وب سایت تخصصی حقوق

پیوندها
  • ۰
  • ۰
توجه داشته باشید که این مطلب فقط برای اثبات ضرورت جاافتان فرهنگ تعدد زوجات است وگرنه هر انسان سلیم النفسی باور دارد که تعدد زوجات با هدف بهره وری بیشتر مردان و یا اهدافی مشابه غلط بوده و معضلات دیگری را بوجود خواهد آورد. یکی از مباحث چالش برانگیز اجتماعی بحث تعدد زوجات می باشد. در زمان های گذشته این نوع زندگی بسیار رواج داشته است. ملل و اقوام بسیاری بوده و هستند که این امر را پذیرفته اند. متاسفانه در دنیای مدرن این موضوع مذموم شمرده شده است و کلیسا آن را غیر مجاز می داند. تحقیقات نشان می دهد که جلوگیری از این پدیده هیچ دلیل عقلی و منطقی نداشته و منجر به نتایج سوئی شده و می شود که تبعات آن را در جوامع امروزی می بینیم. با توجه به اینکه خداوند ما را آفریده است و بالتبع صاحب اختیار ماست، به ایشان رجوع میکنیم ببینیم چه دستوری در این زمینه دارند. حضرت حق در آیه 3 سوره نساء مجوز این کار را صادر کرده و سیره ائمه معصومین نیز نشان می دهد که این موضوع هیچگونه اشکال و شبهه شرعی ندارد. این نوشتار قصد پرداختن به برخی مزایای این جواز الهی دارد که می تواند در کاهش مشکلات عظیم اجتماعی موثر باشد. این مزایا به شرح زیرند:....... به ادامه ی مطلب بروید...
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
فقهاء اتفاق نظردارند براینکه اگر طرفین عقد ازدواج یا یکی ازآنها زبان عربی را نفهمد، ادای صیغه عقد بزبان غیراززبان عربی نیزجایزاست‌. ولی اگر هردو طرف زبان عربی را بفهمند وبتوانند صیغه عقد را بزبان عربی اداکنند، آیا دراین صورت بزبان غیر از زبان عربی اجرای صیغه عقد جایز است‌؟  ابن قدامه در مغنی‌گفته است‌: هرکس بتواند صیغه نکاح را بزبان عربی‌گوید اجرای صیغه نکاح‌، بغیراززبان عربی برای اوصحیح نیست‌، شافعی نیزدر یکی از دو قول خود، چنین‌گفته است‌. ابوحنیفه‌گوید: در اینصورت نیز اگر با لفظ ویژه نکاح -‌که معنی نکاح را درآن زبان برساند -‌و بغیراززبان عربی‌، صیغه را اجراکند، عقد نکاح صحیح است‌، همانگونه‌که بزبان عربی نیز صحیح است‌.  ولی بنظر ما صحیح نیست چون صیغه عقد بلفظ نکاح وتزویج ادا نشده است با اینکه می‌توانستند به عربی اجراکنند همانگونه‌که اگر لفظ “احلال‌” را بکار ببرد نیزصحیح نیست‌. یعنی با وجود قدرت برگفتن صیغه عقد، بلفظ انکاح و تزویج‌، عدول از آنها، جایز نیست‌. ولی برای‌کسی‌که عربی را نیکو نمی‌داند، اجرای صیغه عقد نکاح بزبان خودش صحیح است‌، چون او از غیر زبان خود، عاجز است و حکم “‌اخرس‌” و لال را دارد.ولی باید معنی دقیق دولفظ عربی‌انکاح وتزویج را، درزبان خود، بگونه‌ای و با کلمات و الفاظی اداکند،‌که معنی آنها را برساند.کسی‌که عربی را نیکو نمی‌داند بر وی واجب نیست‌که الفاظ نکاح را بزبان عربی یادگیرد. خطابی‌گوید: چیزی‌که زبان عربی درآن شرط صحت باشد، با وجود قدرت یادگیری‌، تعلیم و یادگیری آن واجب است‌،........................
