانون خانواده مهمترین پدیده اجتماعی است که در صفحه روزگار شکل گرفته است وتلاش روز افزون از ناحیه رئیس آفرینش وعلمای اعصار وحقوقدانان وحکام عدل واعراف حاکم بر جامعه وعرفا وجدانهای بیدار در جهت تحکیم آن مبذول گشته است وسرمایه های فراوان مادی ومعنوی در این مسیر تقدیم شده وقربانیها وفداکاریها در دفاع از آن درطبق اخلاص نهاده شده است وعظمت وجودی آن بر نسلها وفصل های اجتماع بروز وظهور نموده است واز همین رهگذر مرغ شوم بیدادوستم وتفرقه که خود نیز برای تداوم بقا نیازمند به این کانون است در قالبهای مختلف بر بام آن نشسته واز تاریکی شب یلدای بی اعتنایی ها وخود خواهی ها واستبدادها وبی عاطفه گری های خانواده استفاده کرده وآوای شوم جدایی عناصر پیوسته این محفل گرم را سر می دهد وبرای این تاریکی صبح روشنی را رقم نمی زند وهمواره بر تاریکی آن می افزاید.
لذا هر قدم بیگانه ویا تماس نا آشنا وهر زیبانمایی وارداتی وشکم بارگی ودنیا طلبی متبلور در زر وزور وجمال می تواند در درون این پیوستگی نفوذ کرده وبافتهای عمیق آن را از هم بگسلد.
برای زن که فرشته نجات وامید خانواده است ودر حفظ وحراست ان کمال ایثار وفداکاری را می نماید واز لقمه دهان برای سیر شدن اعضای ان می گذرد نفقه تعیین می کند وبرای همسران که برای فرزندان از روح وجان مایه می گذارند وبا نداهای روح بخش فرزندان احساس زندگی وحیات می نمایند وعده ملاقات قرار می دهد واطفالی را که بایستی در یک دامن مشترک ترنم وحدت سر دهند ویلان وسرگشته وبی هویت می نماید واز دامنی به دامن دیگر منتقل می نماید.
مگر این کانون کوچک اجتماعی چه کرده است که بایستی آماج تقاصهای نا برابر گردد واز دور ونزدیک بر آن بتازند وتا مرز انهدام ان پیشروی کنند مگر ندای قران کریم را که نسخه آدم سازی وگرمایش خانواده است نمی شنویم که (بای ذنب قتلت )به چه گناهی فرزند دلبند خود را می کشید ویا ندای پیامبر خاتم صلی اله وعلیه وآله را نمی شنویم که می فرماید بنیانی به استحکام وقوام خانواده در اسلام ایجاد نشده است .
ویا قول شاعر که می گوید :زن خوب فرمانبر پارسا کند مرد درویش را پادشاه را نشنیدیم ویا قول عرفا را که مرد از دامن زن به معراج می رود .
پس با وجود این دشمنی های دیرینه با این بافت حساس وضربه پذیر باید چه کرد . پاسخ آن را باید از میان خیر خواهی ها واستدلالات وتجارب وحکمیت ها واندیشه های نیک یافت که اغماض وصلح وتلاش در سازش وعاقبت اندیشی ولحاظ نمودن قاعده اهم ومهم وفدا نکردن مصالح خانواده در مسیر مسائل پوشالی وبی معنی وموافق هوای نفس را به ارمغان می آورد .
پس لازم است باجمع نمودن تجارب گذشتگان وتوصیه های خیر اندیشان وعبرتهای تاریخی وعوامل گرمازا وسرما زا در محیط خانواده نتیجه ملموس را حاصل نمودکه زن و مرد این دو عنصر اساسی در تکوین خانواده به ان تمسک جسته وهمچون ققنوس عشق خود را به هر اتشی جهت نجات خانواده آشنا سازند واز اشارات دساسین درونی وبیرونی وظواهر فریبنده زندگی سر تاسر زیبایی خود را که همانندش یافت نمی شود ارزان نفروشند . واگردر یک وضعیت نابهنجار قرار گرفتند وچاره ای جز جدائی ندیدند از باب قاعده (اهم وفی الاهم ) کل ما یملک وما حصل حیات را در سامان بخشیدن به فرزندان که حق حیات دارند ودر بالا بردن سطوح ایمانی وعلمی فرهنگی آنان که حق مسلم و انسانی است تلاش وافر مبذول دارند . واز انفاق در حق انان ویا ملاقات نمودن آنها وبر داشتن کلیه موانع کام جستن فرزندان از محبت پدری ومادری مضایقه ننمایند واز ورود دست نامحرمان به نزدیکترین ناموس خود ممانعت ورزند چرا که خدای رحمن وقادر در کمین است وهوس هوسبازان ووکید خائنین وحتی قصور قاصرین را در چنین میدان انسان پرور نخواهد بخشید :خدایا به ما توفیق شناخت خانواده و بذل احترام نسبت به ان وتلاش در مسیر تحکیم ان را عطا بفرما.والسلام علیکم ورحمة اله وبرکاته
- ۹۰/۰۸/۱۲