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
عیوبى که به واسطه ى آن ها مى شود عقد نکاح را فسخ کرد، به چه چیز ثابت مى شود؟  پاسخ: 1) به بیّنه، البته در عیب مخفى باید بیّنه از اهل اطّلاع و خبره باشد و در عیبى که غالبا علم به آن مختصّ به صاحب عیب است ـ مثل عنن ـ سماع بیّنه در آن، محل تأمّل است. 2) به اقرار صاحب عیب یا بیّنه بر اقرار او. 3) عیوب باطنه در زنان، به شهادت چهار زن عادل هم ثابت مى شود و اگر بکر ادعاى عنن یا ترک وطى کرد، به واسطه ى زن ها استعلام مى شود.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
بلوغ در لغت رسیدن به چیزی است و در اصطلاح فقهی عبارت از:"رسیدن به سنی که غریزه و ارگانهای جنسی به حد کافی رشد کرده و شخص آماده تولید مثل میگردد." علی الرغم اینکه طبق ماده 39 قانون مدنی سن اهلیت برای انجام عقود تکمیل 18 سالگی است، و نیز ازدواج از جمله عقود مهم است؛ قانون مدنی در ماده 71 تصریح می نماید: "اهلیت ازدواج وقتی کامل می گردد، که ذکور سن (18) سال و اناث شانزده سالگی را تکمیل کرده باشند." طبق منابع و متون شریعت سن معین و مشخصی برای ازدواج تعیین نگردیده است و نیز برای بلوغ نیز قرآن کریم سنی را تثبیت نکرده است، اما در این مورد به بلوغ الحلم در سوره نور و به بلوغ النکاح در سوره النسا و به بلوغ الرشد در آیات 152 سوره انعام و سوره 22 یوسف و 24 اسرا و 82 کهف و 5 حج ، 13 قصص، 66 نمل و 15 احقاف اشاره گردیده است. بدین ترتیب با توجه به مجموع آیات متذکره فوق در رابطه به حد بلوغ چنین برداشت میگردد: اصل بلوغ برای شخص تا حد تکوین شخصیت انسانی از نظر قران شریف پذیرفته شده است انجام برخی از تکالیف و برخورداری از امتیازات منوط به رسیدن سن بلوغ گردیده است در قران سن مشخصی برای سن بلوغ تعیین نگردیده است. مسأله بلوغ در قرآن کریم با تعبیرات مختلف از سن رشد و سن ازدواج آمده است در حالیکه قران در امر بلوغ هم به رشد جسمی و هم به رشد روانی و عقلانی توجه نموده است.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
2384 ازدواج با زنهایی که مثل مادر و خواهر و مادر زن با انسان محرم هستند حرام است. 2385 اگر کسی زنی را برای خود عقد نماید، اگر چه با او نزدیکی نکند، مادر و مادر مادر آن زن و مادر پدر او هر چه بالا روند به آن مرد محرم می شوند. 2386 اگر زنی را عقد کند و با او نزدیکی نماید، دختر و نوه دختری و پسری آن زن هر چه پایین روند، چه در وقت عقد باشند یا بعدا به دنیا بیایند، به آن مرد محرم می شوند. 2387 اگر با زنی که برای خود عقد کرده نزدیکی هم نکرده باشد، تا وقتی که آن زن در عقد او است نمی تواند با دختر او ازدواج کند. 2388 عمه و خاله پدر و عمه و خاله پدر پدر، و عمه و خاله مادر و عمه و خاله مادر مادر، هر چه بالا روند به انسان محرمند. 2389 پدر و جد شوهر، هر چه بالا روند، و پسر و نوه پسری و دختری او هر چه پایین آیند چه در موقع عقد باشند، یا بعدا به دنیا بیایند به زن او محرم هستند. 2390 اگر زنی را برای خود عقد کند، دائمه باشد، یا صیغه تا وقتی که آن زن در عقد او است نمی تواند با خواهر آن زن ازدواج نماید. 2391 اگر زن خود را به ترتیبی که در کتاب طلاق گفته می شود طلاق رجعی دهد، در بین عده نمی تواند خواهر او را عقد نماید ، بلکه در عده طلاق بائن هم که بعدا بیان می شود، احتیاط مستحب آن است که از ازدواج با خواهر او خودداری نماید. 2392 انسان نمی تواند بدون اجازه زن خود با خواهر زاده و برادر زاده او ازدواج کند ولی اگر بدون اجازه زنش آنان را عقد نماید و بعدا زن بگوید به آن عقد راضی هستم اشکال ندارد. 2393 اگر زن بفهمد شوهرش برادر زاده یا خواهر زاده او را عقد کرده و حرفی نزد، چنانچه بعدا رضایت ندهد عقد آنان باطل است، بلکه اگر از حرف نزدنش معلوم باشد که باطنا راضی بوده احتیاط واجب آن است که شوهرش از برادرزاده او جدا شود، مگر آنکه اجازه دهد.....
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
مسأله 2444: اگر دو نفر در جنسى شریک باشند و یکى از آنها سهم خود را به شخص سوّمى بفروشد، شریک مىتواند آن را ازدست او گرفته و قیمتش را بدهد، این را (اخذ به شفعه) مىگویند. مسأله 2445: حق شفعه، هشت شرط دارد: 1 ـ شریک قسمت خود را به شخص سوم، با فروختن انتقال دهد، اما اگر با ارث، یا صلح و یا مهریه به او منتقل شود، شریک حق شفعه ندارد. 2 ـ هردو، شریک در جنس باشند، پس در مجاورت، حق شفعه نیست. 3 ـ فقط دو نفر باشند، پس اگر سه نفر یا بیشتر در جنسى شریک باشند و یکى از آنها، سهم خود را بفروشد، بقیّه حق شفعه نخواهند داشت. 4 ـ شریکى که جنس را از خریدار پس مىگیرد، بتواند پول آن را بپردازد. 5 ـ اگر مشترى مسلمان است، شریکى که مىخواهد اخذ به شفعه کند نیز مسلمان باشد و چنانچه کافر باشد، حق شفعه ندارد. 6 ـ شریک همهٴ قسمتى را که مشترى خریده، از او بگیرد و چنانچه مثلاً بخواهد نصف آن را بگیرد، حق نخواهد داشت. 7 ـ شریک وقتى که مىخواهد اخذ به شفعه کند، قیمت آن جنس را بداند، بنا بر این اگر قیمت را نمىداند، در آن حال نمىتواند اخذ به شفعه کند، اگرچه بگوید: (به هر اندازه که باشد، من اخذ به شفعه مىکنم). 8 ـ جنس قابل قسمت باشد، مانند: باغ و زمین، امّا در جنسى که قابل قسمت نیست، خلاف است.     ادامه مطلب....................  
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰

انواع نکاح

در زمان جاهلیت عرب پیش از اسلام ، چندین نوع ازدواج در میان مردم عرب مرسوم بوده که البته تنها یک نوع از این انواع ازدواج هاصحیح و شرعی بوده و در بقیه موارد متاسفانه ازدواج هایی صوت گزفته که شایسته نبوده و نسل هایی از این نکاح های غیر شایسته در جامعه آن زمان پدیدار شد که بعد ها در طول تاریخ منشأ بسیاری از دشمنی ها با اهل بیت پیامبر اکرم (ص) گردید . ما در این مبحث به خاطر آشنایی بهتر شما عزیزان با وضعیت آن زمان جامعه جاهلیت و کار عظیمی که پیامبر اکرم (ص) درآن روزگار انجام دادند و ائمه (ع) هم راه ایشان را ادامه دادند و از طرف دیگر آشنایی با تاریخ پیش از اسلام به عنوان یک مسلمان ، لازم دانستیم که به طور ضمنی و کلی اشاره ای به این نوع ازدواج ها داشته باشیم  تا بفهمیم که اسلام واقعا چه کار عظیمی انجام داده است و چرا ازدواج شرعی را فقط به 2 نوع ازدواج منحصر کرده است ؟! مگر قبل از آن چه بوده و چه نسل هایی از این ازدواج ها پدید آمده اند ؟!!انواع نکاح در آن زمان به شرح زیر بوده است که برای هر نوع از این ازدواج ها نمونه های بسیاری در تاریخ ذکر شده است :............... به ادامه ی مطلب بروید
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰

ازدواج با زانیه‏

ازدواج با زانیه‏ قرآن کریم مى‏فرماید: )الزَّانِی لَا یَنکِحُ إِلَّا زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزَّانِیَةُ لَایَنکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ(135))."مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمى‏کند، وزن زناکار راجز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود در نمى‏آورد، واین کار بر مؤمنان‏تحریم شده است."حدیث شریف:1 - در صحیح زراره آمده است که گفت از امام صادق‏علیه السلام پیرامون‏این آیه قرآنى )الزَّانِی لَا یَنکِحُ إِلَّا زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزَّانِیَةُ لَا یَنکِحُهَا إِلَّا زَانٍ‏أَوْ مُشْرِکٌ( پرسش کردم. حضرت‏علیه السلام فرمود: "اینان زنانى هستندمشهور به زنا، ومردانى مشهور به زنا، که به )انجام فعل حرام( زناشهرت یافته‏اند وبدان شناخته شده‏اند، و )برخى از( مردم امروزاینگونه مى‏باشند، پس هر کس بر او حد زنا اقامه شود، یا به زناشهرت یافته است، سزاوار نیست کسى با او ازدواج کند مگر آن که‏بداند توبه کرده‏است."(136)2 - در )قرب الاسناد( آمده است که از امام صادق‏علیه السلام پیرامون‏زنى روسپى پرسش کردم که آیا مرد مسلمان مى‏تواند با او ازدواج‏کند؟ حضرت‏علیه السلام فرمود: "آرى چه چیز مانع از این کار مى‏شود؟ولى اگر چنین کرد باید مواظب پاکدامنى همسرش باشد، تا فرزندش‏مورد شبهه قرار نگیرد."(137)3 - از زراره به نقل از ابو جعفرعلیه السلام آمده است که گفت ازحضرت‏علیه السلام پیرامون مردى پرسش شد که از زنى خوشش آمده وپس‏از پرس وجو دریافت آن زن در زمینه اعمال زشت وفجور موردستایش است.حضرت‏علیه السلام فرمود: "اشکالى ندارد با او ازدواج کند وپاکدامنش‏بدارد."(138)
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
الف: روایات دال بر نسخ جواز متعه بوسیله کتاب (قرآن) 1- اخرج ابن ابى حاتم عن ابن عباس قال: "... وکان یقرأ: فما استمتعتم به منهن الى اجل مسمى " نسختها: محصنین غیر مسافحین...(ابن ابى حاتم از ابن عباس نقل مى کند که او گفت:... آیه شریفه فما استمتعتم... را آیه محصنین غیر مصافحین نسخ کرده است....)2- عن محمدبن کعب عن ابن عباس، قال: انما کانت المتعة فى اول الاسلام کان الرجل یقدم البلدة لیس له بها معرفة فیتزوج المرأة بقدر مایرى انه یقیم فتحفط له متاعه و تصلح له شیئه حتى اذا نزلت الایة:"الا على ازواجهم او ما ملکت ایمانهم " قال ابن عباس فکل فرج سوى هذین فهو حرام.محمدابن کعب از ابن عباس نقل مى کند که گفت: متعه در اول اسلام وجود داشت که شخصى وارد شهرى مى شد که در آنجا ناآشنا بود، در اینصورت او با زنى بمدت زمانى که فکر مى کرد در آنجا خواهد بود ازدواج مى کرد در اینصورت آن زن، متاع و کالاى وى را حفظ کرده و مشکلات او را بر طرف مى کرد تا اینکه آیه «الا على ازواجهم» نازل شد. ابن عباس مى گوید: هر نوع ارتباط جنسى دیگرى غیر این دو حرام است.3- اخرج ابوداود فى ناسخه و ابن المنذر و النحاس من طریق عطاء عن ابن عباس فى قوله: فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة قال: نسختها: یا ایهاالنبى اذا طلقتم هن لعدتهن و المطلقات یتربصن بانفسهن ثلاثة قروء...عطاء از ابن عباس نقل مى کند که در مورد: فما استمتعتم... گفت: این آیه را آیه: یا ایهاالنبى اذا طلقتم... و آیه والمطلقات یتربصن بانفسهن... نسخ کرده اند.4- اخرج ابوداود فى ناسخه و ابن المنذر و النحاس و البیهق عن سعید بن المسبب قال: نسخت ایة المیراث المتعة. سعیدابن مسیب مى گوید: آیه میراث، آیه متعه را نسخ کرده است.5- و فى الدالمنثور اخرج عبدالرزاق و ابن المنذر و البیهق عن ابن مسعود قال: المتعة منسوخة نسخها الطلاق و الصدقة د العدة و المیراث.از ابن مسعود نقل شده که گفت: آیه متعه منسوخه است و آیات طلاق و صدقه و عده و میراث آنها را نسخ کرده است. اینها مقدارى از آیاتى هستند که دلالت بر نسخ حکم نکاح متعه بوسیله بعضى از آیات شریفه قرآن مى کنند و در آینده دلالت و قابلیت نسخ این آیات را مورد بررسى قرار خواهیم داد..............
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
از دیدگاه اسلام مقدمه بدون شک، خانواده به رغم وجود نهادهای آموزشی گوناگون همچنان یکی از مهم‌ترین نهادهای اجتماعی است که نقش اساسی و مهمی را در جامعه پذیری و اجتماعی شدن فرزندان ایفا کرده و بسیاری از باورها، ارزشها و هنجارهای رفتاری مورد قبول جامعه را از طریق آموزش مستقیم و غیرمستقیم به آنان منتقل می‌نماید. در این میان پدر و بیش از اومادر می‌تواند در شکل گیری شخصیت پایه فرزندان نقش کارسازی را ایفا نماید؛ زیرا چنانکه بسیاری از ویژگیها وبیماریهای جسمی و روحی والدین از طریق وراثت به فرزندان منتقل می‌شود، ویژگیهای فرهنگی آنان نیز در فرایند رشد اجتماعی و ارتباط خانوادگی قابل انتقال می‌باشد. از این روی سلامت جسمی، روانی و فرهنگی همواره به عنوان یکی از مسائل مهم در گزینش همسر، مورد توجه افراد در جوامع گوناگون بوده است. بر همین اساس در بسیاری از فرهنگ‌ها ازدواج با پیروان ادیان و افراد نژادها و قبایل دیگر ممنوع بوده است تا علاوه بر حفظ هویت دینی، اصالت نژادی و خانوادگی نیز مصون بماند. ازدواج با بیگانگان در ادیان دیگر ممنوعیت ازدواج با غیر هم کیش با چند و چونی متفاوت، کم و بیش در همه ادیان و آئین‌ها وجود دارد و پیروان هردین و آئینی برای صیانت از هویت دینی خویش به شدت از ازدواج با پیروان دیگر ادیان نهی شده اند، به چند نمونه اشاره می‌شود: یهود: در آموزه‌های عهد عتیق، ازدواج با غیر یهود به طور کلی ممنوع و گناه کبیره شمرده شده است و یهودیان با شدیدترین لحن از این کار نهی گردیده اند. به عنوان مثال در سفر تثنیه، 7: 1 ـ 5 چنین آمده است:
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
تاکنون در علم حقوق به بحث و بررسی در باب اکراه و اشتباه در قلمرو جزائی و مدنی به صورت مجزا پرداخته شده است . لذا در این مقاله هدف این است که به گونه ای منجز ماهیت حقوقی اشتباه و اکراه و با نتیجه اثر هر یک در قوانین و مقررات فعلی جزائی و مدنی بررسی گرددمحتوای مقاله در خصوص بررسی مسایل کلی اکراه و اشتباه و مقایسه هر کدام در قلمرو مقررات جزایی و مدنی می باشد .در روش تحقیق از نظر علما و اندیشمندان حقوق و همچنین مجلات و مقالات حقوقی استفاده شده . ادامه مطلب را بخوانید !!
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
اسلام بنابر قوانین شرعی دین اسلام، افزون بر محارم تعیین شدهٔ دین یهود، کسان دیگری نیز، شامل محارم می‌شوند؛ پس فرد افزون بر محارم آورده شده در دین یهودی، با افراد زیر نمی‌تواند ازدواج کند: عمو و عمه و خاله و دایی. با توجه به اینکه تعدد زوجات در اسلام به رسمیت شناخته شده، ازدواج با دو خواهر در یک زمان نیز ممکن نیست. و مطابق نظری ازدواج با برادرزاده و خواهرزاده همسر نیاز به اجازه همسر دارد. همین وضعیت در مورد خویشاوندان رضاعی نیز وجود دارد. مجازات آمیزش جنسی با خویشاوندان نسبی (مانند مادر و خواهر) در فقه شیعه، برای هر دو، اعدام است و بنا به نظر مشهور علاوه بر اعدام باید حد زنا که ۱۰۰ ضربه شلاق است نیز در نظر گرفته شود. مسیحیت دین مسیحیت نیز، افزون بر محارم آورده شده در دین یهودی و اسلام، محارم دیگری را نیز در بر می‌گیرد، که عبارتند از: فرزندان عمو و عمه و دایی و خاله.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
قرارداد اجاره به شرط تملیک قبل از تعریف، لازم است به صورت های ایجاد چنین قراردادی اشاره شود. اجاره به شرط تملیک به دو شکل زیر قابل تحقق است: 1. قرارداد اجاره ای منعقد می شود و در آن شرط می شود که پس از پایان اجاره، اگر مستاجر طالب عین مستاجره باشد، عین را به ملکیت خود درآورد. موجر هنگام انعقاد اجاره، ایجاب خود را نسبت به انتقال عین اعلام می کند. برای مثال: شرکتی که تولید کننده محصولات صنعتی است برای جلب مشتری و امکان فروش بیشتر، در آغاز محصولات خود را به شکل اجاره واگذار می کند و ضمن آن شرط می کند که در صورت رضایت مستاجر پس از اخذ تام اجاره، محصول مورد نظر با اعلام قبول یک طرفی مستاجر به ملکیت او دراید و مال الاجاره پرداخت شده به عنوان ثمن معامله تلقی شود. دراین حالت انتقال قطعی عین، تنها منوط به اعلام قبولی مستاجر است و نیازی به تراضی مجدد طرفین نیست و در صورت عدم رضایت مستاجر، در پایان اجاره روابط حقوقی طرفین بدون انتقال عین تمام می شود. به بیان دیگر، تحقق مالکیت مستاجر علاوه بر انشای عقد اجاره به عمل حقوقی دیگر یعنی انشای مستاجر بر قبول عین محتاج است. آن­چه در این نوع از اجاره به شرط تملیک مهم است، قطع ارتباط موجر با چگونگی مالکیت عین مستاجره پس از انعقاد اجاره است. تنها مستاجر تعیین کننده آن است که مالک نهایی چه کسی خواهد بود. 2. عقد اجاره ای با این شرط بسته می شود که با پایان اجاره و پرداخت آخرین قسط، مستاجر مالک عین گردد. طرفین هنگام انعقاد قرارداد، اراده خویش را بر انتقال ملکیت عین پس از پرداخت آخرین قسط اجاره بها اعلام می کنند و چون با تحقق اجاره به نتایج عقد ملتزم هستند، لذا در صورت حصول شرایط، ملکیت مستاجر بر عین قطعی است و نیاز به موافقت دیگری نیست. مال الاجاره نیز درنهایت به عنوان ثمن در مقابل عین قرار خواهد گرفت. در این قسم از اجاره به شرط تملیک، مالکیت مستاجر تنها منوط به رعایت شرایط و پرداخت آخرین قسط است. بنابراین پس از اجاره دیگر نیازی به اعلام اراده انشایی مبنی بر قبول انتقال ملکیت وجود ندارد. ملکیت از زمان انقضای مدت اجاره حاصل می شود و تا قبل از این زمان، عین متعلق به مالک قبلی است و بقای آن در دست مستاجر به صورت امانت است و ضمان آن نیز در صورت تعدی و تفریط بر عهده اوست. همچنین عوض تا قبل از انتقال، اجاره بها و پس از آن ثمن معامله محسوب می شود. حصول ملکیت در هر یک از این دو نوع اجاره به شرط تملیک، از دیگری جداست. در مورد اول، پس از اجاره، مستاجر بر قبول ملکیت عین اختیار دارد و در واقع رضایت وی، اعلام قبولی برای ایجاب بیعی است که قبلاً ضمن عقد اجاره توسط موجر بیان شده است و موجر ملزم به رعایت ایجاب است. در مورد دوم، هیچ یک از دو طرف، اختیار فسخ و تخلف از شرط را ندارند و اجرای شرط -انتقال ملکیت عین با پرداخت آخرین قسط- بدون اراده آن ها خواهد بود. از دو شکل مذکور، شکل دوم بیشتر مورد استفاده در مباحث حقوقی و مقصود این نوشتار از اصطلاح "اجاره به شرط تملیک" است.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
حدیث شریف:1 - از محمد بن مسلم آمده است که گفت از امام محمد باقرعلیه السلام‏پیرامون مردى پرسیدم که مى خواهد ازدواج کند آیا چنین مردى‏مى‏تواند به زن مورد نظر نگاه کند؟حضرت‏علیه السلام فرمود: "آرى، او آن زن را به گرانترین بهاء مى‏خرد."(40)2 - از حسن بن السرى آمده است که به ابى عبد اللَّه‏علیه السلام عرض‏کردم: آیا مردى مى تواند به زنى که قصد ازدواج با او را دارد نیک‏بنگرد وبه پشت وچهره او نگاه کند؟حضرت‏علیه السلام فرمود: "آرى باکى نیست که مرد به چهره وپشت زنى‏بنگرد که مى خواهد با او ازدواج کند."(41)3 - در حدیثى از یونس به نقل از امام صادق‏علیه السلام آمده که به‏ابى عبد اللَّه‏علیه السلام عرض کردم آیا جایز است مرد به زنى بنگرد که‏مى‏خواهد با او ازدواج کند؟حضرت‏علیه السلام فرمود: "آرى. وجامه‏اى نازک براى او بپوشد، زیرا اومى خواهد این زن را به گرانترین قیمت بخرد."(42)4 - در حدیثى از عبد اللَّه بن الفضل به نقل از امام صادق‏علیه السلام آمده‏است که آیا جایز است مرد به موى وزیبائى‏هاى زنى بنگرد که‏مى‏خواهد با او ازدواج کند؟حضرت‏علیه السلام فرمود: "اگر همراه با لذت جویى نباشد اشکالى‏ندارد."(43)تفصیل احکام:مرد مى‏تواند به زنى که از او خواستگارى مى‏کند بنگرد، زیرامى‏خواهد او را شریک زندگى خویش قرار دهد وبا عقد ازدواج دائم‏با او پیوند بر قرار سازد ونیز این حکم نسبت به زن جارى است، چه‏بعید نیست که او نیز بتواند در صورت نیاز براى شناخت بیشتر به‏مردى بنگرد که به خواستگارى او آمده است، چون علتى که درروایات ذکر شده در هر دو طرف وجود دارد.در این زمینه تفصیلاتى است که ذیلاً به آنهااشاره مى‏کنیم:1 - مرد مى‏تواند به چهره، دست، موى وزیبائیهاى زنى که‏مى‏خواهد با او ازدواج کند، بنگرد، البته مشروط بر آن که این احتمال‏وجود داشته باشد که او را به همسرى بر گزیند، ولى احتیاط در این‏است که تنها به زنى بنگرد که نیّت ازدواج با او را دارد، اما نگاه کردن‏به زنان به منظور گزیدن یکى از آنها براى ازدواج بنا به احتیاط جایزنیست، کما اینکه جواز نگاه کردن مشروط به این است که مرد قبلاً اورا نشناسد، واز اوصاف او - بطورى که او را از نگاه کردن کاملاً بى نیازکند - شناختى نداشته باشد.2 - جواز نگاه کردن به دیگر اعضاى زن، جز زیبائى‏هاى او و جزنگاه کردن از پس جامه‏اى نازک براى شناخت ابعاد اندام او، بعید به‏نظر مى‏رسد، و احتیاط آن است که از زن اجازه گرفته شود، ومردنباید بدون آگاهى واجازه زن به اعضاى دلرباى او بنگرد، بویژه اگرنگاه کردن موجب هتک زن یا دزدانه نگریستن به او مى شود، زیرازیبائى‏هاى وى از حقوق اوست وتصرّف در حقوق دیگرى بدون‏اجازه او جایز نیست.3 - نگاه کردن به چنین زنى باید به دور از قصد لذت جوئى باشد.4 - اگر با نگاه اول به زن آگاهى لازم به دست نیامد مى‏تواند نگاه راتکرار کرد.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
یکی از مسائلی که مراجعین دادگستری زیاد با آن مواجه هستند، تفکیک دو عنوان است.برای موفقیت در دادگستری , دانستن تفاوتهای این دو عنوان خیلی موثر است:-دعوای کیفری مربوط به عملی است که برای مرتکب آن, دادگاه مجازات تعیین می کند ولی برای دعوای حقوقی دادگاه مجازاتی درنظرنمی گیرد و فقط مرتکب عمل رابه دادن حقوق قانونی دیگران یا انجام تکالیفش ملزم می سازد.- شکایت کیفری را درهرکاغذی می توان نوشت و به مرجع قضایی برد ولی شکایت حقوقی حتماً باید درورقه مخصوصی بنام دادخواست نوشته شود والاً مورد پذیرش قرار نمی گیرد (ورقه دادخواست را در داخل دادگستری ها می فروشند)- شکایت کیفری را برای رسیدگی باید ابتداء به مرجعی بنام دادسرا برد و بعد از انجام تحقیقات در کلانتری و دادسرا , جهت رسیدگی به دادگاه فرستاده می شود. ولی دادخواست حقوقی باید مستقیماً به دادگاه برده شود.- شکایتهای کیفری را بدون استفاده از وکیل هم می توان در دادگستری مطرح کرد . ولی اکثر شکایت های حقوقی باید توسط وکیل دادگستری مطرح شود(مثلاً شکایتهایی که موضوع آن مالی و بیشتر از یک میلیون تومان است)- برای مطرح کردن شکایت کیفری (ازهرنوعی که باشد) فقط یک تمبر 2000 تومانی لازم است که در دادگستری برروی آن زده می شود . ولی برای طرح شکایت حقوقی , باید به تناسب ارزش مالی که راجع به آن دعوا مطرح شده یک ونیم درهزار تمبر باطل کرد (مثلاً برای گرفتن یک طلب 10 میلیون تومانی بالغ بر 150 هزارتومان تمبر لازم است.)
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰
1- اگر شرکاء سهم خود را به خریداران ثالث بفروشند در مساله حق شفعه ، اگر دو شریک اولیه بعد از چندین سال با رضایت یکدیگر سهم خود را به خریداران ثالث بفروشند . آیا برای خریداران جدید نسبت به یکدیگر حق شفعه ایجاد میگردد. با توجه به اینکه در انتخاب شریک اراده ای نداشته اند و ضرری بابت شراکت اولیه متوجه آنها نیست . باتوجه به اینکه دونفر بعد با یکدیگر شریک می شوند اگر یکی اقدام به فروش حق خودکند دیگری حق شفعه خواهند داشت. 2- اجاره ملک مشاع آیا مالکین مشاع یک باب خانه، که داراى دو طبقه مجزّاست، و هر طبقه در تصرّف یک شریک مى باشد، مى توانند سهم خود را (که در آن زندگى نمى کنند،) به غیر شریک خود اجاره دهند؟ اگر یکى از شرکا مانع از اجاره دادن سهم شریک خود شود، ضرر و زیان آن متوجّه کیست؟ هر یک از دو شریک مى تواند سهم خود را به دیگرى اجاره دهد، و شریک دیگر حقّ ممانعت ندارد، وگرنه ضامن است. مگر این که سبب ضرر و زیانى برطرف مقابل شود. 3- شرایط اخذ به شفعه لطفا بفرمایید که شرایط اخذ به شفعه از دیدگاه جنابعالی چیست ؟ شفعه در املاک منقول و غیر منقول جاری می شود و شرکاء باید بیش از دو نفر نباشد و مال باید به صورت مشاع باشد. شرح بیشتر را در کتاب «جواهر الکلام» می توانید مطالعه کنید. 4- چگونگی اعمال حق شفعه خانه ای مشترک بین دو نفر است، یکی از شرکا سهم خود را به مبلغ معینی به شخص ثالث می فروشد، شخص ثالث که خانه را خریده نه حاضر است سهمیه شریک دیگر را بخرد و نه حاضر است سهم خود را بفروشد، نماز خواندن شخص ثالث در این خانه چگونه است؟ چنانچه خانه در میان آنها به صورت مشاع باشد شریک دوم حق دارد معامله شخص ثالث را فسخ کند و خودش به همان قیمت بخرد و اگر از این حق استفاده نکرد حقّ شفعه ساقط می شود، و اما در مورد نماز خواندن باید به رضایت دو مالک فعلی باشد. 5- اعمال حق شفعه در اموال منقول حسین آقا با محمّد آقا در یک دستگاه کامیون خاور بطور مساوی شریک می باشند، حسین آقا بدون اطلاع و مشورت و پشنهاد خرید یا فروش سهام مورد شراکت خود به محمّد آقا، سهم خویش را به شخص ثالث می فروشد. حال با توجه به این که محمّد آقا از خریدار، که همسایه او بوده و از خصوصیات اخلاقی او اطلاع دارد، احساس خطر مالی، جانی و آبرویی می نماید، تقاضای حقّ شفعه نسبت به خرید سهام حسین آقا (فروشنده) با همان شرایط و مبلغ مندرج در معامله نموده است؛ آیا در فرض مسأله حقّ شفعه تعلّق می گیرد؟ شفعه عامّ است و شامل منقول و غیر منقول هر دو می شود، و شریک دوّم در فرض مساله حق دارد سهم شریک اوّل را بخرد. 6- تبانی بر قیمت غیر واقعی برای جلوگیری از حق شفعه برخی از شرکا برای جلوگیری از استفاده حق شفعه شریک خود حیله ای به شرح زیر به کار می برند:سهم خود را از ملک مشترک مشاع به چند برابر قیمت واقعی به مشتری می فروشند و با هم قرار می گذارند که پس از تحقق معامله و عدم استفاده شریک از حقّ شفعه، مازاد بر قیمت واقعی را به خریدار بازگردانند. آیا این حیله مشروع است؟ این حیله مشروع نیست و معامله مزبور جدّی نمی باشد و باطل است و به فرض که جدّی باشد چون مشتمل بر ضرر و زیان شریک است، باطل است. 7- حق شفعه در جایی که شرکا بیش از دو نفر باشند آیا حقّ شفعه در جایی که شرکا بیش از دو نفر باشند نیز جاری می گردد یا اینکه مختصّ جایی است که فقط دو شریک باشند؟ حقّ شفعه فقط در جایی است که دو شریک بیشتر نباشد.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰

عقد اجاره

تملیک منفعت یا عمل در مقابل عوض را اجاره گویند. عنوان اجاره ، از باب‌های مستقل فقهی است که مسائل مربوط به آن تحت همین عنوان به تفصیل بحث شده، لیکن پاره‌ای از احکام آن به مناسبت در دیگر باب‌های فقهی نیز مانند صلات ، حج و تجارت آمده است. تعاریف اجاره تملیک منفعت یا عمل در مقابل عوض را اجاره گویند. علاوه بر تعریف یاد شده که میان فقیهان مشهور است، [۱] تعریف‌های دیگری نیز برای اجاره شده است از جمله: عقد تملیک منفعت در مقابل‌ عوض مشخص، [۲] و چیزی که برای انتقال منفعت به دیگری در مقابل عوض معیّن، تشریع شده است. [۳] ۱.↑ مستند العروة (الاجارة)، ص۹. ۲.↑ الروضة البهیة ج۴، ص۳۲۷. ۳.↑ جواهر الکلام ج۲۷، ص۲۰۴.
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی
  • ۰
  • ۰

مطلق و مقید

جریان قاعده در مستحباتبحث این است که آیا قاعده حمل مطلق بر مقید را در مستحبات باید جاری کنیم یا خیر؟ همان دلیلی که مشهور در تکالیف الزامی اقامه می کنند و می گویند حمل مطلق بر مقید از باب جمع بین الدلیلین است، به عینه در مستحبات نیز جریان دارد. به عنوان مثال: در روایتی دارد یستحب زیارة الحسین علیه السلام و بعد در روایت دیگر آمده است که یستحب زیارة الحسین مع الطهارة أو الغسل ، جمع بین الدلیلین که دلیل حمل مطلق بر مقید است در اینجا هم جریان دارد؛ در حالی که مشهور در باب مستحبات و تکالیف غیر الزامی مطلق را بر مقید حمل نمی کنند. مرحوم آخوند در «کفایه»دو جواب برای این مطلب عنوان فرموده‌اند: جواب اول این است که چون در باب مستحبات غالباً افراد یک مستحب از نظر درجه محبوبیت بینشان اختلاف زیادی وجود دارد، بنابراین مانعی ندارد که اصل زیارت امام حسین مستحب باشد و یک مرتبه بالاترش با غسل باشد و یا یک مرتبه افضل از آن زیارت با پای پیاده باشد. منتهی ایشان یک فتأمل دارند که شاید اشاره به این معنا و اشکال داشته باشد که ممکن است در یک مرتبه واحده از مستحبی، استحبابش مقید به یک قیدی باشد؛ مثلاً در باب صوم در سفر ــ که قبلاً بحثش را بیان کردیم ــ مسأله این است که صوم در سفر مشروعیت ندارد، لکن در روایات آمده است که برای کسی که به مدینه می‌رود، مستحب است در مدینه روزه بگیرد
  • دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی